ترکیه و پیچیدگیهای شرق فرات
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست محمد علي دستمالي| اين روزها در ترکيه و به ويژه در رسانهها و محافل سياسي اين کشور٬ موضوع احتمال حمله ارتش ترکيه به شرق فرات٬ حتي از موضوع رقابتهاي انتخاباتي احزاب ترکيه پر رنگتر شده است. رجب طيب اردوغان رئيس جمهور ترکيه و رهبر حزب عدالت و توسعه در هفتههاي اخير بارها تهديد کرده که به منظور مبارزه با تروريسم و رفع خطراتي که عليه تهديد امنيت ملي کشورش وجود دارد٬ به شرق فرات حمله ور خواهد شد. يکي از عمدهترين و جديترين مشکلات کردها در شرق فرات٬ اين است که در حال حاضر گروههاي سياسي و نظامي وابسته به پ.ک.ک در اين مناطق به شکل کامل قدرت را در دست گرفتهاند و از آنجايي که سرنوشت آنها با سرنوشت مذاکرات ترکيه و پ.ک.ک گره خورده و نام پ.ک.ک در ليست بينالمللي ترور قرار گرفته است٬ شانس چنداني براي کسب حمايتهاي بينالمللي ندارند٬ اگر حمله صورت بگيرد٬ فقط ميتوانند به مواضع رسانهاي سياستمداران اروپايي دل خوش کنند. اظهارات جيمز جفري نماينده ويژه دونالد ترامپ در سوريه٬ به طور شفاف به اين مساله اشاره ميکند که همکاري آمريکا با کردها در شمال سوريه موقتي است. در مورد موانع و پيچيدگيهاي پرونده شرق فرات براي ترکيه ميتوان به شکل اختصاري و کوتاه به دو مورد آن اشاره کرد: بدون ترديد بزرگترين چالش و مانع در برابر ورود ارتش ترکيه به مناطق کردنشين شرق فرات در شمال سوريه٬ حضور نيروهاي آمريکايي و قرارگاههاي کوچک و بزرگ زميني و هوايي آنهاست. ورود بدون هماهنگي ارتش ترکيه به شرق فرات٬ بسيار دور از تصور و بعيد است. چراکه ترکيه نميخواهد به هيچ وجه حتي به قيمت رفع تهديد حضور پ.ک.ک در شمال سوريه٬ به آساني در مقابل آمريکا قرار بگيرد. ترکيه در ماههاي اخير به ويژه پس از مقطع آزادي کشيش آندره برانسون٬ بارها نشان داده که حفظ رابطه با آمريکا برايش مهم است. اگرچه رجب طيب اردوغان در سخنرانيهاي خود در ميادين و خيابانهاي ترکيه بارها به تندي از آمريکا انتقاد ميکند٬ اما به وضوح ميتوان ديد که رسانههاي نزديک به آکپارتي حتي گفتوگوي کوتاه اردوغان در يک نشست بينالمللي با دونالد ترامپ را به عنوان يک رويداد مهم برجسته ميکنند و اين نشان ميدهد که ترکيه به دنبال آن است که در حوزه داخلي و به ويژه در جهان اسلام تا حد زيادي خود را به عنوان يک کشور داراي گفتمان اسلامي و ضد آمريکايي نشان دهد، اما در ميدان عمل و در حوزه ديپلماسي٬ همواره تلاش ميکند در کنار آمريکا بايستد. اگرچه در پرونده سوريه و در چند سال اخير در جريان همکاري ترکيه با ايران و روسيه در مذاکرات آستانه٬ ترکيه تا حدودي از آمريکا فاصله گرفته است٬ اما منافع درازمدت و عضويت ترکيه در ناتو در کنار بسياري از دلايل اقتصادي ديگر٬ حکومت برآمده از حزب عدالت و توسعه را وادار ميکند که رابطه با آمريکا را حفظ کند. به همين دليل ترکيه به اين نياز دارد که براي ورود به شرق فرات حتماً با آمريکا هماهنگ شود. يکي ديگر از چالشهاي مهم ترکيه در حمله به شرق فرات٬ بازتاب بينالمللي و رسانهاي اين رويداد و بهرهبرداري سياسي از آن است. اتحاديه ارپا همواره نشان داده که در بحث قوميتها٬ انتقاداتي از ترکيه دارد و همچنان که در جريان حمله داعش به کوباني شاهد بوديم٬ پ.