آر تی: سیاست خارجی ترامپ فاقد درک ژئوپلیتیک است
مهر/ متن پيش رو در مهر منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ترامپ به دليل ناآگاهي از امور استراتژيک، سودجويي و نداشتن طرحي مدون در سياست خارجي تصوير آمريکا در جهان را مخدوش کرده است. «راشاتودي» در تحليلي به قلم «فينيان کانينگهام»، تحليلگر ايرلندي و کارشناس امور بين الملل مينويسد: دکترين ترامپ عصباني کردن متحدان و متلاشي ساختن قدرت آمريکا است. اين تحليلگر معتقد است سياست خارجي که ترامپ به دليل ناآگاهي از امور استراتژيک و سودجويي بيش از اندازه خود در پيش گرفته نه تنها به امنيت و اقتصاد متحدان و ديگر کشورها ضربه زده بلکه تصوير آمريکا در جهان را نيز مخدوش کرده است. در ادامه ترجمه اين مطلب آمده است: مانند همه رئيس جمهور آمريکا ترامپ نيز دکترين خاص خود را دارد. عنصر کليدي «دکترين ترامپ» سياست خارجي اوست. فعالان سياست خارجي هنوز موفق نشدهاند شاخص تعريف کننده اين دکترين را بيابند ولي آنچه در تعريف اين شاخص ميتوان پيشنهاد داد اين است: برتر دانستن اهداف خود، نديده گرفتن متحدان که به طور ناخودآگاه تبديل به بيگانه ميشوند و در نهايت کاستن از قدرت جهاني آمريکا. رياست جمهوري ترامپ با تندي و شتابي همراه است که اگر نگوييم متحدان خود را عصباني ميکند دست کم بايد بگوييم آنها را نسبت به قدرت آمريکا بدبين ميکند و اين باعث از بين رفتن ذهنيتي که از رهبري واشنگتن وجود داشت ميشود. جديدترين هدفي که آمريکا براي خود در نظر گرفته برنامه ترامپ مبني بر گرفتن مبلغي از کشورهايي است که ميزبان نيروهاي آمريکايي در خاک خود هستند. البته نتيجه محاسبات ترتيب داده شده هنوز توسط کاخ سفيد به طور رسمي اعلام نشدهاند ولي خبرهايي در اين باره به گوش متحدان آمريکا رسيده است. ظاهراً ترامپ از کشورها ميخواهد هزينه کامل اقامت نيروي نظامي آمريکا به اضافه ۵۰ درصد اين مبلغ را بپردازند. ترامپ اين را فرمول «هزينه به علاوه ۵۰» مي نامد. گفته ميشود اين ايده «نگراني متحدان آمريکا که آن را يک هزينه اضافه ميدانند را برانگيخته است». به خصوص ژاپن، آلمان و کره جنوبي که پايگاههاي عظيم آمريکايي را در خود جاي دادهاند بيشتر از اين هزينههاي سرسام آور نگران هستند. تعداد نيروهاي آمريکايي مستقر در ژاپن ۵۴۰۰۰ و در آلمان و کره جنوبي بيش از ۲۰۰۰۰ نفر است. اين کشورها در حال حاضر هم بخشي از هزينههاي اداره پايگاههاي آمريکا را به عهده دارند. ولي در صورت اعمال فرمول «هزينه به علاوه ۵۰» هزينههايي که آنها بايد بپردازند پنج برابر يعني بالغ بر ميلياردها دلار ميشود. همه ميدانند صدر اعظم آلمان «آنگلا مرکل» از زورگوييهاي آمريکا به علت تقاضاهاي آمريکا از برلين براي بالا بردن مبالغ اختصاص يافته به نيروهاي نظامي ناتو عصباني است. ترامپ از آلمان و ديگر اعضاي اروپايي ناتو ميخواهد مبلغ پرداختي سالانه خود را دو برابر کنند. تحميل همين خواسته زورگويانه به متحدان اروپايي براي تأمين هزينههاي دفاع نظامي آمريکا انگيزه اين شده است که مرکل به فکر برپايي «ارتش اروپا» که مستقل از واشنگتن باشد بيفتد. اين نمونه ديگري از اين است که چگونه رويکرد تاجرانه يا حتي دلال مآبانه ترامپ بر خلاف منافع آمريکا تمام ميشود. در جهان بيني ساده انگارانه ترامپ نيروهاي آمريکايي نيروهاي دفاعي قهرمان گونهاي هستند که متحدان آمريکا قدرشان را نميدانند و بابت اين «بخشندگي» واشنگتن از آن سپاسگزاري نميکنند و به همين دليل عقيده دارد بايد بهايش را بپردازند. ولي برنامه ريزان باتجربه ترامپ ميدانند هدف اصلي پايگاههاي آمريکا در کشورهايي مانند آلمان و ژاپن همه در راستاي پروژه برتري قدرت آمريکا عليه رقيبان ژئوپليتيک يعني روسيه و چين هستند و به همين دليل آمريکا دههها خود مايل بود هزينههاي پايگاههاي برون مرزي خود را تأمين کند. اين هزينه يک هزينه معمول براي اشاعه قدرت و اشغال اراضي ديگر بود. ترامپ به عنوان يک ملاک در جستجوي پول، متوجه ارزش ژئوپليتيک اين چشم انداز نيست. او فقط افزايش هزينهاي که به علت حضور نيروهاي آمريکايي در بيش از ۱۵۰ کشور جهان است را مي بيند و طبيعتاً ذهن مادي گراي او حکم ميکند که ديگران بايد هزينه «دفاعي که آمريکا به وجود مي آورد» را پرداخت کنند. در حالي که قراردادهاي ترامپ تداعي کننده دفاع موشکي وابسته به نيروهاي مافيايي هستند. در پيشبرد سياست «آمريکاي برتر» و «قدرتمند ساختن دوباره آمريکا» ترامپ دارد کشورهايي که حضور نيروهاي نظامي آمريکا را به بهانه دفاع تحمل کردند از خود دور ميکند. اگر مبلغي که بايد براي استقرار نيروهاي پنتاگون پرداخت کنند افزايش يابد تقاضاهاي نهفته اي که در مورد خروج نيروهاي آمريکايي از کشور آنها وجود دارد افزايش مييابد. بسياري از آلمانيها از اينکه کشورشان بعد از اتمام جنگ جهاني دوم به رهبري آمريکا با يک رژيم اشغالگر استعمارگر متحد است خوشحال نيستند. در مورد ژاپن و کره جنوبي هم همين گونه است. در ژاپن مردم جزيره «اوکيناوا» سالها براي آنکه آمريکا را از سرزمينشان بيرون کنند متحد شدند که البته به نتيجه نرسيد. اگر اين کشورها از هزينههاي اضافي براي موافقت با استقرار نيروهاي آمريکا در کشور خود به ستوه آيند نتيجه مطمئناً تقاضاي غير قابل سرکوبي مبني بر تعطيلي پايگاههاي آمريکا خواهد بود. معمولاً در چنين مواردي دولت ترامپ بدون هيچ ملاحظهاي آنها را تحت فشارهاي بسيار شديدي قرار ميدهد. طبق گزارشات جديد «مايکل پنس»، معاون رئيس جمهور آمريکا از آلمان خواسته است براي محافظت از اوکراين به «کريمه» نيروي دريايي اعزام کند. هم آلمان و هم فرانسه آن را رد کرده بودند و گفته بودند اين يک «تحريک غير ضروري» عليه روسيه است. در نشست امنيتي مونيخ در ماه فوريه نيز مايکل پنس از مرکل و ديگر کشورهاي اروپايي درخواستهاي متکبرانه و آمرانهاي داشته است. او از قدرتهاي اروپايي ناتو