سدسازی آری سدسازی نه
ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست در اين روزهايي که همه مردم درگير مسائل سيل و مشکلات ناشي از آن هستند يکي از سؤالاتي که بحثهاي زيادي داشته و ذهن بسياري را درگير کرده است پاسخ به اين سؤال است که بالاخره سدسازي صحيح بوده است يا خير؟ يا سياست سدسازي در کشور بايد ادامه يابد يا خير؟ موافقين سدسازي سيل را دليل محکمي بر ادامه ايجاد سدهاي جديد ميدانند و مخالفين نيز با ادلهاي متفاوت همين سيل را دليلي بر شکست سدسازي پنداشتهاند. لذا استخراج راه درست و مصلحت کشور از اين مباحث متفاوت کمي پيچيده شده است. بايد توجه داشت که در اين زمان اين نکته حائز اهميت است که مديران از تصميمات عجولانه و احساسي و آني در خصوص سياست سدسازي جداً پرهيز کنند و اجازه دهند در بستر کارشناسي، سياست درست در اين خصوص استخراج شود. نگارنده در اين يادداشت بنا دارد با توجه به جوانب مختلف نظر خود را به زبان ساده بيان کند و البته اين يک نظر است و ديگران نيز حق دارند ادله خود را له يا عليه سدسازي با مباني علمي در اختيار همگان قرار دهند تا مورد استفاده قرار گيرد.قبل از ورود به اصل بحث لازم است جواب هايي به بعضي گزارههاي مطرح شده اخير داده شود. آيا ايجاد سد سبب کنترل سيل ميشود؟ جواب: بله آيا سد سبب تشديد سيل ميشود؟ خير آيا توليد نيروي برق از نيروگاه هاي برقآبي براي کشور ما اهميت دارد؟ بله آيا کشور ما که از نظر آب و هوايي در منطقه خشک و نيمه خشک زمين قرار گرفته نياز به ذخيره آب براي فصل خشک سال دارد؟ بله آيا کشور ما ميتواند بدون ذخيره آب نيازهاي صنعتي و کشاورزي خود را مرتفع کند؟ خير آيا سدسازي سبب افزايش بيرويه در مصرف آب تجديدپذير کشور شده است؟ بله آيا ايجاد سد محيط زيست را دچار اختلال ميکند؟ بله آيا سدها در ايجاد مشکلات زيست محيطي کشور سهيم هستند؟ بله آيا ايجاد سد سبب تغييرات منفي در مرفولوژي پايين دست رودخانه ميشود؟ بله آيا رسوبگذاري در مخزن سدها و تبخير از سطح آنها از عوامل منفي سدها هستند؟ بله ملاحظه ميشود که با رجوع به جواب گزارههاي متفاوت ميتوان به نتايج متفاوت در مورد ساختن يا نساختن سد دست يافت و لذا جواب مطلق دادن به سؤال اصلي اين يادداشت کمي مشکل است و بر همين اساس بايد با توجه به تمام جوانب مختلف نسبت به استخراج جواب اقدام کرد. پيداست که اولويت دادن به گزارههاي 1 تا 5 ما را به ساختن سد تشويق ميکنند و اولويت دادن به گزارههاي 6 تا 10 ما را منصرف ميکنند. براي ورود به نتيجهگيري بايد بعضي واقعيات را نيز با هم مرور کنيم. واقعيت اين است که همه کشورهاي جهان حتي پُر آبترين کشورها و مرطوب ترين کشورها نيز در حال استفاده از سد براي امور توسعهاي خود هستند. واقعيت اين است که در شرايط فعلي جهان، کشور ما نميتواند بر تأمين نيازهاي صنعتي يا کشاورزي خود از طريق واردات به ساير کشورها اعتماد کند. واقعيت اين است که اگر سد کرخه نبود سيلاب عبوري از مسير رودخانه کرخه به تنهايي نه تنها شهرهاي مسير کرخه (مانند حميديه و سوسنگرد و بستان و هويزه و روستاهاي مسير) را فرا ميگرفت بلکه نيمه غربي شهر اهواز را نيز ميتوانست تهديد جدي کند. واقعيت اين است که اگر سدهاي مسير کارون نبودند توسط رودخانه کارون بزرگ سيل سال 47 در اهواز قطعاً تکرار