ولادیمیر پوتین؛ افسر مکار کا.گ.ب
تاريخ ايراني/ متن پيش رو در تاريخ ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست اينکه ولاديمير پوتين رئيسجمهور روسيه به عنوان افسر کا.گ.ب تا سال ۱۹۹۰ در شهر درسدن آلمان شرقي سابق چه ميکرده، تا به امروز همچنان داستاني نامعلوم و مبهم به شمار ميآيد. اما به تازگي و با پيدا شدن کارت شناسايي مخصوص او که ويژه دستگاه و تشکيلات سازمان مخوف اشتازي است تا اندازهاي اين رازها از پشت پرده به بيرون افتاده و شايد بتوان با مراجعه به اندک اسناد و پروندههاي آزاد شده به اقدامات و موقعيت پوتين در آلمان شرقي سابق پي برد. هر زمان که از «دوستان» سخن به ميان ميآمد، نه تنها افراد و ماموران عادي سازمان اطلاعات و امنيت آلمان شرقي سابق موسوم به اشتازي به اصطلاح خبردار ميايستادند، بلکه فرماندهان رده بالاي اين سازمان هم حساب کار خود را ميکردند زيرا «دوستان» لقب رفقاي شوروي بود که عضو کا.گ.ب (و بيشتر مامور سرويس اطلاعات و امنيت ارتش سرخ موسوم به GRU) بودند و احترام و قدرت خاصي داشتند. به عبارت بهتر اين افراد در واقع همان کساني بودند که نسل اولشان در سال ۱۹۴۷ وزارتخانه اطلاعات و امنيت يعني همان اشتازي و پليس مخفي ديکتاتوري SED را راهاندازي کرده و امورات اين دو نهاد را بيش از چهار دهه بر عهده داشتند. اينک کارت خدمت اشتازي متعلق به ولاديمير ولاديميرويچ پوتين در مرکز اسناد درسدن پيدا شده و در نمايشگاه اشتازي در معرض ديد عموم قرار گرفته است. اين کارت شناسايي در ۳۱ دسامبر ۱۹۸۵ صادر و تا پايان سال ۱۹۸۹ بارها تمديد شده است. «کنراد فلبر» مدير اين نمايشگاه توضيح ميدهد که پوتين با اين مدرک و کارت ميتوانسته بدون بازرسي و هرگونه مانعي به ساختمانهاي اشتازي وارد شود. به عنوان مثال او ميتوانسته به رستوران وزارت اطلاعات و امنيت آلمان شرقي رفته و در آنجا غذا بخورد. البته آقاي فلبر در تکميل توضيحات خود ميگويد که اين کارت شناسايي «به خودي خود به اين معني نيست که پوتين براي اشتازي کار ميکرده است». آقاي فلبر در سالهاي ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ به عنوان فعال حقوق مدني در پروسه انحلال سازمان اشتازي شرکت داشته و از ۲۰ سال پيش مديريت بخش بايگانيها و نمايشگاه اين سازمان منحل شده در درسدن را بر عهده دارد. اين کارت شناسايي از طرفي نشان ميدهد که افسران کا.گ.ب در آلمان شرقي سابق با مدارک هويتي و رسمي وزارت اطلاعات و امنيت يا همان اشتازي اقامت داشته و فعاليت ميکردند. در بند چهارم توافقنامهاي که در تاريخ ۲۹ مارس ۱۹۷۸ به امضاي «اريش ميلکه» و «يوري آندروپوف» رئيس وقت کا.گ.ب (و بعدها يکي از آخرين رهبران شوروي) رسيده است ميخوانيم: «افسران رابط که به عنوان عضو کا.گ.ب در وزارت اشتازي به کار مشغولند، جهت انجام وظايف خود، مدارک شناسايي وزارت اطلاعات و امنيت جمهوري دموکراتيک آلمان را دريافت ميکنند و بدين ترتيب ميتوانند در همه اماکن خدمت وزارت اطلاعات و امنيت آلمان شرقي تردد کنند.» ولاديمير پوتين رئيسجمهور فعلي فدراسيون روسيه که از سال ۱۹۷۵ براي کا.گ.ب کار ميکرد، در سال ۱۹۸۵ به آلمان شرقي اعزام شد و در آنجا به عنوان همکار در دايره افسران رابط کا.گ.ب در اشتازي به کار مشغول شد. جايگاه پوتين در نگاه اول چندان اهميتي نداشته است اما آن سرواني که بعدها به سرگردي و سرهنگ دومي کا.گ.