قانون/ متن پيش رو در قانون منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
الهام خانم را ديروز همسايههايش از خانه بيرون کردند. او چهار دختر دارد که يکي ازدواج کرده و سه تاي ديگر در خانه اند. او دختر اولش را در 15 سالگي به ازدواج مردي در آورد و حالا که دخترش 17 ساله شده هنوز نتوانسته جهيزيهاش را تامين کند. نزديک به 40 روز پيش بود که الهام خانم همراه با دخترانش به خانه جديد نقل مکان کرد اما از همان روزهاي اول با آزار و اذيت همسايهها مواجه شد. همسايههايي که با صداي بلند نه در خفا که علني جلويش را مي گرفتند و به او فحاشي مي کردند و تهمتهاي اخلاقي ميزدند. او مي گويد:« من اين خانه را بيشتر از يک ماه پيش با کمک يک خيريه اجاره کردم و به اينجا آمدم. اما از همان روزي که آمدم همسايهها و حتي همين صاحبخانه من را مورد اذيت و آزار قرار دادند. هر روز به من تهمت ميزنند. من را کتک زده و بر سرم فرياد ميزنند. ديشب هم من را تهديد به مرگ کردند و گفتند اگر اينجا بماني جوري تو را مي کشيم که صدايت به جايي نرسد و جنازه ات را هم کسي نتواند پيدا کند». آپارتماني که الهام خانم و دخترانش در آنجا زندگي ميکرند در خياباني در منطقه خاوران است. الهام خانم پشت گوشي تلفن گريه ميکند و از اين گلايه دارد که ديشب همه همسايهها ديده بودند که دو مرد به خانه او حمله کردند و او را آزار داده اند اما هيچ کسي براي حمايت از او حرفي نزده است و همسايهها ظلم را بر او ديدهاند و سکوت کردهاند. انگار که با دهان باز فرياد بزند و کسي ميان آن همه آدم صدايش را نشنود. ميگويد:« به ناروا به من تهمت ميزنند و فحاشي مي کنند چون شوهرم در زندان است. شوهرم معتاد بود و به جرم حمل مواد او را گرفتند. حکمش 4 سال زندان است که يک سالش را گذرانده و بقيهاش مانده است. ميخواهم بعد از اين از شوهرم جدا شوم. اين چه زندگي است که براي ما درست کردهاند.» او درباره وضعيت بچههايش مي گويد:«4 دختر دارم که بزرگترين شان ازدواج کرده است. يک دختر 10 ساله و 5 ساله و سه ساله در خانه دارم. من نميتوانم کار کنم. ديابت دارم و چشمم را هم درگير کرده بايد هر چه زودتر بروم و درمانش کنم که از پس هزينههايش برنميآيم. ناراحتي پوستي شديد دارم. مدتي در خانه پيرزن و پيرمردي کار ميکردم به علت استفاده زياد از مواد شوينده شيميايي ناراحتي پوستي گرفته ام. الان يک سال است که ديگر کار نميکنم». آنطور که الهام خانم ميگويد اين ساکنان واحد خانهاي که در آن زندگي مي کند قبلا هم مورد آزار و اذيت همسايهها بودهاند:« مدتي است که صاحبخانه من اين خانه را خريده اما مستاجرها به هيچ عنوان من را نمي پذيرند و به هر قيمتي ميخواهند من را از اين خانه بيرون کنند». خانه قبلي الهام خانم سه کوچه پايينتر از خانه فعلياش است و همسايههايي که قبلا او را مي شناختند شب گذشته براي دفاع از او به خانه جديدش آمده اند.
با پول يارانه جهيزيه دخترم را ميدهم
بخشي از هزينه زندگي الهام و بچههايش از خدمت در مسجد محل تامين ميشد که آن هم با وجود اتهامها و فحاشيهاي نارواي همسايهها قطع شد.
ميگويد:« تا مدتي خادم مسجد بودم و آن جا پولي به من ميدادند و زندگيمان ميگذشت. اما با حرفهايي که همسايهها زدند و کارهايي که کردند ديگر مسجد هم نميروم. ناراحتم که بعضي از همسايهها مي بينند که با من چه ميکنند اما سکوت کردهاند و کسي اعتراض نمي کند که چرا با يک زن تنها اين کار را ميکنيد؟ حالا با پول يارانه زندگي بخور و نمير داريم. با اين پول بايد براي دخترم هم جهيزيه بخرم».
مدتي است که الهام و بچههايش زير پوشش کميته امداد رفتهاند و اندک هزينهاي به طور ماهيانه دريافت ميکنند تا زندگيشان را بگذرانند: « سازمان حمايت از زندانها، ماهي 180 هزارتومان به ما ميداد اما الان همان را هم قطع کرده. کميته امداد هم ماهي 350هزارتومان به من ميدهد که 250 هزارتومان را اجاره خانه ميدهم بخشي را پول آب و برق و گاز و 40هزارتومانش هم براي خورد و خوراکمان است. مجبوريم با نان خالي هم که شده بسازيم چون پولي نداريم. دختر بزرگم 15 ساله که بود نامزد شد و در 17 سالگي به خانه شوهرش رفت. اما هنوز نتوانسته ام جهيزيهاش را کامل کنم و برايش بفرستم».
آسيبهاي اجتماعي در کمين خانواده زندانيان
زندگي خانوادههايي که يکي از اعضاي آنها در زندان به سر مي برند، بيشتر از ديگر اقشار جامعه در معرض خطر است.
