از چابهار تا لاذقیه
وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سفر مهم و تاريخي بشار اسد، رئيسجمهور سوريه به ايران را استعفاي ظريف تا حدود زيادي به حاشيه برد اما محتواي اين سفر تاريخي که به معناي اعلام پيروزي مقاومت در سوريه بوده، آنقدر مهم و تاثيرگذار هست که امثال ظريف و دوستان چشمآبي او نميتوانند مانع برجسته شدن آن شوند. به گزارش «وطنامروز»، سفر اخير روحاني به عراق که نشاندهنده تمرکز دولت ايران بر استفاده از ظرفيت همسايگان براي بهبود اوضاع اقتصادي کشور است، در حالي انجام شد که سفر قريبالوقوع روحاني به سوريه نيز باعث شده تا در ايران و خارج از ايران اين واقعيت برجسته شود که در ايران سياست خارجي دچار يک تغيير بزرگ شده است و اين تغيير همان استفاده و تمرکز بر توان داخلي و استفاده از ظرفيت دوستان ايران است. اما چند روز پس از سفر 3 روزه روحاني به عراق و ترسيم دورنماي مناسبات 20 ميليارد دلاري ميان تهران و بغداد، حالا منابع عربي در منطقه خليجفارس، مدعي شدهاند در سفر بشار اسد به تهران، موضوع مديريت ايران بر بندر لاذقيه در سوريه مطرح شده و اين موضوع حالا در مناسبات ميان 2 کشور در حال بررسي است. در همين راستا برخي منابع به نقل از روزنامه العرب قطر، مدعي شدهاند يک تيم سوري به رياست مديرکل منطقه بندر لاذقيه، گفتوگوهاي خود را با ايرانيها براي تحويل مديريت اين بندر به جمهوري اسلامي ايران آغاز کردهاند. اين موضوع از آن جهت قابل تامل است که پيش از اين رژيم صهيونيستي مدعي بود ايران در حال ساخت پايگاههاي نظامي در بندر لاذقيه است اما با سفر اخير اسد به تهران، موضوع مديريت اين بندر مهم سوريه توسط ايران و استفادههاي تجاري بسيار بزرگ از اين بندر مورد توجه قرار گرفته است. طرح موضوع مديريت بندر معروف سوري توسط ايران باعث شده تا ارزيابيهاي اقتصادي و سياسي انبوهي درباره اين اتفاق مطرح شود. در اين ميان کارشناسان سياسي و اقتصادي ميگويند مديريت بندر لاذقيه توسط ايران تنها به يک پروژه تجاري ميان ايران و سوريه محدود نميشود. به اعتقاد کارشناسان، پس از آنکه بشار اسد و همينطور دولت عراق توانستند با پشتوانه ايران بر تروريستها فائق آيند، آنها با اعتمادي که به ايران پيدا کردهاند به دنبال آن هستند تا ائتلافها و اتحادهاي استراتژيک سياسي و اقتصادي با جمهوري اسلامي ايران ايجاد کنند. بر همين اساس با توجه به ظرفيتهاي بزرگ ايران در مناسبات اقتصادي شرق و غرب، جمهوري اسلامي به دنبال ايجاد يک ابرپروژه در مسيرهاي مواصلاتي بين شرق و غرب است که برخي کارشناسان آن را پروژه «جاده ابريشم 2» نامگذاري کردهاند. پروژهاي که هم از طريق خاکي و از طريق افغانستان، ايران، عراق و سوريه به سواحل مديترانه ميرسد و هم از طريق مسيرهاي آبي براحتي ميتواند از بندر چابهار که اکنون توسط هنديها مديريت ميشود، وارد مسير مواصلاتي خاکي شده و از اين طريق وارد کريدور بزرگ ايران- عراق- سوريه شود. گزارشاتي که برخي منابع رسانهاي درباره اين پروژه بسيار بزرگ منتشر کردهاند نشان ميدهد يک اتفاق بزرگ در حال رخ دادن است؛ اتفاقي که ريشه برخي اقدامات تروريستي اخير در شرق و جنوبشرقي ايران را نمودار ميکند. بر همين اساس، روزنامه تايمز لندن در گزارشي نوشت ايران بندر لاذقيه را به معناي دروازهاي به اروپا ميداند و از اين طريق در حال انتقال کالا به اين بندر است. در اين ميان اما يک سايت تخصصي عراقي، توضيحات بيشتري از برنامه ايران براي ايجاد يک جاده مواصلاتي بينالمللي از ايران به عراق و سوريه منتشر کرده است. بر اساس گزارش اين سايت، حيدر العبادي، نخستوزير سابق عراق چندي پيش اهالي رسانه در عراق را دور يک ميز نشاند و به آنها از پيشنهاد ايران براي کشيدن يک جاده بزرگ از خاک ايران به عراق و سپس به سوريه گفت. به گفته العبادي، پيشنهاد ايران سرمايهگذاري براي ساخت يک آزادراه در شرق عراق و کشيدن جادههايي براي تقويت جادههاي قديم است که از جنوب غرب موصل وارد سوريه شود. طرحي که از آن به «راه ابريشم جديد» ياد ميشود و چين (متولي پروژه يک راه- يک کمربند) و روسيه نيز از آن حمايت ميکنند و هدفشان رسيدن به مديترانه است. تلاش ايران براي رسيدن به اين منطقه به دليل تأثير اقتصادي و ژئوپليتيک اين منطقه است. حجم گاز ذخيره شده در شمال و جنوب سوريه ۱۲۳ ميليارد مترمکعب و حجم نفت آن به اندازه ذخاير کشور کويت برآورد شده است. بر اين اساس و با توجه به ذخاير بزرگ انرژي در سوريه، سرمايهگذاري ايران براي ارتباط شرق به غرب آسيا و پس از آن وصل کردن آن به مغربزمين از طريق بندر لاذقيه، کاملا موجه جلوه ميکند. مشارکت چين و روسيه در اين طرح نيز کاملا موجه است. از سوي ديگر با حضور هنديها در بندر چابهار ايران، زمينه براي مشارکت اين کشور در بازار افغانستان نيز فراهم شده است. براي اين منظور از بندر چابهار جادهاي به طول ۸۸۳ کيلومتر تا شهر زرنج در مرز ايران و افغانستان کشيده شده که ساخت شرکت هندي در سال ۲۰۰۹ است و قرار است به 4 شهر اصلي افغانستان (هرات، قندهار، کابل و مزارشريف) کشيده شود. به عبارتي ايران از طريق افغانستان با چين و از طريق بندر چابهار با هند ارتباطات مستحکم اقتصادي ايجاد کرده، آنگاه از نفوذ خود در عراق و سوريه براي اتصال اين 2 شاهراه اقتصادي به منابع انرژي سوريه و آبهاي مديترانه استفاده ميکند. بر اساس اين گزارش، ايران به عراق به چشم نقطه اتکاي اقتصادي نگاه ميکند که نفوذ سياسي و امنيتي ايران در منطقه را تأمين ميکند. ايران 5 شاهراه مهم در عراق را در اختيار دارد: گذرگاه جنوبي از مرز شلمچه به بصره گذرگاه شيب- ميسان در جنوب گذرگاه مهران- بدره در فرات الاوسط گذرگاه زرباطيه- ديالي (از بالاي بغداد تا مرز سوريه، راه ابريشم پيشنهادي) گذرگاههاي کردستان در شمال عراق. ايران با اين شبکه راهها نقشه اقتصادي چندمنظورهاي را ميتواند طراحي کند، ضمن اينکه ميتواند جاده آمريکايي در غرب عراق را که با هدف گسترش بازرگاني ميان اردن و عربستان کشيده ميشود به مشکل بيندازد. ايران ميکوشد بلندپروازيهاي عربستان براي سرمايهگذاري در پروژه جاده بينالمللي از ديالي به تلعفر و سپس به سوريه را با مانع مواجه کند. راز مخالفت با حضور ايران در سوريه پس از پيروزيهاي جبهه مقاومت در سوريه، مقامات رژيم صهيونيستي يک بسته عمليات رواني گسترده با اين ادعا که ايران در حال ساخت پايگاه نظامي در بندر لاذقيه سوريه است را بهراه انداختند. پس از آن بنيامين نتانياهو به دفعات عازم روسيه شد تا با ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه در اينباره به بحث بنشيند. همزمان مقامات دولت آمريکا نيز بارها اعلام کردند مانع ساخت پايگاههاي نظامي ايران در بندر لاذقيه سوريه خواهند شد. به گزارش «وطنامروز»، اين حجم از عمليات سياسي و رسانهاي صهيونيستها و آمريکاييها در حالي بود که دولت سوريه ضمن تاکيد بر حضور ايران در سوريه، اعلام کرد برنامهاي براي ساخت پادگان نظامي ايران در لاذقيه وجود ندارد. با اين حال اما اکنون که موضوع ساختن سوريه مطرح شده است و مصاديق حضور اقتصادي ايران در سوريه پررنگتر از قبل شده، ميتوان پشتپرده عصبانيت صهيونيستها و آمريکاييها و نيز رايزنيهاي آنها با مقامات روس را رمزگشايي کرد. حضور اقتصادي ايران در بندر لاذقيه سوريه يعني دسترسي مستقيم ايران به آبهاي مديترانه و اين به معناي دست برتر ايران در معادلات اقتصادي و انرژي غرب آسياست. ايجاد کريدورهاي بزرگ و کمهزينه اقتصادي از مسيرهاي مواصلاتي دريايي و زميني از خاک ايران و از بنادر جنوب ايران تا بنادر مديترانه، ظرفيتي است که جز ايران هيچ کشوري در منطقه غرب آسيا در اختيار ندارد. از همين رو به نظر ميرسد ايران در حال ايجاد و برآورده کردن يک نقشه بسيار بزرگ اقتصادي، سياسي و امنيتي است. طراحي بزرگي که پس از سفر اخير رئيسجمهور به عراق احتمال تحقق آن بسيار بيشتر از گذشته شده و ميتواند بنيانهاي اقتصادي ايران را تا دههها تقويت کند.