اصلاحطلبان برای چه کسی شرط میگذارند؟
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست چندصدايي از جبهه اصلاحات بهشدت به گوش ميرسد و تکليف نيروهاي اصلاحطلب با انتخابات مجلس در سال جاري معلوم نيست. برخي از آنها ميگويند که بايد حضور مشروط در انتخابات داشته باشيم و برخي ديگر باور دارند که تعيين شروط براي مشارکت در انتخابات در نهايت به ضرر مردم و اصلاحطلبان تمام ميشود و مانع استفاده از ظرفيت انتخابات ميشود. گرچه بحث شرکت نکردن سالهاست که مطرح بوده و گاه اصلاحطلبان به سمت آن رفته و گاه طريق مشارکت را در پيش گرفتهاند اما در مقطع کنوني موضوع مشارکت مشروط با يادداشت اخير سعيد حجاريان بر سر زبانها افتاد؛ بهنحوي که بعد از چند روز از يادداشت اين فعال سياسي، اظهارنظرها همچنان ادامه دارد. حجاريان که تکليفش معلوم است و بهطور کلي گفت که اگر شروط اصلاحطلبان محقق نشود، عطاي انتخابات را به لقايش ميبخشيم. در مقابل اين ديدگاه، با استناد به سخنان اسماعيل گراميمقدم، گويا حزب اعتماد ملي با ديدگاه حجاريان کاملا مخالف است؛ بهنحوي که گراميمقدم از ايده حجاريان با عناويني مانند کهنه و ورشکسته ياد کرد اما برخي ديگر مانند کرباسچي، مرعشي و شکوريراد از حزبهاي کارگزاران و اتحاد ملت راه ميانه را در پيش گرفتهاند و ميگويند که هنوز تصميمي درباره شرکت در انتخابات يا تحريم آن گرفته نشده و در عين حال بايد منتظر ماند تا شوراي سياستگذاري سياست کلي انتخابات را تبيين کند. ارتباط ضعيف اصلاحطلبان با مردم ابراهيم اصغرزاده، فعال سياسي اصلاحطلب، باور دارد که مشارکت مشروط نميتواند استراتژي اصلاحطلبان باشد. او در گفتوگو با «شرق» گفت: «اشکال مشارکت مشروط اين است که تاکتيک است و استراتژي نيست. واقعيت اين است که جامعه دچار خستگي شده. مردم احساس ميکنند که اصلاحطلبان هيزم گرمکن تنور انتخابات ميشوند تا مردم را پاي صندوق رأي بياورند و مشارکت سياسي را بالا ببرند اما در نهايت به نتيجه مطلوبي نميرسند؛ مانند انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات دروني و رياست آن». اصغرزاده با انتقاد از رويکرد اصلاحطلبان در مواجهه با مردم ادامه داد: «تصويري که براي مردم از انتخابات 96 و وعدههاي اصلاحطلبان براي انتخاب روحاني و دولت تدبير و اميد ايجاد شده، اين است که وعدههاي اصلاحطلبان باد هوا بوده است. چراکه اعتماد آنها به نخبگان از دست رفته است. بر اين اساس اگر فرض را بر اين بگيريم که بناي اصلاحطلبان مشارکت مشروط باشد، مخاطب اين شرط هم شوراي نگهبان نخواهد بود، بلکه مردم و بدنه اجتماعي هستند که به آنها رأي دادهاند. نميشود که در ايام انتخابات با طرح برخي شعارها و وعدهها سطح مطالبات را بالا ببرند و بعد از انتخابات نقشي در اداره کشور و آنچه رخ ميدهد، نداشته باشند. پس وقتي صحبت از شرط و شروط ميشود، بيشتر به رابطه بين مردم و اصلاحطلبان باز ميگردد. اگر اين رابطه محکم باشد، موازنه به نفع اصلاحطلبان تمام خواهد شد و ديگر نهادها نسبت به انتخاب مردم مجبور به عقبنشيني خواهند شد اما مشکل اين است که اصلاحطلبان نتوانستند