هدف آمریکایی ها از تقویت حضور نظامی شان در "عراق" چیست؟
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عبدالرحمن فتح الهي| با خروج نيروهاي نظامي آمريکايي از سوريه و استقرار آنها در پايگاه هاي عراق، اکنون شائبه هايي در خصوص استفاده از خاک عراق براي کنترل و مديريت تحولات سوريه از جانب ايالات متحده آمريکا بسيار پررنگ شده است. به گونه اي که ديروز (شنبه) ائتلاف البناء در پارلمان عراق درباره ورود نيروهاي آمريکايي به اين کشور هشدار داد. براي بررسي اين مسئله، با امير موسوي، کارشناس حوزه دفاعي و امنيتي و پژوهشگر مسائل خاورميانه گفت وگو شده است. با خروج نيروهاي نظامي آمريکايي از سوريه و گسيل آن به برخي پايگاه هاي نظامي در کشور عراق، اکنون برخي تحليل ها ظن استفاده از خاک عراق براي مديريت پرونده سوريه از جانب ايالات تمحده را بسيار پررنگ مي داند. در اين راستا برخي از ائتلاف هاي سياسي مانند البناء در اين خصوص هشدارهاي جدي را دادند و حتي عنوان داشتند که حضور نيروهاي نظامي آمريکايي بازگشته از سوريه ميتواند امنيت عراق را تحت فشار قرار دهد. در سايه اين مسايل آيا مي توان عنوان داشت که کاخ سفيد برنامه اي براي انتقال نيروهاي نظامي خود از سوريه به عراق در خاورميانه دارد. آيا به واقع نگراني برخي طيف ها، احزاب و ائتلاف هاي سياسي عراقي دال بر وجود برنامه اي از جانب اين نيروهاي حاضر در عراق است؟ به هر حال شرايط ملتهب عراق سبب خواهد شد که برخي از ائتلاف ها نگراني جدي از جولان و استقرار نيروهاي آمريکايي در عراق داشته باشند. چون امکان دارد اين مسئله به افزايش ناامني در اين کشور بينجامد. البته اخيراً تحليل هايي در خصوص استفاده نيروهاي نظامي ايالات متحده آمريکا از پايگاه عين الاسد براي مديريت پرونده سوريه مطرح شده است، اما به زعم من اين تحليل نميتواند چندان رنگ واقعيت به خود بگيرد، چرا که پايگاه عين الاسد در غرب عراق در يک منطقه کاملا محاصره شده قرار دارد. به عبارت ديگر اکنون نيروهاي نظامي آمريکايي در يک منطقه ايزوله کامل قرار دارند که دور تا دور آن را نيروهاي نظامي وابسته به محور مقاومت در کنترل دارند. لذا کوچک ترين تحرک نظاميان آمريکايي در اين پايگاه با دقت از سوي اين نيروها رصد ميشود. از اين رو نميتوان عنوان داشت که آمريکا به راحتي بتواند از طريق خاک عراق، تحولات سوريه را مديريت کند. يعني چنين شرايط و بستري براي ايالات متحده آمريکا در پايگاه عين الاسد وجود ندارد، حتي اگر آمريکا و دونالد ترامپ چنين برنامه اي در سر داشته باشند، واقعيت و اقتضائات منطقه و کشور عراق اجازه استفاده از خاک عراق براي مديريت تحولات سوريه را به کاخ سفيد نمي دهد. مسئله مهم ديگر اين است که اين گروه هاي نظامي آمريکايي که در سوريه حضور داشته اند اکثراً نيروهاي مستشاري هستند و تفاوت عمده اي با نيروهاي نظامي عملياتي دارند. پس مي توان گفت که اين نيروها براي مأموريت هاي جدي و يا انجام عمليات ها به کار گرفته نخواهد شد. البته اين نگراني هاي برخي از طيف هاي سياسي عراق کاملا جدي و به حق