ک.ک توانست با استفاده از ماشين تبليغاتي خود٬ از اين واقعه بهرهبرداري سياسي به عمل بياورد. در مورد شرق فرات نيز ميتوان چنين پيشبيني کرد که وقوع يک حمله گسترده و پر سر و صدا٬ حتي اگر پيروزيهاي نظامي مهمي عايد ترکيه کند، اما از منظر افکار عمومي٬ رسانهها و نظام بينالملل٬ چندان به نفع ترکيه نخواهد بود. در نتيجه٬ احتمالاً ترکيه با درنظر گرفتن اين مسائل٬ ترجيح خواهد داد تا به جاي يک درگيري گسترده و درازمدت٬ با يک عمليات کوتاه و ضربتي٬ نتايج مطلوب خود را به دست بياورد. شرق فرات و يک سناريوي کمهزينه براي اردوغان واقعيت اين است که وضعيت حضور کردها در جغرافياي سوريه٬ تفاوت عمدهاي با وضعيت کردها در جغرافياي عراق٬ ترکيه و ايران دارد. مهمترين ويژگي جغرافيايي مناطقي که کردها در آن در سوريه زندگي ميکنند اين است که اساساً مناطق کردنشين شمال سوريه يکپارچه نيستند و در جريان سياستهاي کمربند عربي دوران حافظ اسد٬ مناطق کردنشين شمال سوريه سه تکه شدهاند که شامل منطقه جزيره به مرکزيت قاميشلو در استان حسکه٬ کوباني در ميانه و عفرين در غرب فرات است. البته هر کدام از اين شهرها٬ چندين شهر کوچک و صدها روستاي پيراموني دارند و گفته ميشود جمعيت کل کردهاي سوريه دو ميليون نفر است که البته بخشي از آنان نيز در حلب و دمشق يا به قول کردها در شام٬ سکونت دارند. پراکندگي جغرافيايي کردها در سوريه٬ مساله مهمي است و به همين خاطر در جريان تاسيس کانتونها و خودگردانيهاي دفاکتو نيز٬ ناچار شدهاند اعراب٬ ترکمنها و آشوريان و ارامنه را با خود همراه کنند. ترکيه با اشغال عفرين توانست يک تکه مهم را از جغرافياي کردها جدا کند. اما حالا منطقه گسترده شرق فرات به ويژه با توجه به شمار قابل توجه نيروهاي ي.پ.گ و حمايت آمريکا از آنان٬ لقمهاي است که به يکباره بلعيدن آن بسيار سخت و دشوار به نظر ميرسد. به همين خاطر در شرايط کنوني٬ ترکيه ترجيح ميدهد به جاي اينکه در يک گستره جغرافيايي و قلمرو مبهم٬ نيروها و ارتش خود و مخالفين اسد را پراکنده کند٬ آنها را در يک منطقه متمرکز کرده و به سوي تل ابيض پيش برود. حضور ترکيه در تل ابيض ميتواند علاوه بر دسترسي آسان به رقه٬ کوباني را نيز تحت محاصره قرار دهد و به اين ترتيب دومين ضلع از مثلث کردها جدا شود. در اين صورت به احتمال قوي ترکيه نيم نگاهي به مناطق ديگر شامل قاميشلو و شهرهاي ديگر نخواهد داشت چرا که علاوه بر حضور آمريکاييها در خود حسکه و قاميشلو٬ نيروهاي بشار اسد هم در آنجا حضور دارند و به مصلحت ترکيه نخواهد بود که تنش را به نقطهاي بالاتر برساند.