رسالت/ « اقدام متقابل چه شد؟ » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلويي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
ما در برابر بدعهدي و نقض عهد آمريکا چه اقدامي کردهايم؟ يکي از شروط 9 گانه مقام معظم رهبري در پذيرش برجام اين بود که با وضع هر گونه تحريم در هر سطح و به هر بهانهاي توسط هر يک از کشورهاي طرف مذاکره، نقض برجام محسوب ميشود و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه با اقدام متقابل مجلس شوراي اسلامي، برجام را متوقف و عمليات غني سازي 190 هزار سو را عملياتي نمايد.
برجام از روز اول نقض شد، داراييهاي ايران مصادره شد، تحريمهاي 10ساله قانون داماتو تمديد شد، قانون کاتسا تصويب شد و آمريکا به هيچ يک از تعهدات خود عمل نکرد و از برجام خارج شد. نه تنها اين فجايع در نقض تعهدات صورت گرفت، بلکه با پررويي از براندازي نظام و اعمال تحريم هاي جديد در وسعت 700 شخص حقيقي و حقوقي سخن به ميان آوردند. عليرغم همه اين تبهکاريها و زدن زير تعهدات، هر از چندي آژانس گزارش ميدهد ايران مو به مو به تعهدات خود عمل ميکند.
هزينه راهبردي «توافق به هر قيمت» ما را به کجا
مي برد؟ چرا اقدام متقابل صورت نميگيرد؟ چرا غني سازي 190 هزار سو را عملياتي نميکنيم؟ تکليف بر باد دادن ميلياردها دلار سرمايهگذاري در صنعت هستهاي که متضمن اقتدار و امنيت ملي بود و ايران را به قلههاي رفيع فناوريهاي جديد برد، چه ميشود؟
برجام نه به بار بود، نه به دار، به ديپلماتهاي مذاکره کننده مدال درجه يک خدمت دادند. حالا که معلوم شده است دستاوردهاي برجام تقريبا هيچ بوده، تکليف آن مدالها و مزاياي پرداخت شده به حضرات چيست؟
دل را خوش کردهايم به اين که بين آمريکا و اروپا اختلاف افتاده و اجماع جهاني عليه ايران از بين رفته است، اما جمع جبري اين دو گزاره نه براي کشور «آب» ميشود و نه «نان»! چراکه تحريمهاي ظالمانه بيشتر و شديدتر از گذشته دارد اعمال ميشود و لحن مقامات آمريکايي نه تنها تندتر شده، بلکه توهينآميز هم شده است.
دستگاه ديپلماسي کشور در برابر اين افراطي گري و لحن توهينآميز مقامات آمريکايي، ساکت است. با کمال تاسف باز دنبال توافقاتي هستند که از پيش ميگويند اگر فلان پيمان يا بهمان کنوانسيون را نپذيريم، نميتوانيم قول دهيم مشکلات حل شود! يکي نيست از اين حضرات بپرسد اگر قول نميدهيد، پس چرا اصلا سخن از توافق و مذاکره و پيوستن به پيمانهاي مشکوکي به ميان ميآيد که فقط شمار «داده» هاي ما را بالا ميبرد و سخني از «ستانده»ها نيست؟
نام اين رويکرد در سياست خارجي را چه ميتوان گذاشت که پشت دروازه غرب نشستهاند به گدايي يک يا دو امتياز روي کاغذ؟!
دنيا اين قدر وسيع است که ميتوان تحرک ديپلماسي کشور را به آنچه که امروز دنياي منهاي آمريکا ناميده ميشود، تمرکز داد، اما در وزارت خارجه هر تحرکي هست، الا اراده رفتن به شرق! در هندوستان و چين، دو کشوري که نيمي از جمعيت دنيا را در خود جاي دادهاند و مشتري دائمي نفت ايران هستند، سفير نداريم! دولت بيخيال اين حرفها انگار نه انگار ملت در محاصره اقتصادي دشمن و درگير يک جنگ تمامعيار اقتصادي است. سه سال است از اجراي برجام ميگذرد، حتي يک اقدام متقابل و مشروع که در متن برجام هم پذيرفته شده، صورت نميگيرد. روسيه تمام قد در برابر آمريکا و زيادهخواهيهاي استکبار جهاني ايستاده است، خواهان تعميق روابط راهبردي با تهران است، عملا تحرکي در اين مورد ديده نميشود. اروپاييها دستگاه ديپلماسي کشور را سر کار گذاشته اند. اول يک مهلت سههفتهاي داديم، خبري نشد. گفتند 3 روز مانده به 13 آبان به عهد و پيمان خود عمل ميکنند. 13 آبان گذشت، کاري نکردند. حالا ميگويند بهمنماه! معلوم نيست بهمنماه چه خواهند کرد؟ آمريکا و اروپا در يک تقسيم کار تبهکارانه در مقابله با ملت ايران قرار دارند، اما دستگاه ديپلماسي ما درک درستي از اين تبهکاريها ندارند. اولي مهر باطل به تعهدات خود زد و تحريمهاي ظالمانه جديدي را وضع کرد، دومي ماموريت يافته است ايران را در برجام نگه دارد تا مبادا با اقدام متقابل به نقطه صفر مذاکرات برگردد. اروپا اکنون نقش زندانبان ايران در زندان برجام را بازي ميکند. دستگاه ديپلماسي هم با افتخار هر از چندي پس از گزارش آژانس مي گويد ما به تعهدات خود پايبنديم و دست از پا خطا نميکنيم!
اين وضع تا کي ادامه دارد و پاسخگوي اين خسارات عظيم تاريخي به ملت ايران کيست؟ چرا مجلس مهر سکوت بر لب زده است و به وظايف خود حداقل در اقدام متقابل و عملياتي کردن شروط خود وفق بند 3 مصوبه نيست؟ هيئت نظارت بر اجراي برجام چه ميکند؟ چرا برخي براي توسعه تحريمها اصرار بر تصويب «سيافتي» دارند، با آن که ميدانند برخلاف شرع و قانون اساسي و خلاف مصالح و منافع ملي است؟ اين رويکرد نوعي توهين به شعور ملت و درک ملي از آثار و نتايج خسارت بار برجام است. آن کسي که قبل از امضاي برجام گفت؛ ما چيزي را امضاء نميکنيم، مگر اين که قبل از آن همه تحريمهاي اقتصادي برداشته شود، امروز بايد پاسخگوي دولت، ملت و رهبري باشد. حاشيهسازي نميتواند اين بار پاسخگويي را به تاخير بيندازد.
اروپاييها بايد از موضع عملي و نظري مسئولان دولت بفهمند که اقدامات آنها تدبير و واکنش مناسب جمهوري اسلامي ايران را به دنبال خواهد داشت. چرا وزارت خارجه نسبت به گستاخيها، اهانتهاي مقامات آمريکايي و بيحرمتي اروپاييها ساکت است و منفعل عمل ميکند؟ توليد حاشيه و تقابل و دوقطبيسازي تا کي ميتواند پرسشهاي کليدي در مورد برجام را سرپوش بگذارد؟
بايد دولت به اين سوال پاسخ دهد که چرا چک برجام براي ايران نسيه، اما براي دشمنان نظام، نقد است؟! دولت بايد به اين سوال پاسخ دهد که چرا برجام که قرار بود همه چيز ما را قوام بخشد، همه چيز در حوزه اقتصاد و معيشت را به هم زد و دهها ميليارد تومان رانت در بازار سکه، خودرو و ارز ايجاد کرد؟ کاسبان تحريم و برجام چه کساني بودند و اين رانت که به قيمت کاهش ارزش پول ملي منجر شد، به جيب چه کساني رفت؟ چرا برخي با دوقطبيسازيهاي کاذب مشغول «سوال شويي» هستند؟ اينهمه ولنگاري در پاسخگويي و ادامه کار برخي مديران تنبل، ناکارآمد و گرفتار مشغوليتهاي شخصي، آنهم در وسط معرکه نبرد اقتصادي با دشمن چه معنايي ميدهد؟
نسخه ليبرالها براي درمان بيماريهاي اقتصادي جواب نداده است. اين جماعت فقط بلدند نسخه کرنش و تسليم در برابر آمريکا را بپيچند.
خدا رحمت کند امام بزرگوار را که هشدار داده بود: «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم، ليکن از شر تربيت يافتگان غرب و شرق به اين زودي نجات نخواهيم يافت. اينان برپا دارنده سلطه ابرقدرتها هستند...» (صحيفه امام، ج 15، صفحه 446)
بازار