ابتکار/ « زمان پرسش از مخالفان » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته جلال خوش چهره است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
پس از مدتها، اين نخستينبار بود که «حسنروحاني» در اندازه رئيس دولت پرسشگر، مخالفان عاديسازي روابط ايران با جامعه جهاني را به چالش کشيد و با صداي بلند پرسيد: «چرا بايد مردم هزينه شعارها را بدهند؟» اين جلوه روحاني را مردم بيش از لبخندها و گفتاردرمانيهايي ميپسندند که هرازگاه براي آرامسازي افکار عمومي در برخورد با مشکلات بيان ميشود. در دوران رئيسجمهوري روحاني اگرچه اينبار هم کج کرد اما نريخت ولي اذهان را متوجه خواست عمومي از جريانهايي کرد که بايد براي مخالفتهايشان با برجام و سياستهاي تعاملي با جهان استدلال قابل قبول بياورند.
مشکل بزرگ در فضاي عمومي کشور اين است که بهرغم اعلام نظر رسمي و معتبر اکثريت مردم به برخي رويکردها و سياستها، همواره اين اقليت کمجمعيت اما پرصدا بوده که توانسته بر فضاي عمومي تاثير گذاشته و هزينههاي منتج از آن را بر جامعه تحميل کند.
تجربه آخرين انتخابات رياست جمهوري، مجلس و شوراهاي شهر و روستا بيش از آنکه انتخاب افراد باشد، اعلام اعتماد اکثريت مردم به رويکردهايي بود که محصول آن توافق هستهاي (برجام)، بازگشت به جامعه بينالمللي و اصلاح شيوه تعاملاتي بود که از پي آن بستر لازم براي استقرار آرامش، ايجاد اميد و شکوفايي اقتصادي فراهم ميشد. اقليت مخالف با اين رويکرد، بهرغم قبول نتايج انتخابات اما هر روز مانع تازهاي را پيش رو قرار دادند بيآنکه نه تنها کمترين مسئوليت را دراينباره بپذيرند، بلکه براي مخالفتهايشان هيچ راهحل بديل و منطقي را اعلام نکردهاند. طرفه آنکه بابت نتايج خسارتبار اقدامهايشان نيز با صداي بلند طلبکار نيز بودهاند.
آنان با ناديده گرفتن حافظه تاريخي مردم، مطالبهگرانه دولت را مواخذه ميکنند که چرا روابط منطقهاي آنگونه نشد که دولت اعتدال وعدهاش را داده بود؟ چرا برجام نتوانست از خروج سرمايهگذاران خارجي جلوگيري کند؟ چرا آمريکاييان به راحتي از برجام خروج کردند؟ چرا اروپاييان هنوز نتوانستهاند طرح خود را درباره اقدام مالي (PVC) سامان دهند؟ چرا تورم دورقمي شد؟ و... . اين مدعيان همانگونه که هرگز به چرايي آتش زدن سفارتخانهها و تبعات تلخ آن براي اعتبار ملي، مشروعيت نظام سياسي و تخريب روابط منطقهاي پاسخ ندادهاند، براي ديگر مخالفتهايشان نيز نه پاسخ دادهاند و نه اصولا خود را موظف به اين کار ميدانند.
آنان از خروج سرمايهگذاران خارجي گلايه ميکنند و اين وضع را ناشي از شکست رويکرد اعتدالي ميخوانند. اما در برابر پرسشهاي زير سکوت ميکنند که چرا هنگام ورود سرمايهگذاران يا کوشيدند با پنهانسازي اين اتفاق، کاميابيهاي برجام را ناديده بگيرند يا با ايجاد هو و جنجال، ورود سرمايههاي خارجي را نافي استقلال کشور بخوانند. جالبتر اينکه صداي اعتراض آنان هنگامي بلندتر شد که سرمايهگذاران عزم بازگشت کردند.
در اين ميان آيا هرگز عوامل داخلي بروز اين وضع شجاعت قبول مسئوليت لازم را داشتهاند؟ سکوت معنادار «حسن روحاني» در تبيين چرايي وضع جاري لحظهاي شکست و اين بار در اندازه رئيس دولت منتخب و پرسشگر، مخالفان FATF را به چالش کشيد و گفت: «اگر ميگوييد FATF باشد يا نباشد، يک نفر نميآيد بگويد اگر باشد 20 درصد ارزانتر کارها انجام ميشود و اگر نباشد 20 درصد گرانتر. آن کسي که شعار ميدهد، بيايد هزينهاش را پرداخت کند. نميشود که يک نفر در کشور شعار دهد و آثار شعارش را براي مردم ترجمه نکند.» اين سخنان رئيسجمهوري نزديک به کلامي بود که پس از برجام بيان کرده بود؛ اينکه «اگر در سالهاي پيش، از اقتصاد بابت سياستها سوبسيد پرداختهايم، حالا و پس از برجام، وقت آن است که از سياست به نفع اقتصاد سوبسيد بدهيم.»
اين سخن اگر با اراده لازم دنبال ميشد، بسا ماجراجويان براي بسياري از اعمال خسارتبار خود مجبور به استدلال و دليل روشن بودند و چنين طلبکارانه آراي مردم را به زير شلاق طلبکاريهايشان نميگرفتند. وقت آن است که اينبار نه تنها دولت، بلکه مردم از مخالفان برجام، FATF و بلکه بسياري ديگر از موارد، پرسشهاي روشن خود را بيان کنند و بديلهاي مخالفان را در اينباره بخواهند. شجاعت مخالفان همواره ناشي از اين بوده که قرار نيست به پرسشي پاسخ دهند بلکه ميتوانند بابت همه چيز طلبکار باشند.
بازار