است و بايد آمادگي نيروهاي نظامي و امنيتي عراقي براي مبارزه با هر سناريويي وجود داشته باشد، حتي اگر وقوع اين سناريوها بسيار کم رنگ باشد. هر چند که پيشتر هم گفتم کوچک ترين تحرک نظاميان آمريکايي در پايگاه هاي آنان با دقت از سوي نيروهاي نظامي و امنيتي عراقي رصد ميشود. ولي سوال مهم اينجاست که به هرحال نيروهاي نظامي آمريکايي واقع در شرق فرات به پايگاههاي خود در اربيل و نيروهاي نظامي آمريکايي حاضر در تنف سوريه، منطقه هم مرز با اردن به پايگاه عين الاسد منتقل شدند. از ديدگاه شما اهداف اين جا به جايي نيرو و گسيل آن به خاک عراق چيست؟ انتقال نيروهاي نظامي آمريکايي از سوريه به عراق با دو هدف عمده صورت گرفته است؛ اول اين که آمريکا بتواند به وسيله نيروهاي خود در خاک عراق، مرزهاي سوريه و عراق را کنترل کند تا بستر براي همکاري هاي بيشتر و پررنگتر ميان بغداد و دمشق در مبارزه عليه تروريسم در سوريه و عراق شکل نگيرد. اما اتفاقا چراغ سبز دولت سوريه براي استفاده نيروهاي هوايي عراق در نابودي تروريستها که اخيراً شاهد چند حمله هوايي عراق بوديم نشان از اين دارد که دونالد ترامپ نتوانست در اين خصوص موفق عمل کند. هدف دوم به اين واقعيت اشاره دارد که حضور نيروهاي نظامي آمريکا در عراق، هم مرز با سوريه، براي دلگرمي به رژيم صهيونيستي صورت گرفته است. به عبارت ديگر با خروج نيروهاي نظامي آمريکا از سوريه و انتقال آن به عراق، دونالد ترامپ سعي داشته است که نگراني هاي امنيتي تل آويو را در سايه گسترش نفوذ محور مقاومت و به خصوص جمهوري اسلامي ايران رفع کند. يعني رئيس جمهوري آمريکا با حضور نيروهاي نظامي خود در خاک عراق سعي ميکند از يک سو همکاري هاي نيروهاي نظامي محور مقاومت عراق و سوريه را قطع کند و از طرفي تلاش هاي رسمي دولت جمهوري اسلامي ايران، عراق و سوريه را براي مبارزه با تروريسم ناکام بگذارد. به ايزوله شدن پايگاه عين الاسد توسط نيروهاي نظامي همسو با محور مقاومت اشاره داشتيد. آيا امکان دارد در سايه برخي تحرکات آمريکا و استفاده از خاک عراق براي مديريت پرونده سوريه، تنش نظامي ميان اين نيروها با نظاميان آمريکايي در خاک عراق شکل بگيرد؟ چنين بستري وجود دارد، اما احتمال آن بسيار ضعيف و در حد صفر است. چون آمريکا ميداند توان و نفوذ نيروهاي نظامي همسو با محور مقاومت در عراق بسيار زياد است و کوچکترين اشتباه آنان مي تواند باعث از بين رفتن تمام نيروهاي آنها در خاک عراق شود. پس از هرگونه درگيري و يا حتي تحرک معنادار که باعث حساسيت اين نيروها شود، خودداري ميکند. به هر حال حشد الشعبي و نيروهاي همسو با آن که اکنون به عنوان نيروهاي نظامي و امنيتي قانوني عراق به شمار مي روند، سهم جدي در تعيين مناسبات سياسي، امنيتي و نظامي عراق دارد. البته اين احتمال نيز وجود دارد که حضور نيروهاي نظامي آمريکا در خاک عراق حضور موقتي باشد و بعد از مدتي اين نيروها از عراق خارج شوند، اما به نظر مي رسد ترامپ سعي ميکند تا برنامههاي خود را با برخي از کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس به سرانجام برساند. لذا اگر اين برنامه ها و معاملات ترامپ مطابق با اهداف وي انجام نشود، احتمال دارد که اين نيروها از خاک عراق نيز خارج شوند به عبارت ديگر ميتوان عنوان داشت که اين نيروها نيز براي دلگرمي و حمايت از برخي کشورهاي عربي منطقه خليج فارس در عراق ساکن هستند. اما اگر به هر دليلي اين نيروها از عراق خارج شوند، عين الاسد آخرين پايگاه نظامي آمريکا در سوريه و عراق خواهد بود. اما حضور نيروهاي نظامي آمريکا در اقليم کردستان عراق را چگون ارزيابي مي کنيد، به خصوص که برخي از کارشناسان امر يکي از مولفه هاي جدي انتقال نيروهاي نظامي آمريکا از شرق فرات به اربيل را، کنترل و رصد تحولات ايران عنوان کرده اند. مضافا اين که کردها همواره همسويي جدي با نيروهاي امريکايي داشته اند. همچنين نيروهاي نظامي همسو با ايران مانند حشد الشعبي مانند پايگاه عين الاسد در کنار پايگاه هاي اريبل وجود ندارد؟ به نکات بسيار مهمي اشاره کرديد. ببينيد اکنون کردها نيز مانند دوران سابق همراهي و همسويي با نيروهاي ايالات متحده آمريکا ندارند، به خصوص که اقليم کردستان عراق و شخص مسعود بارزاني هنوز زخم تازه اي از عدم همراهي آمريکا با همه پرسي اقليم کردستان عراق و به شکسن کشيدن اين طرح دارد. مضافا اين که اربيل با مشاهده تحولات سوريه بر اين واقعيت اشراف پيدا کرده است که کردهاي سوريه نيز مانند اقليم کردستان عراق از تکيه بر ايالات متحده آمريکا هيچ سودي نبرده اند. به عبارت ديگر در حال حاضر کردها به اين واقعيت تلخ رسيده اند که تکيه بر آمريکا يعني تکيه بر باد. لذا ميتوان عنوان داشت که کردها نيز اجازه هرگونه تحرکي را به آمريکا در اقليم کردستان عراق نخواهند داد، به ويژه که جمهوري اسلامي ايران نفوذ بسيار جدي در اقليم کردستان عراق دارد و سران اين منطقه از عراق نيز روابط گرم و عميقي با تهران دارند. پس اقليم دست به اقدامي نمي زند که نارضايتي ايران را در پي داشته باشد و امنيت کشور را تحت الشعاع قرار دهد. چون کردهاي اقليم کردستان بر اين باورند که امنيت ايران يعني امنيت اقليم کردستان عراق. پس اقليم کردستان عراق با درک حساسيت هاي جمهوري اسلامي ايران، دولت مرکزي عراق و نيز سوريه گامي در راستاي برنامه هاي کاخ سفيد بر نخواهد داشت، آن هم در شرايطي که اگر بپذيريم ايالات متحده و شخص دونالد ترامپ برنامه براي حضور نيروهاي نظاميش در پايگاه هاي اربيل داشته باشد. ولي در مجموع من بر اين باورم که تمام اين هياهوها براي خروج نيروهاي نظامي آمريکا از سوريه و استقرار آنها در پايگاه هاي عراق يک شوي سياسي و امنيتي براي دلگرم کردن رژيم صهيونيستي و برخي کشورهاي عربي منطقه و به انحراف کشاندن شکست هاي خود در سوريه باشد. لذا برنامه جدي براي استقرار نيروهاي نظامي آمريکا در پايگاه هاي عراق از اربيل تا عين الاسد وجود داشته ندارد. حتي اگر بپذيريم که اهدافي در پشت اين حضور و استقرار در خاک عراق وجود دارد، نيروهاي سياسي، امنيتي و نظامي عراقي اجازه استفاده از خاک اين کشور را به آمريکا براي تعدي به هيچ کشوري را نخواهد داد.