سرمقاله سیاست روز/ عمر نوح و گنج قارون نداریم
سياست روز/ « عمر نوح و گنج قارون نداريم » عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم قاسم غفوري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: برجام گويا همچنان کليد واژه اي است که نميخواهد از ادبيات سياسي جهان خارج و همچنان از واژگان کليدي است که هر روز از سوي محافل رسانه اي و سياسي جهان مطرح ميشود. براساس گزارشهاي منتشره قرار بر آن بوده تا ۱۳ آبان۱۳۹۷ يعني روزي که آمريکا ادعاي آغاز دور جديد تحريمها را مطرح کرده، اروپا طرح جامعي براي ماندن برجام و البته اجراي تعهدات خود و آمريکا ارائه دهد. برنامه اي که نام آن را ساز و کار مالي بين ايران و اروپا عنوان کرده اند. اکنون دو هفته از ۱۳ آبان ميگذرد در حالي که اخبار قابل توجهي در اين حوزه منتشر ميشود. عراقچي عضو ارشد تيم هسته اي اعلام کرده است که اروپا به رغم آنکه ۶ ماه فرصت داشته اما اکنون ميبينيم که نميتواند ساز و کار مالي لازم بين ايران و اروپا را طراحي کند و همچنان هيچ کشور اروپايي حاضر نشده ميزباني اين ساز و کار را قبول کند و اتريش و لوگزامبورگ نيز قبول نکرده اند که ميزبان اين ساز و کار باشد. در همين حال موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز ادعا کرده که تلاش براي راه اندازي اين مکانيسم در جريان است اما نميتوان براي راه اندازي آن تاريخ مشخص کرد. در همين حال وزير خارجه انگليس ديروز در حالي به ايران سفر کرده که پيش و نيز در هنگام سفر نکاتي را مطرح کرده که جاي تامل دارد؛ وي به جاي آنکه سخني از تعهدات عملي کشورش و اروپا در قبال برجام بگويد، ايران را به سرکوب مردم و زنداني کردن افراد بي گناه (بخوانيد جاسوسان انگليس) و نيز بحران سازي در منطقه متهم کرده است. او ادعا کرده پيام سفرش به ايران روشن است و آن اينکه تا زماني که ايران به برجام پايبند است اروپا نيز پايبند است و در عين حال وي ضمن متهم سازي ايران به نقض حقوق بشر خواستار آزادي دوتابعيتيها انگليس شده که به جرم جاسوسي در ايران زنداني هستند ولي در عين حال در حوزه منطقه اي خواستار آنچه پايان دخالت ايران در منطقه ناميده شده است. مجموع اين تحولات در حالي روي داده که در ميان آن که چند نکته قابل توجه مشاهده ميشود. نخست آنکه کشورهاي اروپا اصل بازي با خريد زمان را در دستور کار قرار داده و با اين عنوان که کل اتحاديه اروپا بايد پذيرنده همکاري مالي با ايران باشند، برآنند تا عدم تعهدپذيري خود را توجيه کنند. در پاسخ به سخنان خانم موگريني اين سوال مطرح ميشود که زماني که موضوع برجام مطرح بود آيا کل اتحاديه اروپا بر لزوم امضاء و اجراي برجام تاکيد کرده بودند؟ اگر اين طور بوده پس اکنون نيز تمام اروپا بايد پذيرنده تعهدات در قبال برجام از جمله در حوزه ساز کار مالي ميان ايران و اروپا باشد و اگر آن زمان چنين وفاقي نبوده پس اتحاديه اروپا متهم به دروغ گويي در قبال برجام است و بايد پاسخ دهد که چرا به رغم عدم اجماع در اروپا برجام را امضاء و خواستار اجراي تعهدات ايران شده بود. اروپا بايد براي اين فريب کاري مجازات شده و هزينههاي آن را نيز پرداخت کند. دوم آنکه اروپا در حالي از ناتواني و کم بودن زمان براي تدوين ساز کار مالي ميان ايران و اروپا ميگويد که همزمان کلمات قابل تاملي از سوي اروپا مطرح ميشود که نمونه آن ا در سخنان وزير خارجه انگليس ميتوان مشاهده کرد. ادعاي لزوم آزادي جاسوسان غربي از زندانهاي ايران، حذف توان موشکي ايران و عدم نقش آفريني ايران در معادلات منطقه اساس اين گفتارها است. در اين جا يک سوال مطرح ميشود و آن اينکه اروپا آيا واقعا ناتوان در تدوين زمان بندي و مشارکت کشورهاي عضو اتحاديه در ساز کار مالي است و يا اينکه به دنبال گروکشي از اين موضوع براي زياده خواهيهاي ديگر است.؟ اگر واقعا توان چينش ساختار مناسبات سازکار مالي را ندارد بهتر است وقت خود را به جاي طرح زياده خواهي صرف چينش اين ساختار کند و اگر نيز به دنبال زياده خواهي است که در اين شرايط چه ضمانتي وجود دارد که بعد از اين، خواستههاي جديدي مطرح نسازد و با عنوان اجراي ساز و کار مالي ايران و اروپا مطالبات جديدي را نيز مطرح نکند. در اين ميان اتحاديه اروپا اگر واقعا به دنبال توافق است بايد در کنار مقابله با تحريمها و تهديدات آمريکا در مقابل زياده خواهيها و رفتارهاي غيرسازنده کشورهايي مانند انگليس که برجام را بهانه اي براي باج خواهي از ايران قرار داده اند قرار گرفته و اجازه استمرار چنين رفتارهايي را ندهند. در مجموع در باب آنچه اين روزها از سوي اروپا در قبال برجام و موضوع ساز و کار مالي ايران و اروپا صورت ميگيرد اين اصل مطرح است که اروپا در حال اجراي رفتارهايي مغاير با اصول مذاکره و روابط سازنده است و استمرار آن پيامدهاي منفي هم در روابط ايران و اروپا و هم در جايگاه جهاني اروپا- که ادعا دارد به دنبال نقش مستقل از آمريکا است- خواهد داشت. در اين ميان اين اصل از سوي ملت ايران مطرح است که تا هميشه منتظر وقت کشيهاي اروپا نخواهد ماند و در صورت استمرار اين روند پاسخي قاطع به اين رفتارها خواهد داد. اروپا بايد اين مهم را دريافته باشد که مثل عمر نوح و گنج قارون نداريم در حوزه سياست هم کارهايي دارد و اروپا نبايد توهم استمرار صبر ايران را داشته باشد.