سرمقاله ایران/ ماجرای سیل، عبرتها و پیامدها
ايران/ « ماجراي سيل، عبرتها و پيامدها » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم سيدضياء هاشمي(مديرعامل ايرنا) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: سال 1398 با بارندگيهاي کمسابقه آغاز شد و بهدنبال آن سيلي گسترده استانهاي مختلف کشورمان را تحت تأثير قرار داد. ابتدا درشمال و شمال شرق، سپس در غرب و جنوب و جنوب غربي و اين روزها شرق و جنوب شرقي. در اين مدت توفيق داشتم همراه با تيمي رسانهاي از خبرگزاري ايرنا و مؤسسه ايران از سه استان خوزستان، لرستان و گلستان بازديدي داشته باشم و ضمن گفتوگو با مردم و مسئولان عوارض سيل را هم از نزديک مشاهده کنم. نکته اول اينکه آثار سيل 98 بيگمان بسيار گستردهتر از آن چيزي است که از طريق رسانهها منعکس شده است. ناملايمات و رنجهايي که بر مردم شريف مناطق سيلزده تحميل شده، خسارات گستردهاي که متوجه زيرساخـتها شده است، بار سنگين مسئوليتهايي که بر دوش مديران کشور در سطح ملي و استاني و شهرستاني گذاشته شده و بالاخره عوارض گوناگون اقتصادي، اجتماعي، رواني و... که اين سيل فراگير داشته است، امروز و فرداي زندگي مردم و کار مسئولان را به شدت تحت تأثير قرار داده و خواهد داد. توجه به اين نکته مهم ضروري است که عوارض پنهان و درازمدت بحران، کمتر از پيامدهاي آشکار آن نيست. اين عوارض با بررسيهاي دقيق ميداني و تأملات کارشناسي، همدلانه و درازمدت قابل درک و شناسايي است. نکته دوم، اقتضائات متفاوت مناطق و استانهاي مختلف است که ضرورتاً بايد در مديريت شرايط بحران و پس از بحران مورد توجه دقيق قرار گيرد. بدون شک ويژگيهاي سيل لرستان با خوزستان يا گلستان متفاوت است و مديريت آن هم اقتضائات متفاوتي دارد. نکته سوم، ضرورت تداوم توجه به مناطق سيلزده پس از فروکش کردن آبهاي جاري است. امروز پس از گذشت يک ماه از آغاز بحران به تدريج طغيان رودخانهها فروکش کرده و روانآبهاي جاري در حريم روستاها و شهرها کاهش يافته و کمکم از دشتها و مزارع خارج ميشوند، ولي قطعاً جبران عوارض سيل چندين ماه بهطول ميانجامد. اين مسأله بويژه در دشتهاي پهناور خوزستان که هنوز هم در معرض جريان آبهاي جاري شده از مناطق بالادستي قرار دارند، حساسيت و برجستگي بيشتري خواهد داشت. نکته چهارم، ضرورت جلب مشارکت خود مردم در فرآيند بازسازي مناطق سيلزده و ترميم آسيبهاي عمراني و اجتماعي است. نهادينهسازي روندهاي مشارکتي و تقويت نهادهاي مدني مردمي ضرورتي است که اهميت آن در جريان سيل نمايانتر شد و شايسته است براي توانمندسازي جوامع محلي براي مقاومت در برابر بحرانهاي احتمالي آينده توجه بيشتري به اين مهم مبذول شود. اگرچه در جريان سيل اخير هم شاهد مشارکت بسيار ارزشمند مردم بويژه در مناطق سيلزده بوديم که صحنههاي فوقالعاده زيبا و ماندگاري را آفريدند. البته در توصيف و تحليل ابعاد مختلف واقعه سيل اخير در استانهاي مختلف و بويژه عبرتهاي فراواني که ميتوان از آن گرفت، مباحث و نکات فراواني وجود دارد که تشريح آنها را به يادداشتهاي بعدي واگذار ميکنم.