با اين بدنه اجتماعي ارتباط برقرار کنند. اصلاحطلبان فکر ميکنند که اين بدنه هم مثل سمپاتهاي حزبي هستند که در هر انتخاباتي پاي آنها ميمانند و به آنها رأي ميدهند؛ درحاليکه سمپاتها نهايتا پنج تا 10 درصد جامعه را تشکيل ميدهند و بخش ديگر را مردمي تشکيل ميدهند که بخش عمده آنها طبقه متوسط يا حاشيهنشين و فقرا هستند که اينها به خاطر شعارها به اصلاحطلبان رأي ميدهند و تعلق حزبي ندارند؛ بنابراين وقتي با نخستين مشکلات مواجه ميشوند؛ مثلا با دولت ناکارآمد يا مجموعهاي که در برابر سيل به خواب رفته است، وقتي ميببينند منتخبان آنها توانايي حل اين مشکلات را ندارند، اعتماد خود را به اين جريان از دست ميدهند و بار ديگر به آنها اعتماد نميکنند». تحولطلبي عملي اين فعال سياسي معتقد است که اصلاحطلبان بايد در مقام عمل دچار تحول شوند: «اصلاحطلبان بايد در عمل تحولطلب شوند، نه اينکه شعار تحولطلبي سر بدهند و در مجلس، شورا و دولت مثل اصولگرايان رفتار کنند. اين رفتار دروغ و رياکاري محسوب ميشود. مردم ميگويند که اصلاحطلبان با ما رياکارانه و تاکتيکي رفتار کردهاند. در اين شرايط مشکلي که ايجاد ميشود اين است که اين مردم برانداز نميشوند، بلکه حاشيهطلب ميشوند و اين خطر بزرگي است. فرض کنيد اصلاحطلبان براي شوراي نگهبان شرط بگذارند که اين شورا بايد ليست 30نفره آنها را تأييد صلاحيت کند و از قضا شوراي نگهبان هم اين را بپذيرد؛ در اين صورت اگر انتخابات برگزار شد و همه چهرههاي مشهور اصلاحطلبي هم تأييد صلاحيت شدند و روشنفکران هم پاي صحنه آمدند اما مردم پاي صندوق نيامدند، اصلاحطلبان بهدست مردم پاي صندوق ذبح خواهند شد؛ بنابراين بهنظر ميرسد که اصلاحطلبان بايد به مردم بگويند که ميخواهند از رفتار گذشته خود برائت بجويند؛ يعني ميخواهند با فساد و مافيا مبارزه کنند؛ ميخواهند تکليف خود را با بدنه غيرايدئولوژيک مشخص کنند. يعني ميخواهند اعلام کنند به اين سمت يا به سمت اصولگرايان معتدل غش خواهند کرد. اصلاحطلبان بايد تکليف خود را در برابر بازنشستگان، مالباختگان، کشاورزان و طبقات فرودست روشن کنند. اگر غير از اين باشد يعني شعار راديکال بدهند و طور ديگر رفتار کنند، جز ازدستدادن اعتماد مردم، عايدي ديگري ندارند». ضرورت مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات حسين مرعشي، سخنگوي حزب کارگزاران سازندگي، برخلاف سخنان اصغرزاده همچنان بر مشارکت اصلاحطلبان در صحنه انتخابات تأکيد دارد. او به «شرق» گفت: «سياست اصلاحطلبان در چند دوره گذشته اين بوده است که صحنه سياسي کشور را به رقيب واگذار نکنند و به همين دليل با امکانات حداقلي کنار آمدند و مردم را تنها نگذاشتند؛ البته مردم نيز اصلاحطلبان را همراهي کردند. اين همکاري مشترک بين اصلاحطلبان و مردم ميتواند انگيزهاي باشد براي اينکه چراغ سياست اصلاحطلبانه خاموش نشود. من تصور ميکنم هنوز هم اين سياست، راهبرد درستي است. ما تجربيات زيادي در تاريخ بعد از انقلاب داريم و نبايد تحت تأثير فشارهاي برخي از نيروهاي سياسي افراطي قرار بگيريم و صحنه را ترک کنيم، زيرا آنها ميخواهند نوعي