برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

انتحاری چابهار و هزارتوی رقابت ژئوپلتیک منطقه‌ای

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
انتحاری چابهار و هزارتوی رقابت ژئوپلتیک منطقه‌ای
فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست با حمله انتحاري اخير چابهار، بار ديگر نگراني‌ها در زمينه امنيت پايدار بندر چابهار مطرح شده است. برخي ناظران رقابت‌هاي ژئوپلتيک منطقه‌اي هند و پاکستان را در تحولات اخير چابهار بي‌تاثير نمي‌دانند.
 صبح روز پنجشنبه گذشته، در اقدامي کم‌سابقه، يک انتحاري با خودروي بمب‌گذاري‌‎شده‌اش قصد داشت به مرکز فرماندهي نيروي انتظامي شهر چابهار وارد شود، اما پس از اينکه نتوانست به داخل مرکز برود، در ورودي آن خودروي خود را منفجر کرد و تلفات جاني و مالي برجاي گذاشت.
از سال ۲۰۱۵، يعني پس از امضاي برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ميان ايران و شش کشور بزرگ ديگر، نام چابهار به عنوان يک بندري تجاري مهم در رسانه‌هاي بين المللي مطرح شد. البته ايده توسعه اين بندر قبل از سال ۲۰۱۵ هم مطرح بود. اما پس از اين سال گام‌هاي جدي براي توسعه چابهار برداشته شد. اندکي پس از حمله، تصوير فردي از «انصال الفرقان» منتشر شد که گفته مي‌شود عامل حمله چابهار بوده است. حمله‌اي که در زمان حساسي براي توسعه بندر چابهار اتفاق افتاد و مهمترين شريک تجاري ايران در اين بندر، يعني هند، را نگران ساخت. چابهار به دليل موقعيت استراتژيکي که دارد، همواره طرح‌هايي براي توسعه آن وجود داشت. اما در هر مرحله، بنا به دلايل متعدد، توسعه آن به تاخير انداخته شده است. در حال حاضر پرکاربردترين بنادر ايران در منطقه خليج فارس واقع‌اند، اما به دليل اينکه اين منطقه همواره محل تنش بوده است، به طور روزافزون به بندري احساس نياز مي‌شود که هم از کانون بحران دور باشد و هم از مزيت‌هاي مهم ديگري از قبيل: دسترسي آزاد به اقيانوس هند برخوردار باشد. مضاف بر اين، آب‌وهواي بنادر ايراني در خليج فارس معمولا نامعتدل است. در مقابل، چابهار منطقه‌اي است که همه مزاياي يک بندر استراتژيک را دارد. اولا به مستقيما به اقيانوس هند دسترسي دارد. ثانيا در مقايسه با ساير بنادر ايران، از آب‌وهواي معتدل برخوردار است. به مراکز تجاري بزرگ در جنوب شرق آسيا و همچنين بازار‌هاي افغانستان و پاکستان نزديک است و نهايتا نخستين بندر آب عميق ايران هم هست. همه اينها، تنها بندر اقيانوسي ايران را نه فقط براي تصميم‌سازان ايراني، بلکه براي هند هم جذاب کرده است. در چند سال اخير، هندي‌ها علاقه زيادي به سرمايه‌گذاري در اين بندر از خود نشان داده‌اند و عليرغم تحريم‌هاي گسترده آمريکا عليه ايران، به سرمايه‌گذاري در آنجا ادامه داده‌اند. اهميت بندر چابهار به حدي بود، که آمريکا به خاطر نقش اين بندر در کمک به اقتصاد افغانستان، آن را از تحريم‌ها معاف کرد. زيرا پيش‌بيني مي‌شود که با توسعه چابهار، اقتصاد افغانستان به طور مستقيم از اين بندر بهره‌مند شود. اما توسعه چابهار به يک چيز بيش از همه، نياز دارد: امنيت پايدار. اگر چه انفجار اخير چابهار، در واقع يک اقدامي نادر بود، اما همين يک بار کافي بود تا هندي‌ها احساس نگراني کنند. خصوصا که حملات انتحاري در جا‌هاي ديگر ايران اندکي افزايش يافته است. اتفاقا اينگونه حملات در جا‌هايي -اهواز و چابهار- اتفاق افتاده است، که بيش از ساير جا‌ها براي هند اهميت دارد. پس از اجراي دور دوم تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران، هند در برابر درخواست‌هاي مکرر آمريکايي‌ها براي قطع کامل يا کاهش چشمگير واردات نفت از ايران، مقاومت بسياري از خود نشان داد. به طوري که بنا به برخي آمارها، امروز هند بزرگترين مشترين نفت ايران است. اين درحالي است که در سال پيش، هند بعد از چين، دومين مشتري بزرگ بود. در حوزه واردات نفت از ايران، تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران، نگراني بزرگ هندي‌ها بود، اما اکنون آن‌ها مي‌گويند علاوه بر تحريم‌ها، عامل ديگري هم واردات هند از نفت ايران را تهديد مي‌کند: «کشمکش دروني» در ايران. روزنامه هندي اکونوميک‌تايمز، با اشاره به حملات چابهار و اهواز به عنوان مواردي از کشمکش دروني ايران، برداشت هند از اين حملات را اينگونه توضيح داد: «حملات در استان نفت‌خير و سرشار از گاز (خوزستان) و شهر بندري (چابهار) مايه نگراني هند است.» اين روزنامه افزود: «بي‌ثباتي در استان نفت‌خير و بندر (چابهار) براي