خواسته است به دليل خروج برنامه ريزي شده نيروهاي نظامي آمريکا از سوريه اقدامات بيشتري جهت برقراري ثبات در اين کشور انجام دهند. مانند رد خواسته اعزام نيرو به «کريمه» خواستهاي که در مورد سوريه داشتند نيز با خشونت رد شد چرا که اين درخواستها مانند درخواست خروج از توافق هستهاي با ايران نوعي تعيين تکليف براي کشورهاي اروپايي محسوب ميشد. ظاهراً بي نزاکتي و حماقتهاي دولت ترامپ مرزي نميشناسند. اکنون نيز آمريکا آلمان را در صورتي که براي وارد کردن گاز طبيعي از روسيه به پروژه مهم استراتژيک نورد استريم دو ادامه دهد به تحريم تهديد ميکند. اين هفته «ريک پري» وزير انرژي آمريکا تکرار کرد که آمريکا با جديت تحريم خط لوله نورد استريم دو بالتيک که از زير دريا ميگذرد را بررسي ميکند. اين تهديدها به موازات اخطارهاي ترامپ درباره اعمال تعرفه گمرکي بر ماشينهاي صادر شده آلمان باعث خشم آلمان شده است که به نظر ميرسد براي امنيت ملي آمريکا يک تهديد به شمار ميرود. اين هفته «ريچارد گرنل»، سفير آمريکا در آلمان که برلين را به اندازه کافي به خاطر دخالتهايش در امور داخلي برلين عصباني کرده بود باز هم فراتر رفت و آلمان را به علت بستن هرگونه قرارداد مخابراتي با شرکت بزرگ چيني «هواوي» مورد سرزنش قرار داد. واشنگتن براي کوچک کردن رقيب چيني خود در زمينه تکنولوژيهاي مخابراتي رفتاري شبيه آنچه در مورد شرکت گازپروم انجام داد را از خود نشان داد. اين رياکاري روش واشنگتن براي برهم زدن بازار و پيروزي در آن است. ولي چيزي که قابل تحمل نيست امر و نهيهاي غيرمستقيم او به ديگران براي پيروي از اوست، حتي زماني که متحدانش از نظر اقتصادي دچار ضرر ميشوند. يکي ديگر از زمينههايي که سياست گذاران نيمه آگاه دولت ترامپ در حال دور کردن متحدان خود هستند خارج شدن از پيمان منع موشکهاي ميانبرد است. قرارداد تاريخي در زمينه جنگ سرد ۱۹۸۷ که اروپا را براي سه دهه از سلاح هستهاي رهايي بخشيد. با خروج ترامپ از اين توافق و پاسخ متقابل روسيه به آن امنيت اروپا بار ديگر در خطر جنگ هستهاي قرار گرفته است. ترامپ با فهم نادرست و خودمحور از مسائل استراتژيک از راههاي گوناگوني اهداف سياسي خود را دنبال ميکند و اين به طور آشکار رابطه آمريکا و متحدانش را دچار تنش کرده و او را از متحدان فرضي خود دور ميکند. برنامه ريزي هاي قبلي جهاني براي هژموني آمريکا نقش برآب شدند؛ نه به علت برنامههاي خيانت آميز پنهاني براي پايين آوردن قدرت آمريکا در جهان و مطمئناً نه به خاطر اقدامات تمسخر آميزي در آمريکا که ترامپ را «دست نشانده پوتين» ميدانند بلکه به خاطر اقدامات خود ترامپ. ترامپ به علت خساست و سودجويي صرف خود بسيار ناآگاهتر و خودخواهتر از آن است که متوجه شود در حال آسيب زدن به منافع استراتژيک آمريکاست. دکترين ترامپ به علت اينکه سياست خارجي او بدون طرحي مدون اداره ميشود مطمئناً در شکست تاريخي آمريکا به ياد خواهند ماند.