سرمقاله خراسان/ 3 عامل موثر در موشک پرانی های نتانیاهو
خراسان/ « 3 عامل موثر در موشک پراني هاي نتانياهو » عنوان يادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم اميرحسين يزدان پناه است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: طي هفته هاي اخير، موشک هاي اسرائيلي بارها به سمت سوريه که ماه هاست بيشتر مناطق آن در آرامش نسبي به سر مي برد شليک شده است. موشک هايي که البته بيشتر آن ها توسط پدافند هوايي سوريه منهدم شده است. مقامات صهيونيستي در ادعاهاي خود اين گونه مطرح مي کنند که پايگاه هاي ايراني و نيروهاي وابسته به ايران هدف اين حملات است. نکته جالب توجه اين جاست که رژيم صهيونيستي برخلاف ماه هاي گذشته که چنين حملاتي انجام مي داد و حتي از تاييد آن سر باز مي زد و درباره آن سکوت مي کرد، در چند روز گذشته به صراحت و به صورت رسمي بيانيه صادر و رسما اعلام مي کند که «مواضع ايران در سوريه را هدف قرار مي دهد» و ادعا مي کند که اين «آغاز» حملات به مواضع ايران است.مواضعي که به تازگي توسط بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي نيز بيان مي شود. اين رويکرد رژيم صهيونيستي را از سه منظر مي توان تحليل کرد. نخست: سياست داخلي رژيم صهيونيستي : اسرائيلي ها سال 2019 را در شرايطي آغاز کردند که کابينه نتانياهو پس از استعفاي تعدادي از وزيرانش فروپاشيد و نمايندگان کنست (پارلمان رژيم صهيونيستي) نيز به انحلال اين پارلمان و برگزاري انتخابات زودهنگام در آوريل 2019 (3 ماه ديگر) راي داده اند و اعتراضات جسته و گريخته نيز در سرزمين هاي اشغالي شکل گرفته است. اين شرايط عرصه حکمراني را براي نتانياهو که 9 سال پياپي قدرت را در دست داشته به شرايطي رسانده است که حتي احزاب تندروتر از حزب افراطي ليکود به رهبري او تشکيل شده و به دنبال پيروزي در انتخابات آينده هستند. در چنين شرايطي او نياز دارد تا با تند کردن عرصه تحولات منطقه اي و جنگي نشان دادن شرايط، جوي فوق افراطي را شکل دهد و خود را عنان دار اين شرايط تصوير کند تا بارديگر بر کرسي قدرت بنشيند. دوم: اثرگذاري بر سوريه پسابحران: در همين راستا، محوري غربي،عربي، عبري تلاش مي کند تا بر سوريه بعد از بحران نيز اثر مطلوب خود را بگذارد و آن چه مي خواهد از اين شرايط درو کند. بنابراين يکي از دلايلي که نتانياهو را به گرفتن چنين مواضع صريحي کشانده و موشک پراني هاي جديد تلآويو را موجب شده، تلاش آن ها براي کنارزدن ايران و محور مقاومت از روند اقتصادي و سياسي آينده سوريه است. چه اين که فضاي پسابحران سوريه و خرابي هاي بي شمار اين سرزمين، به سرمايه گذاري هايي نياز دارد که قطعا به سودهاي سرشار براي شرکت ها و دولت هاي مشارکت کننده منجر مي شود و در اين ميان اسرائيلي ها تلاش مي کنند، درحالي که بحران سوريه رو به افول رفته است، با ادعاي تهاجم به پايگاه هاي ايراني، ايران را عامل ادامه بحران و ناامني در سوريه نشان دهند و افکار عمومي سوريه را تحت تاثير قرار دهند و آن ها را عليه ايران بسيج کنند. دولت ايران نيز بايد با درک شرايط پسابحران سوريه براي عرصه هاي اقتصادي در اين کشور آماده شود تا زحمات و مجاهدت هايي که در اين سال ها متقبل شده ايم علاوه بر منافع سياسي به دستاوردهاي اقتصادي نيز منجر شود. سوم: جبران شکست هاي پي در پي در منطقه : اگر از منظر نتانياهو و مقامات صهيونيست به سوريه نگاه کنيم، با کشوري مواجه مي شويم که از سال 2009 گرفتار تروريسمي خون ريز و آدم خوار شد که براساس برخي تحليل ها، دولتش بايد تا دو ماه پس از اين بحران، فرو مي پاشيد تا هم يکي از عناصر کليدي محور مقاومت به کلي نابود شود و هم شجره خبيثه داعش به داخل مرزهاي ايران برسد. با اين حال استراتژي تهران در تمرکز محور مقاومت بر حفظ تماميت ارضي سوريه و مقابله با تروريسم در اين کشور سبب شد تا اکنون معادله معکوس شود و حالا اين محور مقاومت باشد که با اقتدار به پشت مرزهاي سرزمين هاي اشغالي و چند صد کيلومتري تل آويو برسد. در لبنان و عراق نيز تحولات سياسي و انتخابات هاي چند ماه گذشته به نفع محور مقاومت شکل گرفته است. اتفاقي که در يمن نيز درحال رخ دادن است. اين شکست هاي پي درپي در تحولات نظامي و سياسي منطقه، نتانياهو را بر آن داشته است تا با چنين عمليات هاي ايذايي ازبار رواني اين شکست ها به ويژه جنگ اخير غزه بکاهد. هرچند تحولات سياسي سوريه به خصوص ادامه موفقيت روند مذاکرات «آستانه» نشان مي دهد که اولا قدرت ميداني محور مقاومت در سوريه تثبيت شده است و دوم اين که پيروزي هاي سياسي که مي تواند تلاش ها و مجاهدت هاي 9 سال اخير مدافعان حرم را در سوريه بيش از پيش تثبيت کند در راه است. شايد به همين دليل است که هفته گذشته سرلشکر عزيز جعفري فرمانده کل سپاه در واکنش به تهديدهاي رژيم صهيونيستي گفته بود: «... اگربرابر برخي اقدامات مذبوحانه شما صبر پيشه مي کنيم ،حکمتي بزرگ در آن نهفته است.»