سایه سنگین نشست ورشو بر سفر "ظریف" به عراق
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عبدالرحمن فتح الهي| ديپلماسي ايراني براي بررسي دستاوردهاي سفر محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه به عراق، گفت و گويي را با سيروس برنا، کارشناس و پژوهشگر مسائل عراق ترتيب داده است که در ادامه ميخوانيد: از نگاه شما دستاوردهاي کلي سفر پنج روزه محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه در صدر هياتي سياسي و اقتصادي به عراق و اقليم کردستان چيست؟ در يک نگاه کلي همان گونه که خود دستگاه سياست خارجي هم عنوان داشت سفر آقاي محمد جواد ظريف در دو بُعد سياسي، امنيتي و ديپلماتيک و همچنين در بعد مناسبات تجاري و اقتصادي با کشور عراق خلاصه ميشود. اما مسئله مهم به اقتضائات کنوني و تحولات منطقه اي و جهاني باز ميگردد که اهميت اين سفر را دو چندان مي کند. از چه بابت؟ نظر به اين که با خروج ايالات متحده آمريکا از برجام در ماه مه سال گذشته ميلادي، فعاليت هاي ديپلماتيک و سياسي کاخ سفيد براي افزايش فشارها بر ايران مجددا آغاز شد و در اين راستا تحريمهاي واشنگتن در دو مرحله عليه تهران به مرحله اجرا درآمد، سبب شد تا وضعيت سياسي جهاني دچار يک تحول اساسي شود. چرا که متعاقب اين مسئله اتحاديه اروپا و تروئيکاي قاره سبز به دنبال حمايت جدي از توافق هسته اي بر آمدند و مسئله ساز و کار ويژه مالي را مطرح کردند. اما در ادامه مواضع دونالد ترامپ در خصوص خروج نيروهاي نظامي آمريکا از سوريه و استقرار آن در عراق و نيز تأثير سياسي، امنيتي و نظامي اين اقدام کاخ سفيد بر ساختار و بافتار کشور عراق و يا ورود ناوهاي جنگي امريکايي به خليج فارس سبب شده تا تحولات جدي تري هم در منطقه خاورميانه و غرب آسيا شکل گيرد. اين وضعيت اهميت سفر آقاي ظريف به عراق را به مراتب جدي تر از پيش کرد. چرا که از يک سو اکنون عراق ميتواند وضعيت اقتصادي و تجاري ايران را در سايه تحريمهاي آمريکا تحت الشعاع قرار دهد و از سوي ديگر مسائل امنيتي و نظامي کشور نيز در سايه حضور نيروهاي نظامي آمريکا در عراق و به موازاتش در خليج فارس مي تواند تهديدي هرچند کم رنگ براي مرزهاي ايران شکل دهد. پس لازم بود ايران هم با محوريت شخص آقاي محمد جواد ظريف، رئيس دستگاه سياست خارجي کشور سطح فعاليتهاي ديپلماتيک خود را در آسيا با کشورهاي هدفي مانند هند، کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس و به خصوص عراق، نظر به تلاش واشنگتن براي برگزاري نشست ضد ايراني 13و 14 فوريه در ورشوي لهستان افزايش دهد. چرا که در اين فرصت تا اواسط فوريه، تهران بايد فعاليت هاي خود را در کشورهاي همسايه اش مانند عمان، کويت، قطر، عراق، ترکيه و غيره براي تحت الشعاع قرار دادن نشست ضد ايراني ورشو شکل دهد، زيرا احتمال دارد اين کشورها جزء مدعوين اين نشست باشند. از آن طرف نيز يقينا تروئيکاي عربستان - امارات متحده عربي – بحرين نيز در سايه شانتاژ اسرائيل برنامه جدي براي اجماع خاورميانه اي عليه ايران در ورشوي لهستان خواهند داشت. فلذا اين کانون هاي بحران ساز يا شبه بحران ساز در عراق به واسطه حضور نظامي آمريکا و نيز در خليج فارس در سايه ورود ناوهاي ايالات متحده و نگاه منفي تروئيکاي ياد شده به سياست هاي تهران، بايد واکنش مقتضي ايران را به همراه داشته باشد. پس نبايد تنها به سفر آقاي ظريف به عراق بسنده کرد. در سايه اين نکته مطمئنا بايد يکي از نقاط عطف و محورهاي تلاش هاي آتي محمدجواد ظريف به تحت الشعاع قرار دادن آرايش فزاينده جنگ رواني و اقتصادي ايالات متحده آمريکا در ورشوي لهستان تاکيد داشته باشد. از طرف ديگر اين نکته را هم بايد يادآور شد که به واسطه افزايش فشارهاي آمريکا، تهران بايد بسترهاي لازم را براي تقابل با اين تحريمها شکل دهد، از اين رو نبايد از فرصت مهمي مانند معافيتهاي تحريمي وزارت خرانه داري ايالات متحده که کشورهايي مانند هند و عراق را شامل مي شود به سادگي گذشت. اين مسئله هم اهميت سفر آقاي ظريف را دو چندان ميکند. پس از نگاه شما بايد فعاليتهاي ديپلماتيک دستگاه سياست خارجي تا اواسط فوريه بر تحت الشعاع قرار دادن نشست ورشوي لهستان تاکيد داشته باشد؟ بله. ولي اهميت نشست ورشو در اين شرايط چيست؟ فارغ از کم و کيف نشست ورشو و تعداد کشورهاي شرکت کننده که مي تواند تا اندازه اي قابل پيشبيني باشد، اين نشست در سطح سران برگزار خواهد شد. يعني نشست ورشو ميتواند نقش تعيين کننده اي در اجماع عليه ايران با محوريت امريکا داشته باشد. از طرف ديگر يقيناً کشورهايي مانند عربستان سعودي، امارات متحده عربي و بحرين نيز که گسل بسيار جدي با سياست هاي تهران دارند، نقش جدي براي ايران هراسي در نشست ورشو بر عهده خواهند داشت. پس ايران بايد بتواند ديگر کشورها مانند عراق، ترکيه، قطر را با خود همراه کند، هر چند که من در خصوص کويت، عمان و حتي قطر و ترکيه نيز چندان خوشبين نيستم، اما يقيناً سفر آقاي ظريف به عراق تا اندازه اي خيال تهران را از بابت نقش بغداد در نشست ورشو آسوده کرده است. البته اين انتظارات حداکثري ايران و عراق است که در نشست ورشو شرکت نکند. اما انتظار حداقلي ايران از کشور همسايه و دوست خود عراق اين است که حتي در صورت شرکت در نشست ورشو، همگام و همراه با سياستهاي واشنگتن عمل نکند. پس بايد اين فعاليت در فرصت باقيمانده با هدف ديگر کشورهاي همسايه از طرف تهران و از جانب ديگر دستگاهها و نهادهاي امنيتي مانند شوراي عالي امنيت ملي، کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي و دستگاه سياست خارجي انجام شود. فارغ از مسائل سياسي، امنيتي و ديپلماتيک، مناسبات تجاري و اقتصادي ايران و عراق در اين شرايط تا چه اندازه در دستاوردهاي آقاي ظريف در سفر 5 روزه اي به عراق سهم داشته است؟ يکي از محورهاي ديگر سفر آقاي ظريف به مناسبات اقتصادي و تجاري ايران و عراق بازميگردد. اکنون مناسبات دو کشور در سال نزديک به ۳ ونيم تا 4 ميليارد دلار است و مي تواند در صورت پيگيري تا ۵ ميليارد دلار افزايش پيدا کند. اين شرايط ميتواند بستر خوبي را براي افزايش توان و نفوذ اقتصادي کشور در شرايط تحريم براي ايران در پي داشته باشد و يقيناً در اين راستا معافيتهاي تحريمي ايالات متحده آمريکا در خصوص عراق ميتواند کمک دو چنداني به ما بکند. پس بخش عمده اي از دستاوردهاي سفر آقاي ظريف در عراق و اقليم کردستان معطوف به مناسبات دو کشوردر مسائل تجاري بوده است. شرکت در نشست بارزگاني سليمانيه و کربلا دو فرصت خوب را براي افزايش نقش ايران در اقتصاد عراق شکل داده است. در ان راستا مواضع آقاي کرباسي، معاون بين الملل اتاق بارزگاني در سفر به عراق بر اين واقعيت تاکيد داشت که تهران در اين سفر خود توانسته است در شرايط تحريمي و در بستر معافيتهاي وزارت خزانهداري امريکا متناسب با برنامه هاي از پيش تعيين شده وزارت امور خارجه، وضعيت مناسبات تجاري دو کشور را بهبود بخشد، اما در عين حال آقاي کرباسي اين نکته را هم يادآور شد که در شرايط کنوني ناتواني مديريت اقتصادي داخلي کشور يکي از موانع جدي در افزايش مناسبات تجاري ميان ايران و عراق است. لذا واقعيت امر بر اين نکته تاکيد دارد عليرغم اين که کشورهايي مانند هند و عراق به شکل جدي به دنبال افزايش مناسبات اقتصادي خود هستند، اما از يک سو تحريمهاي ايالات متحده آمريکا و از سوي ديگر متأسفانه بيتدبيريها در اقتصاد کشور، به خصوص در اقتصاد خصوصي سبب شده تا مناسبات تجاري ما با اين کشورها در سطح و توان واقعي اقتصاد کشور نباشد، به گونهاي که اکنون مناسبات با عراق، همان گونه که پيشتر هم اشاره کردم، زير ۴ ميليارد دلار است؛ در صورتي که جا داشت اين مناسبات اکنون بالاي ۶ ميليارد دلار باشد. لذا سفر 5 روزه آقاي ظريف به عراق، تلاشي در اين راستا بود تا بتواند بسترهاي لازم را براي افزايش نفوذ اقتصادي ايران شکل دهد، هرچند که اکنون مسئله توليد در داخل هم با اما و اگرهاي جدي روبه روست. اما به هر حال اين سفر في نفسه توانسته است کدهاي مثبتي به بخش خصوصي و دولتي اقتصاد داخلي ايران و به تبعش پررنگ شدن مناسبات تجاري دو کشور ايران و عراق بدهد.