قطر راه خود را از همسایگانش جدا می کند؟
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست «جلال سلمي»، پژوهشگر علوم سياسي و روابط بين الملل در مقالهاي در پايگاه «نون پست» با بررسي علل و عوامل ناکامي کشورهاي محاصره کننده قطر از دستيابي به اهدافشان پيشبيني کرده که بحران در روابط ميان کشورهاي حاشيه خليج فارس رو به کاهش گذارد. اين مقاله با اشاره به انتشار اظهاراتي منسوب به امير قطر در 23 مه 2017، آغاز ميشود که در آن خواستار دوستي با ايران شده بود و از سياستهاي برخي کشورهاي حاشيه خليج فارس انتقاد کرده بود. حکومت قطر پس از چند ساعت اين اظهارات را تکذيب کرد و مدعي شد که پايگاه اينترنتي خبرگزاري رسمي قطر، که اين اظهارات را منتشر کرده بود، هک شده است. سلمي ميافزايد که ماجرا اينجا تمام نشد. در 5 ژوئن همان سال، امارات متحده عربي و عربستان سعودي و بحرين و مصر اعلام کردند که همه روابط ديپلماتيک خود را با قطر قطع ميکنند و همه راههاي زميني و هوايي و دريايي خود را به روي قطر ميبندند تا زماني که حکومت قطر به 12 خواسته آنان ــ که بعدتر به 8 خواسته تقليل يافت ــ پاسخ مثبت دهد. اين اقدام در پي نشست رياض انجام شد که طي آن «دونالد ترامپ»، رئيس جمهوري امريکا، در اولين سفر خارجي خود درمقام رياست جمهوري با مقامات عربستان و نيز سران کشورهاي عضو سازمان همکاري خليج فارس ديدار کرد. اين همزماني باعث شد که بسياري گمان کنند که اين اقدام ضد قطري با هماهنگي و موافقت ايالات متحده بوده است. اما روند حوادث آنطور نشد که اين کشورها در پي آن بودند. «محمد بن سلمان»، وليعهد عربستان سعودي، در حاشيه کنفرانس موسوم به «داووس صحرا» از ثبات اقتصاد قطر تمجيد کرد. پس از آن «عبدالفتاح السيسي»، رئيس جمهور مصر، بر اهميت ثبات کشورهاي حاشيه خليج فارس، از جمله قطر، تأکيد کرد. در پي اين اظهارات بود که برخي از احتمال پايان يافتن اختلافات و تحريمهاي قطر سخن گفتند. شايد در شرايط کنوني چنين چيزي بعيد و دشوار به نظر آيد. اما چه چيزي باعث مي شود که اين بحران پايان يابد؟ مناسب بودن زمان اعلام خبر قتل «جمال خاشقچي»، روزنامهنگار عربستاني، در کنسولگري عربستان در استانبول، بسياري از معادلات منطقه را وارد مرحله جديدي کرد و کفه وزنه ترکيه ـ قطر را سنگينتر از وزنه عربستان ـ امارات ـ بحرين ـ مصر کرد. آنچه باعث شد که سنگيني اين وزنهها آشکار شود بيش از همه آن بود که معيارهاي مشخصي به ميان آمد که برنده و بازنده را نشان ميداد. شايد کمتر کسي ترديد داشته باشد که بزرگترين بازنده صحنه عربستان سعودي بود که مسئوليت قتل خاشقچي متوجه آن بود. برنده اين صحنه نيز ترکيه بود که با فضاسازي گسترده رسانهاي جا را براي هرگونه مانور عربستان تنگ کرد. بازنده بودن عربستان را به چند عامل ميتوان نسبت داد: الف. فشار رسانهاي و ديپلماتيک بر حکومت عربستان سعودي در حدي بود که اصلاً گمان آن را نميبرد. احتمالا عربستان فکر ميکرد که ميتواند با استفاده از روابط نزديکش با رئيس جمهوري امريکا و «جارد کوشنر»، داماد و دستيار رئيس جمهوري امريکا، بحران را پشت سر گذارد. غافل از آنکه اين حادثه کمسابقه در تاريخ روابط بين الملل و حقوق بين الملل باعث شد که رئيس جمهوري امريکا چنان تحت فشار همپيمانان و رقباي داخلي و سازمانهاي داخلي و خارجي و کشورهاي اروپايي قرار بگيرد که ديگر نتواند در مواضع خود قراردادهاي تسليحاتي کلان خود با عربستان را لحاظ کند. ب. فشار اقتصادي: خودداري بسياري از بزرگترين شرکتهاي جهان از حضور در کنفرانس «داووس صحرا» و خارج کردن مبالغي هنگفت از بورس عربستان و همچنين کاهش قيمتهاي نفت احتمالاً تحت فشار امريکا. ج. اختلاف نظر اروپاييها با امريکاييها: بعيد نيست که ناخشنودي برخي کشورهاي اروپايي، در رأس آنها آلمان و فرانسه و بريتانيا، از گسترش تعاملات وليعهد عربستان با امريکا و گذاشتن همه تخم مرغهايش در سبد امريکا باعث شده باشد که آنان دنبال راهي براي فشار به عربستان باشند و از هر فرصتي بدين منظور استفاده کنند تا بتوانند معادلات قدرت را بازسازي کنند. ضمن اينکه اين کشورها تحت فشار شديد افکار عمومي و نهادهاي داخلي خود براي همبستگي با ترکيه در اين مورد به علل انساني هستند. ضمن اينکه ميکوشند از اين طريق منافع خود در آينده سوريه را نيز تأمين کنند. د ـ ضعف ديپلماسي عربستان در همکاري اثرگذار با ترکيه و نهادهاي بين المللي مربوط به مسئله در مهار بحران باعث شد که راه براي ترکيه باز باشد که موضوع را به هر سمت و سويي که بخواهد بکشاند و اينگونه مهار افکار عمومي را در دست بگيرد. هـ ـ ضعف شديد رسانههاي عربستاني در جهتدهي افکار عمومي در تناسب با منافع اين کشور. از سوي ديگر، آنکارا از اين موقعيت درراستاي منافع خود و همپيمان قطرياش استفاده کرده و ميکند. ازجمله اين منافع هماهنگي بيشتر با امريکا و رياض درباره «نيروهاي دموکراتيک سوريه» (قسد) در منطقه شمال شرق سوريه است که به خواست ترکيه از تحريمهاي تحميل شده بر ايران معاف شدهاند؛ همچنين پايان دادن به محاصره قطر که هنوز عملي نشده اما با فشارهاي بين المللي و نيز فشارهاي ترکيه بعيد نيست که بهزودي حاصل شود. در همين راستا، آنکارا در پي تغيير محمد بن سلمان يا واداشتن او به هماهنگي بيشتر با ترکيه است چون نميخواهد عربستان سعودي اهميت و اعتبار خود در منطقه را از دست بدهد، چون کاهش اهميت و اعتبار عربستان به سود ايران يا اسرائيل يا امارات خواهد بود و اين چيزي نيست که ترکيه بخواهد. ناکامي محاصره قطر در دستيابي به اهداف خود علل ناکامي ائتلاف عربستان ـ امارات ـ بحرين ـ قطر در دستيابي به اهدافش را در اين موارد ميتوان خلاصه کرد: ـ اين کشورها نتوانستند کشورهاي منطقه و جهان را متقاعد کنند که قطر خطري براي منافع مشترک آنهاست و در نتيجه تحرکات منطقهاي امنيتي مشترک عليه اين خطر راهاندازي کنند. بلکه در يک شب بيانيه خود را عليه قطر اعلام و آن را اجرا کردند. موضوعي که باعث شد محاصره قطر براي کسي قانعکننده به نظر نيايد و کسي با آن همراهي نکند. ـ اختلاف مواضع در امريکا: رئيس جمهوري امريکا در آغاز از محاصره قطر حمايت کرد اما وزارتخانههاي دفاع و امور خارجه امريکا اعلام کردند که همکاريهاي خود با قطر را متوقف نخواهند کرد. ـ بدنامي کشورهاي حاشيه خليج فارس: اين کشورها در جهان در زمينه حقوق بشر و آزادي بيان و حمايت مالي از تروريسم و دست زدن به جنايات بشري و نبود نهادهاي معقول حکومتي بسيار بدناماند و براي همين ادعاي آنها درباره تحريم قطر به علت حمايت اين کشور از تروريسم براي افکار عمومي موجه نمينمايد. ـ ديپلماسي موفق قطر در مهار اين بحران و استفاده از تواناييهاي رسانهاي و سرمايهگذاريهاي خود در کشورهاي جهان باعث شد محاصره اين کشورها سودي نبخشد و افکار عمومي کشورهاي منطقه نيز عليه آن نباشد. ـ منافع ترکيه باعث شد که اين کشور نيز به حمايت از قطر و تقويت پيمان خود با اين کشور دربرابر پيمان عربستان ـ امارات برآيد. همچنين کشورهايي مانند فرانسه و آلمان نيز در اين محاصره به حمايت از قطر برخاستند. در پايان بايد گفت که تغيير معادله منطقه در پي قتل جمال خاشقچي جاي شک و ترديد ندارد. اين وضعيت باعث ميشود که ترکيه بکوشد بيشترين بهره را از اين اشتباه عربستان ببرد. چه بسا يکي از اين بهرهها تلاش براي کاهش محاصره قطر يا پايان دادن به آن باشد.