ميشد و بيش از نصف اهواز زير آب ميرفت. پس لاجرم بر اساس واقعيات انکارناپذير موجود و پالسهاي گزارههاي 1 تا 5 بايد به سدسازي با ديد مثبت بنگريم امّا براي پرهيز از گزارههاي منفي نيز بايد چاره انديشي کرده و ملزومات توسعه پايدار را در پيش روي خود قرار دهيم. براي پرهيز از اشکال بند 6 بايد مقوله ايجاد مخازن جديد را از گسترش مصرف بيشتر آب تجديد پذير در کشور جدا کنيم و مصرف بيشتر در امور کشاورزي و صنعتي را نه تنها متوقف کرده بلکه مقدار بار مصرف آب را از گذشته نيز کمتر کنيم و در اين راه متوليان امور بايد در مقابل لابيها و فشارهاي وارده براي گسترش مصرف مقاومت کنند. در مورد بندهاي 7 و 8 بايد به مطالعات زيست محيطي سدها اهميت دهيم و سايت ايجاد سدها را به گونهاي انتخاب کنيم که کمتر اثرات سوء زيست محيطي در پي داشته باشند و علاوه بر اين اثرات منفي طرحهاي گذشته را شناسايي و رفع نماييم. در مورد بند 9 چون طبيعت رودخانه در پايين دست سدها تغيير ميکند با گذشت زمان مورفولوژي رودخانه خود را با شرايط جديد تطبيق ميدهد لذا ظرفيت گذردهي سيلابهاي معمول را از دست ميدهد. براي حل اين مشکل راهکارهاي ساماندهي وجود دارد که با روش هاي مهندسي اين نقيصه در مسير رودخانه برطرف ميشود و به عبارتي محيط زيستابي رودخانه احيا ميشود و لذا با اين روش ها هم محيط عمومي رودخانه تقريباً شکل طبيعي خود را حفظ ميکند و هم گذر سيلاب در مسير رودخانه محفوظ خواهد ماند. اگر متوليان امر به بهانه هزينه وارده از انجام اين امور سر باز نزنند اين اشکال نيز قابل رفع و رجوع است. در مورد بند 10 بايد بدانيم که مقدار متوسط سالانه رسوب گذاري در سدهاي جهان بين نيم تا يک درصد حجم مخازن آنهاست و تا اين مقدار کاهش حجم سالانه از نظر اقتصادي سد را مقرون بصرفه نگه ميدارد. متوسط اين مقدار در سدهاي کشور يک است (در سد منجيل واقع بر رودخانه سفيدرود مقدار رسوب گذاري بسيار زياد و سالانه حدود دو درصد حجم آن است). خوشبختانه اين درصد در سدهاي استان خوزستان حدود نيم است و لذا سدهاي استان خوزستان از اين حيث مشکل حادي ندارند و تجويز لايروبي براي آنها نيز نه مقرون به صرفه است و نه نياز جدي آنهاست. از نظر تبخير از سطح مخازن سدها نيز در مقايسه با منافع ناشي از حجم قابل ذخيره قابل اغماض و صرف نظر است. ضمناً بايد توجه داشت که سدهاي مخزني معمولاً چند منظوره (ذخيره آب براي فصول کم آبي، توليد نيرو و کنترل سيلاب) ساخته ميشوند و شايد مقرون به صرفه نباشد که سيلگيري به تنهايي دليل ايجاد سد در کشور شود. زيرا ممکن است که سد مورد نظر ساليان سال خالي و بلا استفاده باقي بماند. با توضيحات فوق نميخواهم توجيه گر سدسازي بيرويه در کشور شوم زيرا اعتقاد کلي دارم که به اندازه کافي در کشور سدهاي چند منظوره ساخته شده است و تنها ممکن است معدود مکان هايي وجود داشته باشد که زدن سد چند منظوره قابل توجيه باشد. براي تشخيص مقدار سد مورد نياز در هر آبراهه شاخصي وجود دارد به نام «درجه تنظيم رودخانه» (DOR) که برابر نسبت حجم کل آب قابل ذخيره در سدهاي مسير آبراهه به متوسط حجم آب عبوري سالانه از آبراهه ضربدر عدد 100 است. اين ضريب اگر 100 باشد نشانه اين است که حجم کل آب قابل ذخيره در مسير رودخانه برابر آورد متوسط سالانه است. لذا اگر اين شاخص در مسير رودخانهاي بيشتر از 100 باشد خالي ماندن بعضي از سدها واقع در مسير آن آبراهه در بيشتر سالها طبيعي خواهد بود. در دنيا يا در کشورمان مقدار استانداردي براي اين شاخص وجود ندارد امّا هر کشوري بايد سعي کند اين شاخص را حتي المقدور پايين نگه دارد تا لطمات زيست محيطي کمتر بروز يابند. به نظر نگارنده براي شرايط کشور ما مقدار حدود 100 براي اين شاخص ميتواند حد بالا و قابل قبولي باشد. در حال حاضر متوسط اين شاخص در کل رودخانههاي کشور حدود 100 است که حکايت از اين دارد که به طور متوسط در کشور در سدسازي افراط نشده است امّا ممکن است در بعضي آبراههها افراط و تفريط صورت گرفته باشد. لذا استخراج اين پارامتر در هر آبراهه ميتواند راهنماي خوبي برايمان باشد. مثلاً اين شاخص در مسير رودخانه کارون 100 است و در مسير رودخانه کرخه 167 و در مسير رودخانه دز 43 است. پس اگر مقدار 100 را بهعنوان عدد مورد قبول بپذيريم در اين صورت درجه تنظيم رودخانه دز پايين است و سد پيشبيني شده در مسير آن يعني سد بختياري با در نظر گرفتن حجم پيشبيني شده براي آن، اين شاخص را به حدود 100 خواهد رساند و قابل توجيه است. لذا اين رودخانه بعد از ساخت سد بختياري بهتر ميتواند آبراهه را در شرايط سيلابي تنظيم کند. امّا در رودخانه کرخه اين شاخص بسيار بيشتر از 100 است. به همين دليل است که در سالهاي گذشته مخزن سد کرخه هيچ وقت به ظرفيت نرمال خود نرسيد و نسبتاً خالي ماند لذا علي رغم سيل اخير حادث شده در مسير رودخانه کرخه، شرايط آبراهه از نظر درجه تنظيم بيش از مقادير قابل قبول است و لذا اگر شرايط کنترل در اين آبراهه اشکالي داشته است بايد اشکال را در جاي ديگري جستوجو کرد و البته بايد پذيرفت که سيل حادث شده در حوضه رودخانه کرخه نيز بسيار استثنايي بوده است. به هر ترتيب تجويز هر سد مخزني چند منظوره جديد در مسير رودخانه کرخه قابل توجيه نيست و مشکلات رودخانه را خصوصاً در پايين دست يعني در استان خوزستان بسيار زياد خواهد کرد و فقط ميتوان سد تک منظوره را براي فقط کنترل سيلاب مد نظر قرار داد که خالي ماندن طولاني مدت آن قابل پذيرش باشد. در مسير رودخانه کارون حجم مخازن سدهاي ايجاد شده به قدر کفايت است و ساخت سد جديد توجيهي ندارد. در مورد ساير رودخانههاي کشور نيز ميتوان با همين روش، نياز يا عدم نياز به سد مخزني را تشخيص داد و آبراهه را بهصورت منطقيتر مديريت کرد. با اين توضيحات اگر بهعنوان اين يادداشت بازگرديم جواب را به صورت زير ميتوان خلاصه کرد. اگر بر مصرف آب شيرين تجديد پذير کشور بيشتر دامن نزنيم؛اگر بر رعايت جوانب توسعه پايدار و رعايت اصول زيست محيطي طرحهاي سدسازي پايبند باشيم؛اگر مديران ما از فشار تکفير و تهديد اين و آن هراس به دل راه ندهند و بر مبناي مسائل کارشناسي امور را به پيش ببرند؛در اين صورت ميتوان با رعايت «درجه تنظيم» قابل قبول، سياست ايجاد سد مخزني چند منظوره را در معدود رودخانههاي کشور تجويز کرد. نکته آخر اينکه در مسيرهايي که سدهاي مخزني به قدر کافي وجود دارد براي کاهش اثرات زيانبار سيل بايد به کارهاي آبخيزداري (که علاوه بر تأثير بر رواناب و تغذيه آب هاي زير زميني از فرسايش خاک نيز محافظت ميکنند) و حفظ حريم بستر رودخانهها روي آورد و بر اين روش ها بيشتر توجه و تأکيد کرد.