جناحبندي چپ و راست درون خود ايجاد کنند. ما اصلاحطلبان در سرنوشت خوب و بد اين کشور شريک هستيم و به دليل آنکه شرايط سخت است، مجاز نيستيم که از مسئوليت ملي خود شانه خالي کنيم؛ حتي اگر شرايط اجتماعي طوري باشد که شکست ما در شهرهاي بزرگ و سياسي متصور باشد و موج دلزدگي از سياست و دوري از انتخابات در مردم ديده شود، باز هم اصلاحطلبان بايد در صحنه حضور داشته باشند و بهاندازه توان و امکانات خود مشارکت کنند». بحران ايجاد وحدت دروني روز گذشته نيز محمود ميرلوحي در پاسخ به اين پرسش «ايرناپلاس» که آيا شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان نيز راهبرد مشارکت مشروط در انتخابات مجلس آينده را درست ميداند يا خير، گفت: «هنوز درباره انتخابات تصميمي در شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان گرفته نشده است، اما از قرائن اينگونه برميآيد که جريان اصلاحات شرايط سختي براي تصميمگيري خواهد داشت. تکليف اصلاحطلبان در سال94 و 96 مشخص بود و همه، از جمله هواداران نيز بر همکاري و ائتلاف با اعتدالگرايان تأکيد داشتند. همان زمان بحثهايي برخي از دوستان داشتند که بهصورت مشروط با آقاي روحاني همکاري کنيم و به شيوهاي که در دنيا معمول است، ائتلاف را شکل دهيم اما در نهايت رئيس دولت اصلاحات تأکيد کردند که الان جاي اين بحثها نيست». سخن ميرلوحي قابل تأمل بهنظر ميرسد زيرا در دو انتخابات مهم پيشين اصلاحطلبان با تکيه بر نظر محمد خاتمي مبنيبر شرکت حداکثري در انتخابات و به نفع جبهه اصلاحات و حسن روحاني توانستند به وحدت سراسري دست يابند ،اما در مقطع کنوني ايشان نيز گفتند: «ديگر خيلي سخت است که به مردم بگوييم بياييد رأي بدهيد. آيا فکر ميکنيد در دور آينده انتخابات به حرف من و شما مردم پاي صندوقها خواهند آمد؟ بعيد ميدانم مگر اينکه در يکسال آينده تحولي رخ دهد». بنابراين اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو از ويژگي وحدتبخش محمد خاتمي نيز بيبهره خواهند بود؛ زيرا بعيد بهنظر ميرسد که ايشان مانند گذشته «تکرار» کنند. همچنين ميرلوحي درباره حضور مشروط اصلاحطلبان در انتخابات مجلس امسال باور دارد: «باتوجه به چالشهايي که جريان اصلاحات با آن مواجه است، حضور غيرمشروط در انتخابات را نميتوان چندان متصور بود. اکنون کف انتظار مردم از اصلاحطلبان حضور مشروط در انتخابات است». تحقق دموکراسي با تقويت حزبگرايي شايد بتوان موضع حسين انصاريراد را نيز نزديک به سخن اخير ميرلوحي دانست. انصاريراد مهمترين مشکل اين روزهاي اصلاحطلبان را نداشتن صراحت در تکيه بر دموکراسي و آزادي ميداند و ميگويد: «دموکراسي و آزادي از مباني اصلي جريان اصلاحات هستند و اين جريان هزينههاي زيادي براي تحقق آزادي در کشور داده است. با وجود اين و در شرايطي که امروز اصلاحطلبان نسبت به گذشته حضور جديتري در مجلس و دولت دارند، اين مسائل بهصورت جدي در دستور کار دولت و مجلس قرار نگرفته است. متأسفانه در شرايط کنوني برخي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بيش از آنکه به فکر دغدغههاي مردم باشند، بهدنبال آينده و