ب رسيد، اين امکان و توانايي را داشت که همکاران خود در سرويس اطلاعات و امنيت آلمان شرقي را تحت تاثير قرار داده و احترام آنان را جلب کند. تا به امروز مشخص نيست که پوتين در درسدن دقيقا چه وظيفهاي بر عهده داشته است. از برخي اسناد موجود و دو فقره تقديرنامه اداري چنين برميآيد که موقعيت وي به مراتب مهمتر از درجه نظامي و جايگاه اداري وي بوده است. به هر حال مشخص است که پوتين در برخورد و مراوده با افسران رده بالاي اشتازي از اعتماد به نفس خاصي برخوردار بوده است. اين مساله در نامهاي که پوتين در تاريخ سپتامبر ۱۹۸۹ به سرتيپ «هورست بوهم» رئيس شعبه درسدن اشتازي نوشته کاملا مشخص است. او در اين نامه با لحني مؤدبانه اما به همان اندازه آمرانه از افسر آلماني ميخواهد براي انجام وظايف محوله از «حمايت مؤثر خود» دريغ نکند. بيترديد يک افسر جزء يا يک مامور رده پايين هرگز چنين نامهاي را براي يک ژنرال نمينويسد. اصولا در همه به اصطلاح ۱۵ حوزه آلمان شرقي يک دفتر ارتباط و هماهنگي کا.گ.ب با دستگاههاي امنيت محلي وجود داشت. اين دفتر تحت يک سيستم سلسله مراتبي کار ميکرد و چنين سيستمهايي البته در بلوک شرق امر معمولي محسوب ميشد. اين به اصطلاح «دوستان» البته با توجه به فعاليت تخصصيشان در کنار افسران اشتازي کار ميکردند اما کا.گ.ب هر زمان که اراده ميکرد ميتوانست به آنچه که ميخواهد برسد و به همين خاطر درجه و رده «دوستان» مهمتر از مقام و رده «رفقاي اشتازي» بود. افسران شوروي در آلمان شرقي به نوعي از قدرت و استقلال بالايي برخوردار بودند و غالبا اشتازي و دستگاههاي امنيتي محلي در کار آنان دخالت نميکردند و به عبارت بهتر هر دو طرف به کار خود مشغول بودند. به عنوان مثال کسي که براي «دوستان» جاسوسي ميکرد از نظر وزارت اطلاعات و امنيت آلمان شرقي موجودي غيرقابل پيگرد و بازداشت محسوب ميشد. اگرچه پرزيدنت پوتين از تقريبا ۲۰ سال پيش به صورتي مطلق و بدون رقيب بر روسيه حکومت دارد اما همه پروندهها و اسنادي که در آرشيوهاي مسکو در مورد اقدامات پوتين در آلمان شرقي سابق وجود داشت، از مدتها پيش جمع شده است. با اين حال مدارک و اسناد بسيار معدودي در دست است که نشان ميدهد پوتين يک شبکه از ماموران مخفي در آلمان شرقي را در اختيار داشته و شخصا آنها را فرماندهي ميکرده است. در اين مورد نيز ترديد وجود ندارد که بر اساس مشاهدات عدهاي از شهروندان آلمان شرقي در سال ۱۹۸۹، پوتين دفتر ارتباطات کا.گ.ب را که در ۵۰ متري مقر وزارت اطلاعات و امنيت قرار داشته اداره ميکرده و در واقع بدين ترتيب همه امورات اشتازي را در دست داشته است. با اين حال زماني که پوتين قصد داشت پروندهها و اسناد سري را از آن منطقه خارج کند با مانعي به نام مجوز از مسئولان آلماني برخورد کرد. با اين حال گفته ميشود که اين اقدام سرهنگ دوم ولاديمير پوتين که در آن زمان بسيار لاغرتر از امروز بود، بيش از هر چيز جنبه ردگمکني داشته و يک مانور انحرافي بوده است. پوتين ادعا ميکند که در آلمان شرقي تنها يک مترجم شفاهي بوده و هيچ سمت و وظيفه ديگري نداشته است. اما واقعيت اين است که وي در همان دوران حداقل به عنوان معاون مدير بخش مربوطه انجام وظيفه ميکرده است. از جمله تجربيات پوتين در آخرين ماههاي اقامت در آلمان شرقي، آرام کردن و قانع کردن موقتي مخالفان و معترضان بود. پيدا شدن ناگهاني کارت شناسايي پوتين به عنوان مامور اشتازي به ما يادآوري ميکند که وي نه تنها يک نماينده و کارگزار ساده ابرقدرت شوروي بلکه يک افسر امنيتي و اطلاعاتي بيرحم و سختگير بوده است، افسري که البته در همين رشته از دبيرستان کا.گ.ب مسکو فارغالتحصيل شده و آموزش ديده بود. پوتين «دوستي» بود که همکارانش در اشتازي از او وحشت داشتند. او يکي از همان کساني بود که ميتوانست هر زمان که بخواهد از دفتر خودش خارج شده و به بخشهاي تحت نظر اشتازي برود و هر کاري که ميخواهد انجام دهد. منبع: دي ولت