برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

سفیر روسیه در تهران: تضعیف اتحاد ایران و روسیه در سوریه افسانه است

منبع
ايران
بروزرسانی
سفیر روسیه در تهران: تضعیف اتحاد ایران و روسیه در سوریه افسانه است
ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست بنفشه غلامي| روسيه؛ همسايه ديرين ايران همواره کشوري قدرتمند بوده و حتي در دوران حيات «اتحاد جماهير شوروي»، کنار امريکا به‌عنوان يکي از دو قطب برتر قدرت جهان مطرح بوده است. مناسبات ايران و روسيه با فراز و نشيب بسياري همراه بوده است؛ از دوران جنگ در گذشته‌هاي دور و عهدنامه‌هاي گلستان و ترکمانچاي و حمله «ارتش سرخ» به ايران در جنگ جهاني دوم گرفته تا زمان حاضر که تهران – مسکو به شرکايي استراتژيک تبديل شده‌اند و دوشادوش يکديگر عليه داعش در سوريه جنگيده‌اند و آينده‌اي که دو کشور درصددند در آن با تقويت همکاري‌ها، تحريم‌هاي امريکا عليه ايران و روسيه را خنثي و کمرنگ کنند.«لوان جاگاريان»، سفير روسيه در کشورمان با گشاده رويي ميزبان ما بود تا سياست‌هاي منطقه‌اي «کرملين» را تشريح کند و از اهميت جمهوري اسلامي براي مسکو سخن بگويد. ديپلمات کهنه کار روسي به‌وضعيت موجود و چشم‌انداز آينده روابط دو کشور بسيار خوش بين است و ظرفيت‌هاي بسياري بويژه در حوزه اقتصادي براي تقويت روابط طرفين برمي شمرد. او درباره نگاه ايرانيان به ديپلماسي روس‌ها با ايران مي‌گويد: «فقط شايعات و ناراضي بودن يک عده‌اي از مردم و نه همه آنان را مي‌شنويم و مي‌بينيم» و البته تأکيد دارد: «شايعات و ابهامات را تبليغات «بي بي‌سي» فارسي ايجاد کرده و دامن مي‌زند. بنابراين نبايد به آنها توجه کرد. «بي بي‌سي» فارسي يک شبکه معاند است و قابل اعتماد نيست.» «جاگاريان»، انتقادهاي ضد روسي در ايران را نيازمند پاسخگويي رسانه‌اي نمي‌داند و معتقد است: «مقامات ايراني هم مي‌توانند براي ايرانيان توضيح دهند که اين شايعات بي‌پايه است.» ارزيابي او از پنجه در پنجه افکندن «خرس» و «عقاب» هم يادآور همان نگاه مغرور روس هاست: «امريکايي‌ها خود نيز مي‌دانند در قدرت رزمي از روسيه عقب افتاده‌اند و به جنگ رواني ضد روسي دامن مي‌زنند.» گفت‌و‌گوي صريح «ايران» با «جاگاريان» را با هم بخوانيم. ‌ نکات اشتراک و افتراق استراتژي جهاني امريکا در دوران ترامپ و اوباما چيست؟ تفاوت زيادي در سياست‌هاي اين دو رئيس‌جمهوري امريکا نمي‌بينم. خروجي سياست‌هاي 8 سال رياست جمهوري اوباما و سياست‌هاي ترامپ طي دو سال گذشته يکسان است يعني ايجاد بي‌ثباتي در مناطق مختلف جهان و ازجمله ايران. امريکا هرجا حضورداشته سياست تخريبي را پيگيري کرده است. با اين‌ حال دولت روسيه هميشه باب گفت‌وگو با امريکا را باز گذارده و علاقه‌مند به حفظ روابط دوجانبه است. البته تفاوت‌هايي نيز بين سياست‌هاي دو رئيس جمهوري امريکا وجود دارد. ترامپ پيش از اينکه رئيس‌جمهوري امريکا شود، شعار «نخست امريکا» سر داد و حتي هنوز هم اين شعار را تکرار مي‌کند. با توجه به محتواي اين شعار، انتظار مي‌رفت سياست داخلي ايالات‌ متحده نقطه تمرکز ترامپ باشد و انگيزه واشنگتن براي ورود و مداخله در چالش‌هاي جهاني کاهش يابد. اما برخلاف اين شعار و در مرحله عمل، کاخ سفيد وارد مناطق بحران‌زده‌اي مانند سوريه، عراق و افغانستان شد و همين مداخله، بحران اين کشورها را پيچيده‌تر کرد. درباره کارنامه اوباما هم بايد اذعان کرد که او بسيار تلاش کرد تا توافق مهم برجام به مرحله امضا برسد. اما اوباما هم به وعده‌هاي خود پايبند نبود. او به‌عنوان نمونه سال 2014 وعده داد تمام نظاميان امريکايي را از افغانستان خارج خواهد کرد. اما اين وعده، هرگز عملي نشد و نيروهاي امريکا هنوز هم در افغانستان حضور دارند. اوباما وعده تعطيلي گوانتانامو را هم داد اما شما هم مي‌دانيد اين زندان هنوز هم فعال است و امريکا با استمرار فعاليت زندان گوانتانامو همچنان در حال نقض حقوق بين‌الملل است. ‌ اما تفاوت‌هاي برجسته‌اي هم بين آنها و حداقل تاکتيک‌هايشان ديده مي‌شود. بله. يکي از تفاوت‌هاي بارز سياست‌هاي جهاني دو رئيس جمهوري ايالات‌ متحده