مسئله تأييد صلاحيت خود هستند. بدونشک نمايندهاي که دغدغه تأييد يا عدمتأييد صلاحيت دارد، نميتواند بهخوبي رسالت نمايندگي مردم را انجام دهد». او همچنين علت تضعيف اصلاحات را اتفاقات پس از مجلس ششم و رد صلاحيت چهرههاي شناختهشده و اصلي اصلاحات ميداند: «بنده ريشه تضعيف جريان اصلاحات را در اتفاقات پس از مجلس ششم و عدم تأييد صلاحيت چهرههاي شناختهشده و اصلي اصلاحطلب ميدانم و معتقدم اگر در آن زمان اين اتفاق رخ نميداد و صلاحيت 85 درصد نمايندگان مجلس تأييد ميشد، رويکرد جريانهاي سياسي بهسمتي حرکت نميکرد که امروز در چنين شرايطي قرار بگيرند، در نتيجه بيرقيبشدن جريان اصولگرايي از آن زمان آغاز شد و تا حدود زيادي تا امروز نيز ادامه داشته است». باتوجه به اين مواضع به نظر ميرسد مهمترين شرط اصلاحطلبان تغيير نگاه شوراي نگهبان به نامزدهاي اصلاحطلب باشد؛ به نحوي که ديگر اين جريان با رد صلاحيتهاي گسترده مواجه نشود و بتواند در صورت کسب آرا، نيروهاي مؤثري در مجلس داشته باشند اما مشکل آنجاست که اگر اين مهم شرط اصلي اصلاحطلبان باشد، سازوکار اجرائي آن از سوي اصلاحطلبان مشخص نيست؛ يعني سعيد حجاريان يا حسين انصاريراد معلوم نکردهاند که اگر تکيه اصلاحطلبان بر دموکراسي باشد و از آن نيز کوتاه نيايند، چطور ميتوانند در مدت کمتر از يک سال شوراي نگهبان را قانع کنند که صلاحيت نامزدهاي شناختهشده جريان اصلاحات را احراز کند؟ يا معلوم نيست که در صورت محققنشدن شرط اصلاحطلبان و شرکتنکردن آنها در انتخابات تغييري در روند برگزاري انتخابات رخ خواهد داد يا خير؟ تجربه نشان داده است که در صورت شرکتنکردن اصلاحطلبان، انتخابات برگزار ميشود و از قضا نيروهاي اصولگرا و حتي اصولگرايان تندرو روي کار ميآيند. از سوي ديگر، برخي از اصلاحطلبان بهطور مکرر در شرايطي بر شروط خود تأکيد ميکنند که در مقام عمل فعاليت خاص حزبي از سوي ايشان ديده نميشود؛ يعني حتي اگر شروط ايشان نيز محقق شود باز هم مانند سابق با يک فهرست عجولانه مواجه خواهيم شد؛ درصورتيکه اگر ادعاي دموکراسي ميشود، يکي از سازوکارهاي تحقق دموکراسي فعاليت حزبي است؛ موضوعي که تا اين لحظه از سوي احزاب اصلاحطلب ديده نشده است و حتي بسياري از نيروهاي جريان اصلاحات مدام ميگويند تابع تصميم شوراي سياستگذاري هستيم و اين در حالي است که هنوز اين شورا جلسه عمومي خود را نيز تشکيل نداده و هيچ موضعي درباره انتخابات پيشرو نگرفته است. البته بهتر آن است که شروط اصلاحطلبان محقق شود اما در کنار آن ضرورت دارد که احزاب اصلاحطلب با تدوين برنامههاي مشخص، راهبردي دقيق به مردم ارائه دهند تا حتي اگر نيروهاي درجه دو يا سه آنها به مجلس راه يافتند، بدانند که بايد چه رويکردي را در پيش بگيرند. يکي از مشکلات انتخاباتي در سالهاي اخير آن بوده است که اصلاحطلبان همواره بر شخصيتهاي خود و نه برنامهها تکيه ميکنند؛ موضوعي که البته ريشه در سالهاي گذشته دارد، بهنحوي که جريان اصلاحات در طول زمان نتوانست در حوزه برنامهها و راهبردها بهروز باشد و با نقد سياستها و قوانين موجود راهحل رفع آنها را به مردم ارائه دهد.