وقتي پدر خانواده در زندان است و خانواده هيچ منبع مالي ندارد بايد از آنها حمايت کرد. زن سرپرست خانوار مجبور است دخترش را هر چه زودتر در سن کم مجبور به ازدواج کند و پديده ازدواج کودکان پيش ميآيد که خود از آسيبهاي اجتماعي است. اتفاق تلخ اخير براي الهام خانم گوشهاي از اتفاقاتي است که براي خانوادههاي زندانيان جرايم عمد و غير عمد ميافتد و نياز به حمايت و توجه همگان دارند.
اقدامات حمايتي از اين خانوادهها بايد شامل همه زمينهها از رفع مشکلات اقتصادي تا مسائل فرهنگي و سلامت جسمي و رواني و... باشد. چراکه درصورت عدم حمايت از اين خانوادهها شاهد رشد چشمگير طلاق همسران زندانيان، ترک تحصيل فرزندان، ناهنجاريهاي اجتماعي و رواني، گرايش اعضاي خانواده به مشاغل کاذب و تکديگري خواهيم بود و بايد اين زنگ خطر را به صدا درآورد که درصورت بيتوجهي در آتيه بايد شاهد ورود تعداد قابل توجهي از اعضاي خانواده زندانيان به چرخه جرم خواهيم بود. اکنون برخي نهادهاي خدماتي از خانواده زندانيان حمايت ميکنند که کافي نيست. بررسيها مي گويد که هنوز نزديک به نيمي از خانوادههاي زندانيان، از انواع حمايت ها محروماند و بايد با يک برنامهريزي هماهنگ و با توجه به اصل رعايت کرامت انساني اين خانوادهها، براي رفع مشکل و حل مساله آنها گام برداشت.
نگاههايي که بايد تغيير کند
توجه به اين نکته اهميت دارد که اين خانوادهها نياز به ترميم ذهني نيز دارند و لازم است تا از طريق برنامههاي فرهنگي، هم نوع نگاهها به اين خانوادههاي آسيب ديده اصلاح شود و هم ذهنيت آنها نسبت به خودشان به گونهاي تغيير يابد که با اميدواري، سختيها را پشت سرگذارند و براي بهتر شدن شرايط خود و ساير اعضاي خانوادهشان تلاش کنند. بهزيستي و کميته امداد و ساير سازمانهاي حمايت کننده بايد همافزا و هماهنگ کار کنند و قطعا هرکدام از اين دستگاهها کارهاي ارزشمندي انجام ميدهند اما با همافزايي ميتوان در مدت کمتر و با کيفيت بيشتر به ارايه خدمت پرداخت.
چندي پيش مدير کل زندان ها و اقدامات تاميني و تربيتي خراسان جنوبي گفت: «رسيدگي به مشکلات روحي و رواني زنداني و خانواده آنان بايد مورد توجه قرار گيرد که تحقق اين امر نيازمند همکاري دولت و مردم در کنار هم است».
علي هاشمي گفت: «برخي از خانوادههاي زندانيان براي نيازهاي اوليه معيشتي هم با مشکل مواجه هستند که اين فقر مادي خود موجب آسيبهاي غير قابل برگشتي در جامعه خواهد شد. اکنون از يک هزار و 308 خانواده زنداني، 40 درصد آنان با فعاليت پنج انجمن در استان مورد حمايت قرار دارند که اين آمار با توجه به آسيبهاي موجود در جامعه کم است». اما قرباني فقر و فساد در جامعه تنها زندانيان نيستند که خانوادههاي آنها هم در اين قشر به شمار مي روند. مدير کل زندانها و اقدامات تاميني و تربيتي خراسان جنوبي در ادامه با بيان اينکه بدون شک اعتبارات کميته امداد امام خميني(ره) و بهزيستي کفاف رسيدگي نخواهد کرد پس بايد حمايت از خانواده زندانيان به عنوان عضوي از جامعه فرهنگ سازي شود. بعضي از سازمانها و ارگانها با ديد متفاوتي به اين خانوادهها نگاه ميکنند در حالي که آسيب هاي به وجود آمده از مشکلات خانواده هاي زندانيان در درجه اول به خودمان برميگردد». زناني که همسرانشان براي مدتهاي طولاني به حبس محکوم شدهاند در همان زندان به طور غيابي از شوهرانشان جدا مي شوند. يا دوباره ازدواج ميکنند و يا راه ديگري را در زندگي درپيش ميگيرند. علي هاشمي با اشاره به اينکه پديده طلاق در خانواده زندانيان رو به افزايش است، گفت:« شايد اين برگرفته از کمکاري ما مسئولان است، زنداني با ورود به زندان از تمام امکانات برگرفته از رافت اسلامي استفاده ميکند اما خانواده وي بايد با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. در سال گذشته دولت 200 ميليون تومان به بخش آسيبهاي اجتماعي خانواده زندانيان استان کمک کرد و هزار و 211 نفر در 36 دوره آموزشي شرکت کردند اما کافي نيست و خيران هم بايد با قوت در اين امر خداپسندانه شرکت کنند».
از آنجا که بخش زيادي از جرايم در حاشيه شهرها اتفاق ميافتد و حاشيه ها جزيي از محلات جرم خيز به حساب ميآيند؛ بايد حمايت بيشتري براي اين قشر انجام شود در حالي که حاشيهها هيچ بودجهاي در رديف هاي بودجهاي کشور ندارند.
بازار