آن است که ديپلماسي «کاخ سفيد» در دوره اوباما «ثبات» داشت و فاقد حرکت زيگزاگي بود اما در دوره ترامپ «نبود ثبات» از ويژگي‌هاي اساسي ديپلماسي ايالات متحده است. تصميم‌گيري‌هاي آني و غيرقابل‌پيش‌بيني شخص رئيس‌جمهوري امريکا، نه ‌فقط ديگر کشورهاي جهان بلکه حتي دوستان و متحدان او در داخل و خارج امريکا را هم متعجب و ناراحت مي‌کند. تازه‌ترين نمونه چنين تصميم‌گيري‌هايي را اخيراً و در ماجراي اعلام خروج نيروهاي امريکايي از سوريه شاهد بوديم که حتي موجب آزردگي متحدان منطقه‌اي امريکا هم شد. اما درمجموع، تفاوت زيادي بين استراتژي جهاني امريکاي باراک اوباما و امريکاي دونالد ترامپ وجود ندارد. البته ترامپ از همان ابتداي رياست جمهوري خود براي ديدار با پوتين و برقراري مناسبات ويژه با روسيه ابراز علاقه کرده؛ «کرملين» نيز همواره از اين موضع رئيس‌جمهوري امريکا استقبال مي‌کند؛ هرچند، دست‌وبال ترامپ از سوي نمايندگان بشدت ضد روس کنگره امريکا بسته‌ شده است زيرا اين نمايندگان اعم از جمهوريخواه و دموکرات، هيچ‌کدام علاقه‌اي ندارند کشوري مستقل باشد و استقلال عمل داشته باشد. ريشه مخالفت‌ها و خصومت‌هاي امريکا با روسيه و ايران هم دقيقاً همين نکته است که مسکو و تهران مستقل و داراي استقلال رأي هستند و امريکايي‌ها اين واقعيت را برنمي‌تابند. ‌ با توصيف شما از فضاي مناسبات روسيه و امريکا، آيا نظر برخي کارشناسان غربي درباره شنيدن صداي پاي «بازگشت جنگ سرد» را تأييد مي‌کنيد؟ برجسته‌سازي ادعاي «بازگشت جنگ سرد»، بخشي از جنگ تبليغاتي غرب عليه روسيه است. غرب در اين جنگ تبليغاتي طيف وسيعي از فعاليت‌هاي ما را هدف گرفته است. آنها سال گذشته به بهانه‌هاي واهي اجازه ندادند، ورزشکاران ما زير پرچم فدراسيون روسيه دربازي‌هاي المپيک شرکت کنند. همچنين در ادامه همين نبرد تبليغاتي، اقدامات تحريک‌آميزي نيز انجام مي‌دهند که مثال آن ماجراي مسموم شدن «سرگئي اسکريپال» در انگليس است که بدون اثبات اتهام روسيه در اين پرونده، بهانه اخراج ديپلمات‌هاي روسي از چند کشور اروپايي شد. ادعاي «بازگشت جنگ سرد» نيز بخش ديگري از همين جنگ تبليغاتي گسترده است. زيرا در واقعيت حتي غربي‌ها هم مي‌دانند آغاز دوباره جنگ سرد به نفع خودشان هم نيست. ما هم اراده‌اي براي راه‌اندازي جنگ سرد تازه‌اي نداريم و خواهان گفت‌وگو با غرب هستيم؛ گفت‌وگوي از موضع برابر و در شرايط مساوي؛ درعين‌حال، حق خودمان مي‌دانيم به هر گفت‌وگويي که درون‌مايه آن، حاوي تلاش غرب براي تحميل مطالبه‌اي به ما باشد؛ «نه» قاطعي بگوييم. ‌ کارشناسان و حتي سياستمداران غربي، متهم کردن رهبران کرملين به احياي «جنگ سرد» را نه يک تحليل نظري بلکه واقعيتي مستند مي‌دانند و براي اثبات ديدگاه خود به مواردي مثل تقويت و نوسازي ارتش روسيه، رونمايي از سلاح‌هاي پيشرفته جديد، آزمايش‌هاي متعدد با هدف مسابقه تسليحاتي و اقدامات بي‌سابقه روسيه مثل ايجاد اختلال در سيستم ارتباطي و مخابراتي ناوگان دريايي ناتو در جريان رزمايش سال 2018 نيروهاي اين پيمان استناد مي‌کنند و مدعي هستند... اينها هم بخش‌هايي ديگر از تبليغات ضد روسي غرب است. روسيه طي حدود دو دهه اخير پيشرفت‌هاي قابل‌توجهي داشته و حتي از امريکا پيشرفته‌تر شده است. ما يک شبکه تلويزيوني داريم به اسم «راشا 24» که قابليت‌ها و توانمندي‌هاي تسليحاتي امريکا و روسيه را مورد بررسي مقايسه‌اي قرار مي‌دهد و اثبات مي‌کند اکثر سلاح‌ها، ابزار و ادوات جنگي روسيه قوي‌تر و پيشرفته‌تر از مشابه‌هاي امريکايي خود هستند. امريکايي‌ها خود نيز مي‌دانند در قدرت رزمي از روسيه عقب‌ افتاده‌اند و به علت حسادت، تبليغات رواني ضد روسي را دامن مي‌زنند. در سؤال تان به مسابقه تسليحاتي اشاره‌اي کرديد، حتي اگر چنين مسابقه‌اي وجود داشته باشد، آغازگر آن روسيه نيست. ما اگر توان نظامي خود را تقويت مي‌کنيم، اقدام مان تدافعي است. شما پايگاه‌هاي نظامي پرشمار ناتو و امريکا در جهان را با پايگاه‌هاي نظامي بسيار کم شمار روسيه در دنيا مقايسه کنيد. آيا اين نابرابري نبايد واکنش روسيه را در پي داشته باشد؟ شما به تصميم امريکا براي خروج از پيمان منع موشک‌هاي کوتاه برد و ميان برد توجه کنيد؛ آنها ما را به نقض اين پيمان متهم مي‌کنند، درحالي‌که خودشان ناقض پيمان هستند. حتي پيشنهاد داديم اگر درباره پايبندي ما به تعهدات پيمان ابهامي دارند، پاي ميز مذاکره بيايند تا هر دو طرف در فضايي دور از فشار و تهديد حرف‌هاي خود را بزنند و مسائل حل شود. اميدوارم بزودي مذاکرات روسيه و امريکا پيرامون پيمان منع موشک‌هاي کوتاه برد و ميان برد، شکل بگيرد و ابهامات برطرف شود. ‌ ايران و روسيه همکاري استراتژيک تنگاتنگ منطقه‌اي عليه تهديدهاي مشترکي چون داعش دارند و در همين چارچوب ايران حتي به نظاميان روسيه اجازه داد از پايگاه هوايي «نوژه» همدان براي حمله به مواضع داعش در سوريه استفاده کند... پيش از هرچيز، اجازه دهيد در همين‌جا يک‌بار ديگر از جمهوري اسلامي ايران بابت اينکه دو سال پيش به ما اجازه دادند به‌طور موقت از پايگاه نظامي همدان استفاده کنيم، تشکر کنم. البته در همان زمان شايعات بسياري منتشر شد و حتي برخي مدعي شدند پايگاه نظامي همدان، به پايگاه دائمي روسيه در ايران تبديل‌ شده است. اما اين شايعات و ادعاها دروغ بود. طبق تأکيد اصول قانون اساسي ايران، هيچ کشور خارجي، مجاز به استفاده «دائم» از پايگاه‌هاي نظامي ايران نيست و فقط با مجوز مقامات عالي‌رتبه جمهوري اسلامي مي‌تواند از پايگاه‌هاي نظامي ايران استفاده «موقت» کند. بهره‌مندي نظاميان روسي از پايگاه «نوژه» همدان نيز با هدف حمله به داعش (دشمن مشترک ايران و روسيه) و پس از توافق با تهران و صدور مجوز لازم امکان‌پذير شد. ‌ به مبارزه مشترک ايران و روسيه عليه داعش تأکيد کرديد، اکنون‌ که بساط داعش در سوريه جمع شده و امريکا تصميم خود براي خروج از خاک سوريه را اعلام رسمي کرده، گروهي از کارشناسان و رسانه‌هاي غربي و حتي برخي از تحليلگران ايراني مدعي هستند، روسيه درصدد است جايگاه ايران در سوريه پساداعش را محدود کند، چه پاسخي به اين ادعاها و انتقادها داريد؟ اينها افسانه است. کساني که اين مسائل را در غرب يا ايران مطرح مي‌کنند، دشمن اتحاد مسکو و تهران هستند. در ايران کساني به اين مسأله دامن مي‌زنند که دوستان غربي‌ها هستند. افرادي که از روسيه انتقاد مي‌کنند، تمايلي به اتحاد قدرتمند ايران و روسيه ندارند و ما بسيار خوب مي‌دانيم آنان چه کساني هستند. ما با دوستان ايراني خود رايزني تنگاتنگ و منظمي درباره سوريه و ساير چالش‌هاي منطقه داريم. اخيراً آقاي جابري انصاري سفري بسيار مفيد به روسيه داشتند سرگئي ورشينين، معاون وزير خارجه روسيه و الکساندر لاورنتيف، نماينده ويژه پوتين در امور سوريه نيز هر يک يا حداکثر دو ماه يک‌بار به ايران مي‌آيند تا در مورد نتايج مذاکرات جاري در مورد سوريه به هم‌پيمان ايراني گزارش دهند. همين روال را در آينده هم در قبال ايران خواهيم داشت و رايزني‌ها را در قالب نشست‌هاي دوجانبه روسيه – ايران يا سه‌جانبه شامل روسيه و ترکيه (به‌عنوان هم پيمان سوم) و با همان ترکيب مذاکرات «آستانه» ادامه خواهيم داد. ‌ به مذاکرات «آستانه» اشاره کرديد. تدوين پيش‌نويس قانون اساسي سوريه در چه مرحله‌اي است و چرا مسکوت مانده است؟ غربي‌ها تلاش مي‌کنند، مذاکرات «آستانه» را به شکست بکشانند؛ اما اجازه اين کار را نخواهيم داد. زيرا ارتقاي سطح امنيت و ثبات سوريه، مرهون تلاش‌هاي روسيه و ايران و ترکيه است و هيچ‌يک از اين سه کشور هم‌پيمان، مشکلي در مورد کميسيون قانون اساسي و اعضاي آن ندارند و طرح مشترک خود را تحويل نمايندگان محترم سازمان ملل در امور سوريه داده‌اند اما مورد پذيرش آنها واقع نشد. به اعتقاد من علت رد اين طرح مشترک، فشارهاي امريکا و متحدانش بر نمايندگان سازمان ملل در امور سوريه بود. زيرا واشنگتن و متحدانش مايل نيستند، در شرايطي که مذاکرات «ژنو» به نتيجه نرسيده، مذاکرات «آستانه» موفق شود. درواقع آنان به موفقيت مذاکرات «آستانه» حسادت مي‌کنند. بااين‌حال اميدواريم با شروع به‌ کار آقاي «گي‌ير پدرسن»، به‌عنوان نماينده جديد سازمان ملل در امور سوريه، فعاليت‌ها از سرگرفته شود؛ بويژه که قرار است ايشان سفرهايي به روسيه و ساير کشورهاي منطقه داشته باشند. ‌ تحليل شما از صدور فرمان خروج امريکا از سوريه چيست؟ آيا اين خروج، پيش‌پرده استراتژي جديد امريکا براي کاهش حضور نظامي در منطقه است يا خروجي تاکتيکي است که با هدف خيز ترامپ براي اقدام تهاجمي ديگري در منطقه انجام‌ شده است؟ روسيه بارها تأکيد کرده فقط نيروهايي حق حضور نظامي در يک کشور را دارند که مقامات قانوني آن کشور، چنين درخواستي را مطرح کرده باشند. دمشق از مسکو و تهران درخواست کمک و اعزام نيرو کرد. به‌همين دليل حضور مسکو و تهران در خاک سوريه قانوني و منطبق با قواعد حقوق بين‌الملل است. اما با توجه به اينکه دولت سوريه درخواست مشابهي از ايالات‌متحده نداشته است، حضور نظامي امريکا در سوريه غيرقانوني و نقض آشکار حقوق بين‌الملل است. من به چند دليل خروج واقعي امريکا از خاک سوريه را باور ندارم. اول اينکه اگر قرار است چنين خروجي، اجرايي شود، آينده پايگاه نظامي امريکا در «التنف» چه خواهد شد؟ دوم آنکه آينده مناطق شمالي سوريه و بويژه منطقه اطراف «فرات» نامشخص خواهد ماند. البته ما در حال تلاش براي حل مسائل اين منطقه با محوريت حفظ تماميت ارضي سوريه هستيم و با تمامي کساني که در اين منطقه هستند، از کردها گرفته تا ترکيه و ايران، در حال مذاکره هستيم. نگاه شخص من به فرجام اين مذاکرات خوش‌بينانه است اما درمجموع، به‌صداقت امريکايي‌ها در اجراي وعده خروج نظامي از سوريه اعتماد ندارم. ‌ گفتيد با کردهاي سوريه هم در حال مذاکره هستيد. وضعيت کنوني آنان را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ به‌نظر شما آيا دولت سوريه براي حفظ تماميت ارضي و وحدت ملي حاضر خواهد شد امتيازهايي مشابه آنچه دولت بغداد به کردهاي عراقي داد را به کردهاي سوري بدهد؟ يا از تحولات آينده، بوي جنگ در سوريه به مشامتان مي‌رسد؟ اگر دولت سوريه و کردهاي اين کشور وارد فاز درگيري نظامي شوند، مسکو چه موضعي در قبال طرفين اتخاذ خواهد کرد؟ تمام کشورها بايد به تماميت ارضي جمهوري عربي سوريه احترام بگذارند. کردهاي سوريه در شروع بحران اين کشور مرتکب اشتباه شدند. آنها به‌دليل اعتماد بيش‌ازحد به امريکا، رودرروي دولت خود قرار گرفتند. اما گذر زمان و بويژه ادعاي ترامپ درباره خروج از سوريه -که بايد آن را خروج احتمالي ناميد زيرا تحقق آن هنوز نامشخص است- به کردهاي سوري ثابت کرد، امريکايي‌ها قابل‌اعتماد نيستند. به‌همين دليل، بعد از اينکه ترکيه اعلام کرد به سمت «منبج» و ساير مناطق کردنشين حرکت خواهند کرد، کردها مطمئن شدند، امريکا کمکي به آنها نخواهد کرد. بنابراين به انجام مذاکرات با دولت مرکزي سوريه علاقه نشان دادند. ما بايد يک بار ديگر تأکيد کنيم بهترين راه‌حل، خروج کردها از بخش‌هاي عربي سوريه و بازگشت آنان به مناطق کردنشين است. کنترل بخش‌هايي که در حال حاضر مورد مناقشه ترکيه است، بايد به ارتش سوريه واگذار شود. چون اين مناطق بخشي از خاک سوريه هستند وبايد به تماميت ارضي اين کشور احترام گذاشت. اين حق دمشق است که کردهاي خود را در سرزمين‌هاي سوريه حفظ کند و اگر اين اتفاق رخ دهد، نگراني ترکيه هم بابت فعاليت کردهاي سوريه که ازنظر آنکارا تروريست هستند، برطرف خواهد شد. ‌ موضع روسيه را از زواياي مختلف تشريح کرديد اما از آينده و منافع کردهاي سوريه سخني نگفتيد... روسيه از مذاکرات کردها و عرب‌هاي سوريه حمايت مي‌کند و با همه طرف‌ها در تماس است. زيرا هدف ما بازگرداندن صلح و ثبات به سوريه است. بنابراين معتقديم دولت سوريه بايد منافع کردها را هم در نظر بگيرد. ما نمي‌توانيم به آنها ديکته کنيم، چگونه تصميم بگيرند. عرب‌ها و کردهاي سوريه خود بايد مذاکره کنند و به‌تفاهم و توافق برسند. مذاکره بايد بدون فشار و البته با محوريت حفظ تماميت ارضي سوريه برگزار شود. اين همان موضعي است که ما بارها در نشست‌هاي «آستانه» مطرح و تأکيد کرده‌ايم خود سوري‌ها بايد در مورد آينده کشورشان تصميم بگيرند و تنها کاري که ما بايد انجام دهيم کمک به آنان است. ‌ وقتي سخن از سوريه و خروج امريکا از خاک اين کشور به ميان مي‌آيد، خواه‌ناخواه بحث به اسرائيل نيز کشيده مي‌شود. 15 سرباز روسيه در جريان حملات اسرائيل در سوريه جان خود را از دست دادند. با اين حال، واکنش روسيه کنترل شده بود و کرملين همچنان که بارها اعلام کرده، خواستار تداوم روابط ديپلماتيک خود با اسرائيل است. اين در حالي است که ايران به‌عنوان متحد استراتژيک روسيه، همواره روابط تنش‌آلودي با اسرائيل داشته و تل‌آويو نيز همواره جمهوري اسلامي را از اهداف اصلي ديپلماسي خصمانه و تهاجمي خود معرفي کرده است. با توجه به اين واقعيت‌ها، برنامه ديپلماسي روسيه براي تنظيم روابط همزمان خود با ايران و اسرائيل درگير تنش متقابل چيست؟ بويژه آنکه مسکو داراي نفوذ بالايي در سوريه است و تهران و تل‌آويو، اهداف و منافع متفاوتي در اين کشور تعقيب مي‌کنند... ديپلماسي روسيه با ساير کشورهاي حاضر در منطقه، تفاوت بزرگي دارد. مسکو با همه کشورها، گروه‌ها و جناح‌هاي سياسي منطقه در تماس و ارتباط است. در يمن، هم با حوثي‌ها در تماس هستيم و هم با دولت منصور هادي. با همين رويکرد تماس همزماني با اسرائيل، جهاد اسلامي، حزب‌الله لبنان و... داريم. اين ويژگي منحصر به‌فرد روسيه است که با همه طرف‌هاي درگير بحران ارتباط برقرار مي‌کند و کانال‌هاي ارتباطي خود را با همه طرفين مناقشات حفظ و آنان را به خويشتنداري فرا مي‌خواند تا امکان برقراري صلح و ثبات منطقه‌اي افزايش يابد. البته طبيعي است، گاهي ارتباطات ما با طرفين مناقشه‌ها به نتايج خوبي مي‌رسد اما رسانه‌اي کردن آنها را به مصلحت نمي‌دانيم؛ سياست پشت پرده خيلي مهم است. ‌ اماعملکرد اسرائيل انتقاد جامعه جهاني را برانگيخته تاحدي که برخي کشورهاي اروپايي که متحد سنتي اسرائيل محسوب مي‌شوند، مرزبندي‌هايي با تل آويو داشته‌اند و درمواردي در مجامع بين‌المللي به نفع فلسطيني‌ها رأي داده‌اند. در چنين شرايطي اين سؤال همچنان بي‌پاسخ مانده که چرا مسکو روي ريل حمايت از اسرائيل حرکت مي‌کند و محدوديتي در مناسبات خود با تل‌آويو ايجاد نمي‌کند؟ همان‌طور که گفتم ما با همه روابط خوبي داريم و اسرائيل هم يکي از آنها است. ما علاقه نداريم روابط ايران و اسرائيل، ايران و لبنان، ايران و سوريه و ايران و هرجاي ديگري آميخته به تنش باشد. ولي اين به آن معنا نيست که بخواهيم با ايران عليه اسرائيل يا با اسرائيل عليه ايران متحد شويم. نگران روابط خوب ما با اسرائيل نباشيد. همان طورکه ما نگران روابط خوب شما با اوکراين نيستيم. ‌ تفاوت اوکراين و اسرائيل زياد است. ما با اوکراين روابط خوبي داريم و وقتي مسأله‌اي مثل بحران «کريمه» بروز کرد، ايران تلاش کرد، ضمن احترام به تماميت ارضي کشورها، برخلاف بسياري از کشورهاي ديگر از محکوم کردن روسيه در سازمان ملل اجتناب کند... اما وقتي اوکراين در مورد نقض حقوق بشر در کريمه قطعنامه پيشنهادي به سازمان ملل ارائه داد، ايران مي‌توانست رأي ممتنع دهد و ما هم تشکر مي‌کرديم. اما رأي تهران ممتنع نبود و جلسه را براي اينکه هيچ رأيي ندهد، ترک کرد. البته همان‌طور که گفتم ما نگران روابط ايران با اوکراين نيستيم. شما هم نگران روابط ما با اسرائيل و عربستان نباشيد. ‌ از عربستان گفتيد. اتفاقاً يکي از انتقادهاي رسانه‌هاي غربي از روسيه به موضع مسکو در پرونده قتل خاشقچي مربوط است. درحالي که کشورهاي بسياري با استناد به فيلم‌هاي منتشر شده و مدارک و شواهد موجود، مقامات عالي‌رتبه «رياض» را مسئول صدور فرمان و اجراي قتل «خاشقچي» مي‌دانستند و سعودي‌ها را بابت اين قتل فجيع محکوم مي‌کردند. روسيه مدتي سکوت پيشه کرد و درنهايت، سخنگوي رئيس جمهوري روسيه اعلام کرد: «دليلي وجود ندارد که روسيه به سخنان پادشاه عربستان مبني بر بي‌اطلاعي او از قتل جمال خاشقچي در ترکيه شک کند». علاوه براين، انتشار تصاوير دست دادن پوتين با بن سلمان در حاشيه نشست گروه 20 نيز انتقادهاي بسياري برانگيخت. علت موضع متفاوت روسيه نسبت به سعودي‌ها در پرونده قتل «خاشقچي» چه بود؟ هنوز هيچ حکمي صادر نشده و نتيجه پرونده نيز اعلام نشده است. چرا پوتين نبايد با محمد بن سلمان دست بدهد؟ ما مشکلي نمي‌بينيم... ‌ اما ازنظر افکارعمومي جهاني و حتي رهبران بسياري از کشورها، رد پاي دولت سعودي در اين پرونده کاملاً پررنگ است و اسنادي که ترکيه منتشر مي‌کند، ، تأييد‌کننده نقش دولت سعودي در اين قتل است. فقط يک پاسخ دارم. رسيدگي به اين پرونده هنوز در جريان است و حکمي صادر نشده است. ‌ تعامل نزديک نفتي روسيه و عربستان در شرايطي که رياض درصدد ضربه زدن به شريان صادرات نفت ايران است، برخي منتقدان روسيه در ايران را حساس کرده است. پاسخ شما به‌عنوان سفير روسيه به منتقدان ايراني چيست؟ بله. ما هم اين انتقادات را شنيديم و تأکيد مي‌کنم اين‌ها شايعات هستند. من شايعه را دوست ندارم. بارها به دوستان ايراني‌ام گفته‌ام اگر در مورد اين‌گونه مسائل ترديدي داريد، بياييد و در تماس‌هاي مستقيم و منظمي که بين وزير نفت ايران و آقاي الکساندر نوواک وزير انرژي روسيه وجود دارد، مطرح کنيد. لازم نيست برخي مسائل رسانه‌اي شوند... ‌ اما روال معمول اين است که به ابهامات و شبهات پاسخ مستقيم و غيرمستقيم مي‌دهند بويژه اگر مسأله مهم باشد... شايعات و ابهامات را تبليغات «بي‌بي‌سي» فارسي ايجاد کرده و به آنها دامن مي‌زند. بنابراين نبايد به آنها توجه کرد. «بي‌بي‌سي» فارسي يک شبکه معاند است و قابل‌اعتماد نيست. ‌ بله «بي‌بي‌سي» فارسي معاند است اما به‌هرحال اين شبهات وجود دارد آيا مسکو پاسخگويي به اتهامات را در دستور کار ندارد؟ مردم اين شبکه‌ها را مي‌بينند و تحت تأثير قرار مي‌گيرند. اما ما تاکنون چيزي از مقامات ايران در اين خصوص نشنيده‌ايم که بخواهيم روشنگري کنيم. فقط شايعات و ناراضي بودن يک عده‌اي از مردم و نه همه آنان را مي‌شنويم و مي‌بينيم. ضمن اينکه بخشي از اين روشنگري به عهده ايران است. مقامات ايراني هم مي‌توانند براي ايرانيان توضيح دهند که اين شايعات بي‌پايه است. ‌ يعني معتقديد نيازي نيست روسيه به منتقدان ايراني خود پاسخ دهد؟ ببينيد من پيشنهادي براي حل اين مسأله‌ دارم که بايد ديد آيا ايران آنها را قبول کند يا نه. براي مثال الآن به هر هتلي در سراسر ايران برويد، مي‌توانيد از تلويزيون‌هاي داخل اتاق‌ها؛ شبکه‌هاي «يورونيوز»، «راديو فرانسه» و «دويچه‌وله» را به زبان انگليسي ببينيد. اين شبکه‌ها گرايش‌هاي ضد روسي و گاه ضد ايراني دارند. اما آزادانه در دسترس هستند. ما پيشنهاد کرديم و مي‌کنيم با صدور مجوز قانوني لازم امکان ديدن شبکه «راشاتودي» به زبان انگليسي در هتل‌هاي ايران مهيا شود. اميدوارم طرف ايراني اين پيشنهاد را عملي کند تا مردم ايران و کساني که اين شبکه‌ها را مي‌بينند ازنظر هر دو طرف آگاه شوند. ‌ برخي ايرانيان از کارنامه مناسبات روسيه با کشورمان ارزيابي تاريخي چندان مثبتي ندارند و در مواردي قضاوت آنان آميخته به انتقاد نيز هست. براي ابهام‌زدايي از ذهنيت اين گروه از ايرانيان منتقد چه راهکارهايي را مؤثر تلقي مي‌کنيد؟ يکي از اقدامات مفيد در اين زمينه گشايش مرکز فرهنگي روسيه در ايران است تا در آن نمايشگاه‌هاي مختلف بازشده يا کلاس‌هاي آموزش زبان روسي و انگليسي برگزار شود. همين الآن هم بسياري از مردم علاقه‌مند به يادگيري زبان روسي هستند اما کلاسي از طرف سفارت برگزار نمي‌شود. اين در حالي است که ايران داراي مراکز فرهنگي بسياري در روسيه است. توازن بين روسيه و ايران در اين زمينه کجاست؟ ما يک سال پيش اين مسأله را مطرح کرديم اما هنوز هيچ پاسخي دريافت نکرده‌ايم. ‌ آيا با راه‌اندازي يک‌ خانه فرهنگي نگاه ايرانيان منتقد تغيير مي‌کند؟ اين يک بخش است. کدام کشور به‌اندازه روسيه در برجام به ايران کمک کرد؟ ‌ کمک مسکو به ايران در مذاکرات برجام، بارز و کارساز بود اما منتقدين هم روي بحث رأي دادن روسيه به چندين قطعنامه‌هاي تحريمي شوراي امنيت عليه ايران انگشت مي‌گذارند... بله، اما آن رأي‌ها دلايلي داشت. ‌ چه دلايلي؟ آن سال‌ها، دوره ويژه‌اي در ايران بود، خود شما آن دوره را مي‌پسنديديد؟ ببينيد ما در مجامع بين‌المللي مختلف سعي مي‌کنيم از ايران حمايت کنيم. چه در موضوع حقوق بشر و چه مسائل ديگر. به‌طور منظم و گاه حتي يک روز در ميان طبق دستوري که از مسکو دارم، به وزارت خارجه ايران مي‌روم. اطلاعاتي را مي‌دهم و اطلاعاتي را مي‌گيرم. آقاي سنايي سفير شما در مسکو هم به‌همين شکل فعال است. ما متحديم و از هم حمايت مي‌کنيم و متقابلاً از حمايت ايراني‌ها در زمينه‌هاي مختلف هم تشکر مي‌کنيم. اما درمجموع، جنبه اقتصادي و فرهنگي مناسبات دو کشور بسيار مهم است که اميدواريم در مسير ارتقاي سطح حرکت کنيم. ‌ همان‌طور که فرموديد اقتصاد اهميت زيادي در اين خصوص دارد. ايران و روسيه، هر دو تحت تحريم‌هاي امريکا هستند و رؤساي جمهور دو کشور بر ضرورت استفاده از پول ملي طرفين جهت دور زدن سيطره جهاني دلار و سهولت تجارت متقابل تأکيد کرده‌اند. اجرايي کردن کاربرد پول ملي در مبادلات روسيه و ايران در چه مرحله‌اي است؟ کارهايي انجام‌شده، اما متأسفانه همچنان کارهاي زيادي براي انجام دادن باقي‌مانده است. تماس‌هاي منظمي با مسئولان بانکي ايران دارم. قرار است بعد از نوروز نشست کميسيون مشترک ايران و روسيه در تهران برگزار شود که موضوعات مهمي در آن مطرح خواهد شد که يکي از آنها همين مسأله بانکي بين دو طرف است. طرف ايراني چند گزينه پيشنهاد کرده که منتظر پاسخ وزير انرژي روسيه به آنها هستيم و درنهايت اين موارد در حاشيه نشست کميسيون مشترک ايران و روسيه مورد بررسي قرار مي‌گيرد. ‌ ايران در قبال درآمد صادرات خود به روسيه براي خريد کالاهاي روسي آزادي عمل خواهد داشت يا بايد محدوديت‌هايي را مراعات کند؟ اين بحث‌ها هم در نشستي که گفتم مطرح خواهد شد. اجازه دهيد تا آن زمان صبر کنيم. ‌ شما سال گذشته در گفت‌وگويي اعلام کرديد سهم ايران از واردات روسيه معادل يک درصد است و اين رقم بايد افزايش يابد. پس‌ازآن نيز مقامات ايران و روسيه هدف‌گذاري خود را بر تجارت ۱۰ ميليارد دلاري ميان دو کشور اعلام کردند. در حال حاضر چه گام‌هايي براي تحقق اين هدف برداشته‌شده است؟ متأسفانه آنچه در نظر داشتيم محقق نشد. آماري که ما داريم و البته ضدونقيض است، نشان مي‌دهد، تجارت کالاي ايران و روسيه به يک ميليارد و 260 ميليون دلار رسيده است. اين رقم اصلاً قابل‌قبول نيست و من خيلي ناراحت هستم که هنوز به اهداف ما نرسيديم. اين وضعيت ناخوشايند بايد کاملاً تغيير کند. ما چند پروژه داريم که اميدوارم از امسال اجرايي شود. پروژه‌هايي مثل پروژه نيروگاه حرارتي سيريک در استان هرمزگان، پروژه يک ميليارد و 200 ميليون يورويي برق‌رساني خط راه‌آهن گرمسار- اينچه برون و فاز دو نيروگاه بوشهر. علاوه بر اين‌ها چند پروژه جديد ديگر هم داريم. اواخر سال ميلادي آقاي اردکانيان وزير محترم نيرو به روسيه سفر کردند و مذاکرات خوبي با نتايجي مثبت برگزار شد. اميدوارم اين سفرها و تعامل دوجانبه که بسيار مفيد هستند، افزايش يابد. من به آينده روابط و تعاملات دوجانبه روسيه و ايران بسيار خوش‌بين هستم. ‌ از فاز دو نيروگاه هسته‌اي بوشهر به‌عنوان يکي از پروژه‌هاي مهم هدف‌گذاري شده ياد کرديد. متأسفانه تحويل فاز اول اين نيروگاه توسط کارشناسان روسي سال‌ها طول کشيد و اين تأخيرهاي مکرر باعث انتقاد ايرانيان شد آيا مي‌توانيم به رعايت زمان‌بندي توافقي براي تحويل فاز دو نيروگاه بوشهر هسته‌اي خوش‌بين باشيم؟ حق با شماست، تحويل فاز اول خيلي طول کشيد. کار نيروگاه هسته‌اي بوشهر ابتدا با آلمان‌ها شروع شد. اما در جريان جنگ عراق و ايران، آلمان‌ها از ايران فرار کردند و ما آمديم. به خاطر دارم 25 سال پيش زماني که سفير نبودم و در قالب يک مأموريت 5 ساله به ايران آمدم، کارشناسان روسي در حال کار روي پروژه فاز اول نيروگاه بوشهر بودند و سعي مي‌کردند با تجهيزات آلماني به‌جامانده، کار را ادامه دهند اما اين تجهيزات براي پيشبرد کار کافي نبودند، بنابراين تجهيزات شوروي را آورديم. آن زمان روسيه ضعيف بود زيرا مشکل فني و مالي داشتيم و اين‌ها باعث طولاني شدن کار شد. اما فاز دو و سه پروژه‌اي کاملاً روسي است و مشکلات فاز اول را نخواهند داشت و اميدواريم مطابق پيش‌بيني‌ها و زمان‌بندي‌ها کار را به سرانجام رسانده و تحويل ايران دهيم. مقامات عالي‌رتبه سازمان انرژي اتمي ايران و روسيه، تعامل خوب و تماس‌هاي منظمي با يکديگر دارند. بنابراين اميدوارم اين پروژه‌هاي مشترک بخوبي پيش بروند. ‌ روسيه و چين اتحاد اقتصادي قدرتمندي برقرار کرده‌اند. با توجه به تحريم‌هايي که ايران و روسيه با آن مواجه هستند، احتمال تشکيل اتحاد اقتصادي سه‌جانبه‌اي ايران، روسيه و چين را چقدر جدي مي‌دانيد؟ تحريم‌ها غيرقانوني است و آنها را محکوم مي‌کنيم. ما براي روابط اقتصادي با ايران منتظر مجوز امريکا نيستيم. ما کشوري مستقل هستيم و روابط اقتصادي خود را با هر کشوري که بخواهيم، ازجمله ايران دنبال مي‌کنيم. در حال حاضر نيز ما با ايران همکاري دوجانبه داريم و تلاش مي‌کنيم طبق توافقنامه‌اي که سال گذشته در خصوص تجارت آزاد ايران و اتحاديه اقتصادي اوراسيا به امضا رسيد، با تهران تعامل داشته باشيم. ‌ ايران و روسيه در مورد ثبات و امنيت افغانستان نگراني‌هايي مشترک دارند و هر دو مصمم هستند به حل بحران اين کشور ياري برسانند. روسيه همانند ايران که چندي پيش وارد مذاکره با طالبان شد، چند ماه قبل تلاش کرد، نشست‌هايي با طالبان برگزار کند که با مخالف دولت مواجه شد و نهايتاً اين نشست‌هاي موردنظر روسيه برگزار نشد. پس‌ازاين ناکامي، چشم‌انداز حل بحران افغانستان را چگونه مي‌بينيد؟ ابتدا اجازه بدهيد از تجربه تلخ شخصي خودم درباره افغانستان براي شما بگويم. من در زمان شوروي و بعد از فروپاشي شوروي در سفارت روسيه در کابل کار مي‌کردم. بعدازآن در کنسولگري روسيه در مزار شريف کارکردم و از همين رو بخوبي مي‌بينم امريکا و متحدانش که 17 سال است وارد افغانستان شده‌اند، در حال تکرار اشتباهات اتحاد جماهير شوروي هستند. افغانستان تبديل به باتلاق امريکا شده است و کاخ سفيد تلاش مي‌کند به هر ترتيب ممکن، نظاميان خود را از اين کشور خارج کند. به همين دليل «زلماي خليل‌زاد» را که در افغانستان سفير بوده و تجربه خوبي در مسائل اين کشور دارد، مأمور کرد، راه‌حلي براي خروج امريکايي‌ها از افغانستان پيدا کند. در اين ميان، ژنرال «جوزف دانفورد»، رئيس ستاد مشترک ارتش امريکا هم بخوبي تشخيص داد و اعتراف کرد که نمي‌توان طالبان را در جنگ شکست داد. بنابراين امريکا وارد مذاکره با طالبان در دوحه و ابوظبي شد، مذاکره‌اي که عربستان و امارات و پاکستان هم در آن مشارکت دارند. البته ما هم با طالبان تماس داريم. نمايندگان آنها ماه نوامبر به مسکو آمدند و مذاکراتي انجام داديم. ما خواهان مداخله در امور افغانستان نيستيم. يگانه آرزوي ما برقراري صلح و آرامش در افغانستان است و همراه کشورهاي دوست همچون ايران به بازگشت صلح به افغانستان کمک کنيم و همچنين بر خروج امريکا از افغانستان تأکيد داريم. اما واقعيت‌ها را هم نمي‌توان ناديده گرفت. طالبان آماده مذاکره با دولت افغانستان نيست و موانع پيچيده‌اي بر سر راه تحقق صلح در افغانستان وجود دارد. بويژه که دولت افغانستان نيز عليه کشورهايي که بر لزوم مشارکت طالبان در روند سياسي تأکيد دارند، موضع‌گيري کرده و آنها را به مداخله در امور داخلي افغانستان متهم مي‌کند. اين در حالي است که بايد توجه داشت، نيرويي که در افغانستان صاحب نفوذ است و با داعش مي‌جنگد، بايد جايگاهي در ساختارهاي آينده اين کشور داشته باشد. علاوه بر اين، حقوق تمامي قوميت‌ها در افغانستان نيز بايد حفظ شود. ‌ آيا حضور داعش در افغانستان براي روسيه نگران‌کننده است؟ ما نگران حضور داعش در افغانستان هستيم. اما نه از اين بابت که تصور کنيم آنان قادرند فعاليت‌هاي خود را به روسيه منتقل کنند. زيرا کشورهاي دوست ما در شمال افغانستان هستند و مانع از تردد داعش خواهند بود. اما حضور داعش در افغانستان براي امنيت تمام منطقه نگران‌کننده است. البته غربي‌ها مدعي هستند ما در حال بزرگ‌نمايي خطر داعش در افغانستان هستيم که ادعاي ناروايي است. داعش در مناطق شمالي افغانستان مستقرشده است. ولي غرب اين را ناديده مي‌گيرد. ما اين را به غربي‌ها نيز گفته‌ايم که ازنظر ما سياست آنها مقابل داعش در افغانستان مشکوک است. ‌ جناب سفير از اختصاص وقت براي انجام گفت‌وگو و صبوري‌تان در پاسخگويي به سؤالات سپاسگزاريم و اميدواريم مناسبات تهران – مسکو در چارچوب تأمين منافع متقابل دو ملت تقويت شود. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره