برنامه دو سال آینده کاخ سفید علیه ایران
ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سيدحسين موسويان| شرايط بحراني روابط امريکا و ايران به تدريج وخيمتر ميشود. اقدام بيسابقه امريکا مبني بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در فهرست سازمانهاي تروريستي نشانهاي از جديتر شدن ابعاد خصومت دولت امريکا نسبت به جمهوري اسلامي ايران به شمار ميآيد. رويکردي تقابل جويانه که بيترديد طي دو سال آينده از سوي دونالد ترامپ، رئيس جمهوري امريکا ادامه خواهد يافت. ذيل چنين رويکردي منافع حياتي ملي ايران ايجاب مي کند مسئولان امنيت ملي کشور از شرايط موجود و پيش رو درک صحيح داشته و تصميمات درست و بموقع اتخاذ کنند. دراين راستا شايد طرح چند محور زير کمککننده باشد.
1- اکثر کارشناسان، متخصصان امنيتي و سياست خارجي و خاورميانهاي امريکا معتقدند سياست فشار حداکثري ترامپ موجب سقوط نظام جمهوري اسلامي نخواهد شد. اين در حالي است که جان بولتون مشاور امنيت ملي، مايک پمپئو وزير خارجه ترامپ، بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل و متحدان عربش ديدگاه متفاوتي دارند و قاطعانه معتقدند با فشارها و تحريم هاي حداکثري، سقوط نظام جمهوري اسلامي تا پايان دوره اول رياست جمهوري ترامپ رقم خواهد خورد.
2- سرنوشت بحران روابط امريکا با کشورهاي ونزوئلا، ايران و کره شمالي براي پيروزي ترامپ در دور دوم رياست جمهورياش نقش تعيينکنندهاي خواهد داشت. رئيس جمهوري امريکا بهدنبال جنگ با ايران، درگيري با سپاه پاسداران در منطقه و تغيير رژيم جمهوري اسلامي نيست. او تلاش ميکند با افزايش فشارها و تحريم ها، نظام اقتصادي ايران را متلاشي و با تشديد روند گراني، تورم، بيکاري، فساد و کاهش ارزش پول ملي و... موجب شورش هاي سراسري داخلي شده تا تهران را به پاي ميزمذاکره و معامله بکشاند. ترامپ درمورد کره شمالي هم کم و بيش همين هدف را دارد ضمن اينکه اميدي به شورش داخلي در کره شمالي ندارد اما در ونزوئلا بهدنبال تغيير رژيم است.
3- موضوع ايران براي جان بولتون و پمپئو کاملاً حيثيتي است. نگاه غالب صاحبنظران امريکايي اين است که اين دو بويژه بولتون، عامل اصلي سياستهاي افراطي جاري عليه ايران هستند. سياست جاري واشنگتن درمورد ايران در داخل دولت امريکا با مخالفت رو به رو است درحالي که درمورد ونزوئلا و کره شمالي چنين نيست. نگاه ترامپ و جان بولتون درباره ايران فاصله زيادي از هم دارد؛ اولويت ترامپ معامله با ايران است تا قفل مذاکره ايران و امريکا را بشکند و آن را بهعنوان يک دستاورد مهم براي دولت خود در افکار عمومي بفروشد و رأي بياورد درحالي که کف خواسته جان بولتون تغيير رژيم و سقف آن فروپاشي و تجزيه ايران است.
4- اکثريت فرماندهان و کارشناسان ارشد ارتش امريکا، بدنه وزارت خارجه و نهادهاي امنيتي امريکا با سياستهاي افراطي فعلي جان بولتون عليه ايران همچون خروج از برجام و تعيين سپاه پاسداران بهعنوان يک سازمان تروريستي مخالف هستند و معتقدند بايد از جنگ با ايران پرهيز کرد و در صورت ممکن حتي با گفتوگو تنش ها را کاهش داد اما فضاي حاکم بر تصميمگيري در دولت امريکا به شکلي است که امکان بروز و تأثيرگذاري ديدگاه اين دسته از کارشناسان وجود ندارد و تقريباً مخالفان رويکرد چهرههاي افراطي دولت امريکا منزوي شدهاند.
5- کنگره امريکا درمقطع فعلي با هرفشار و اقدامي عليه ايران منهاي اقدام نظامي موافق است لذا در افزايش تحريم ها عليه ايران، متحد کاخ سفيد است و حتي به تصميم ترامپ عليه سپاه هم هيچ واکنش منفي نداشت.
6- براي نتانياهو و متحدان عربش همچون محمد بن سلمان وليعهد عربستان، عملي شدن تغيير رژيم در ايران اولويت حياتي است. نتانياهو و محمد بن سلمان به هيچ وجه نميخواهند اسرائيل و عربستان را درگير جنگ با ايران کنند اما هردو مايل هستند امريکا را به دام جنگ با ايران بکشانند. محور خط مشي تل آويو- رياض محاصره کامل سياسي- اقتصادي- نظامي- امنيتي و فشار حداکثري به قصد فروپاشي از درون است. هدف آنها گرفتن نتيجه در دوسال باقيمانده دور اول ترامپ است و لذا اگر فشارحداکثري اقتصادي جواب ندهد، بهدنبال خلق سناريو براي کشاندن امريکا به حملات محدود نظامي عليه ايران خواهند بود. نتانياهو در تبليغات گسترده يک سال گذشته در مورد ادعاي حملات مکرر به مواضع ايران درسوريه، سه هدف دارد:
الف: هدف آشکار او اين است که به همه ثابت کند تسلط و نفوذ ايران در سوريه را تحمل نخواهد کرد.
ب: اما هدف پنهان او اين است که به فرماندهان ارتش امريکا، کنگره و کاخ سفيد بگويد هراسي از درگيري نظامي با ايران نداشته باشند زيرا اسرائيل درطول يکسال صدها حمله نظامي عليه مواضع ايران درسوريه داشت و هيچ اتفاقي هم نيفتاد. او بهدنبال اين است که ترسها و نگرانيها در واشنگتن، اروپا و منطقه از واکنش هاي ايران فروريخته شود تا راه براي اقدام نظامي بازشود.
ج: نتانياهو درصدد است با محوري کردن موضوع ايران و اتحاد کشورهاي عربي عليه ايران، همه اهداف خود درمورد تشکيل دولت بزرگ اسرائيل را تحقق بخشد و موضوع دولت فلسطيني را هم به زباله دان تاريخ بيندازد. او علاوه بر اعلام بيت المقدس بهعنوان پايتخت اسرائيل و منضم کردن جولان سوريه به خاک اسرائيل، سعي خواهد کرد قبل از روگشايي از طرح «معامله قرن»، اقدامات توسعه طلبانه بيشتري انجام داده تا اعراب در اوج ضعف و ذلت، تن به پذيرش «معامله قرن» بدهند و اگر هم نپذيرفتند، آنها را مانع صلح معرفي کند. 7- محور بولتون- نتانياهو- بن سلمان سياست فشار رواني بر ايران را دردستورکار دارند تا تهران را عصباني و به عکسالعملي نسنجيده وادار کنند. بعد از روي کار آمدن ترامپ، موضوع تشکيل مثلث مذکور عليه ايران را عنوان کرده و تأکيد کردم طراحي اين سياست با اسرائيل، ايجاد فشار از سوي امريکا و تأمين مالي آن با عربستان و امارات خواهد بود. اکنون عرض مي کنم که اين مثلث در مسيري به پيش مي رود که:
اجماع داخلي در هيأت حاکمه امريکا ايجاد نمايد، کشورهاي غربي همچون اروپا را همراه کند، قدرتهاي بلوک شرق همچون چين، روسيه و هند را در دفاع از ايران اخته کند، اتحادي از کشورها در منطقه، مشابه طرح ناتو عربي، عليه ايران شکل دهد، روابط امريکا و ايران را به نقطه غيرقابل برگشت برساند به گونهاي که حتي با پيروزي دموکراتها، شانس حل و فصل مسائل ايران و امريکا به صفر برسد. ايران را وادار به خروج از برجام کند تا شش قطعنامه صادره دردولت قبل احيا، طبق منشور سازمان ملل بهعنوان تهديد صلح و امنيت بينالملل تلقي شده و تحريمها اجماعي و جهاني شود.
نيروهاي نظامي و امنيتي ايران بويژه سپاه را با القاعده و عاملان حمله تروريستي 11 سپتامبر 2001 برج هاي دوقلو نيويورک مرتبط کند تا بتواند با استفاده از قانون «مجوز توسل به نيروي نظامي مصوب کنگره در سال 2001»، نيازي به مجوز جديد از کنگره براي حمله به ايران نداشته باشد. شرايطي به وجود آورد که ايران در ليست سياه «گروه ويژه مالي» موسوم به اف.اي.تي.اف قرارگيرد تا حتي بدون تحريم هاي اجماعي جهاني شوراي امنيت سازمان ملل، ساير کشورها همچون چين و روسيه و ترکيه هم قادر به تجارت با ايران نباشند.
آقاي روحاني در سخنراني علني گفت که مقامات دولت امريکا ۸ بار تقاضاي ملاقات با دولت جمهوري اسلامي ايران را داشتهاند علاوه بر آن ۵ رهبر دنيا واسطه ملاقات شدند، اما اعلام کرديم که زمان و شرايط مناسب براي مذاکره و ملاقات وجود ندارد. ممکن است ترامپ چنين درخواست هايي را تا شهريور امسال هم مطرح کند به اميد اينکه در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل، ديداري رخ دهد. اما کم کم به زمان پايان چنين درخواست هايي نزديک مي شويم. چون از پاييز امسال بتدريج مبارزات انتخاباتي کانديداها براي کنگره و رياست جمهوري امريکا در پاييز سال آتي شروع ميشود و براي ترامپ ريسک مذاکره با ايران در دوران انتخابات بسيار خواهد بود. ضمن اينکه نتيجه انتخابات امريکا نبايد عامل تعيينکنندهاي براي تصميمات مقطع فعلي کشور باشد زيرا اولاً محبوبيت ترامپ افزايش يافته و هيچ تضميني هم وجود ندارد که دموکرات ها پيروز انتخابات باشند و ثانياً: تخريبها در يکي دوسال گذشته و تا پايان دوره اول رياست جمهوري ترامپ به قدري گسترده بوده و خواهد بود که راه مفري براي منتخب بعدي نماند.