اقتصاد تشنه نفت هند خبر خوبي نيست.» مسئله فرامرزي بلوچستان هند هر دو حملات اهواز و چابهار را محکوم کرد. اکونوميک‌تايمز با اشاره چالش‌هاي قومي مذهبي در خوزستان و سيستان وبلوچستان، مدعي شد که اينگونه حملات فقط يک حملات نادر نيستند. اگر چه خوزستان به لحاظ تامين نفت هند، براي دهلي‌نو اهميت زيادي دارد، اما هند در آنجا حضور اقتصادي چنداني ندارد. ماجراي چابهار کاملا متفاوت است. آن‌ها در چابهار حضور تجاري عمده‌اي دارند، اما حضورشان در چابهار از تاثيرپذيري از نزاع‌هاي قومي در مناطق بلوچ‌نشين مصون نيست. مناطق بلوچ‌نشين تا مرز‌هاي پاکستان، افغانستان و ايران امتداد دارد. هند و پاکستان رقابت نفسگيري با يکديگر دارند و دشمن سنتي يکديگر به شمار مي‌روند. اين دو کشور درگير خصومت ديرينه‌اي هستند که مسئله بلوچستان پاکستان بخش مهمي از آن است. به لحاظ مساحت، ايالت بلوچستان بزرگترين استان پاکستان و يکي از مناطق پرآشوب آن است. در بلوچستان پاکستان، احزابي وجود دارند که به دنبال جدايي آن هستند. در رأس اين احزاب، «حزب جمهوريخواه بلوچ» به رهبري براهمداغ خان بگتي است که از زمان خروجش از پاکستان، روابط اين کشور با هند و افغانستان را تنش‌آلود کرده است. در سال ۲۰۰۶، هنگامي که پاکستان يک علميات نظامي عليه شورشيان بلوچ انجام داد، بگتي به افغانستان رفت. پاکستان اعلام کرده او در تعدادي عمليات تروريستي دست داشته و بنابراين بايد به پاکستان تحويل داده شود. در سال ۲۰۰۷، پرويز مشرف، نخست‌وزير وقت پاکستان، اعلام کرد بگتي از خاک افغانستان و با کمک پنهاني هند حملات تروريستي برنامه‌ريزي مي‌کند. حامد کرزي، رئيس‌جمهور وقت افغانستان، اين ادعا را رد کرد، اما بعدا به طور پنهاني به آمريکايي‌ها گفته که بگتي در کابل مکان امني يافته است. در سال ۲۰۱۰، پاکستان از افغانستان درخواست کرد که بگتي را تحويل دهد، اما قبل از اينکه افغانستان اقدامي کند، او به سوئيس رفت و تاکنون در آنجا زندگي مي‌کند. در حالي که پاکستان با هند روابط دوستانه‌اي ندارد، يک گزارش در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که بگتي يک گذرنامه هندي دارد و حتي گفته مي‌شود که اين رهبر بلوچ تابعيت هندي هم دارد. از سوي ديگر، با وجود روابط دوستانه چين و پاکستان، اخيرا برخي از شورشيان بلوچي پاکستان حمله خونيني به کنسولگري چين در کراچي انجام داده‌اند. گروه «لشکر آزادي‌خواه بلوچستان» که گفته مي‌شود از جانب هند، آمريکا و برخي کشور‌هاي خارجي پشتيباني مي‌شود مسئوليت حمله به کنسولگري چين در کراچي را پذيرفت. اگر چه گروه‌هاي بلوچي در ايران و پاکستان يکي نيستند، اما، بنا به گفته اکونوميک‌تايمز، روابط دوستانه هند با بلوچ‌هاي پاکستان، ممکن است در ايران هم تبعاتي داشته باشد. اين روزنامه نوشت: «برخي مي‌گويند باوجود اينکه گروه‌هاي بلوچي در ايران و پاکستان يک جنبش واحدي نيستند (وحتي در برخي موارد با يکديگر تضاد دارند)، اما رويکرد دوستانه هند با دومي (بلوچ‌هاي پاکستان) ممکن است در ايران تبعاتي داشته باشد.» به هر حال، با توجه به رقابت‌هاي ژئوپلتيک ميان هند و چين و تلاش اين دو کشور براي نزديک شدن به ايران و پاکستان بعيد نيست که ناامني در چابهار متاثر از اين رقابت‌ها باشد. هند و چين هر دو پروژه‌هاي تجاري رقيب دارند. هند پروژه عظيم تجاري به نام «کريدور حمل‌ونقل شمال-جنوب (INSTC)» را دنبال مي‌کند که در واقع يک مسير تجاري ۷۲۰۰ کليومتري زميني، دريايي و هوايي است. مسيري که بمبئي را از طريق ايران و آسياي مرکزي به سنت پترزبورگ متصل مي‌کند و رقيب پروژه جاده ابريشم چين به شمار مي‌رود. بندر چابهار يک حلقه اساسي در پروژه کريدور هند است. در مقابل پروژه هند، چين هم پروژه عظيم «يک کمربند يک جاده» (معروف به جاده ابريشم) را پيگيري مي‌کند که پاکستان در آن نقش اساسي دارد. چين براي پيشبرد پروژه‌هاي تجاري‌اش بر بندر گوادر متمرکز شده و سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگي در آنجا انجام داده است. به حدي که برخي حتي گوادر را «مستعمره» چين دانسته‌اند. به اعتقاد برخي ناظران، همين رقابت‌هاي چين و هند، از دو بندر گوادر و چابهار دو بندر رقيب ساخته است. مضاف بر اين، با توجه به اينکه هند به حمايت از بلوچ‌هاي پاکستان متهم است، اين پرسش مطرح مي‌شود که آيا ممکن است حمايت ادعايي هند از بلوچ‌هاي پاکستان بر پروژه‌هاي استرتژيک هند در چابهار تاثير منفي بگذارد؟ ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد