آیا ترامپ استیضاح میشود؟
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ميثم سليماني| اين روزها شکاف سياسي در امريکا به مرحلهاي بسيار سخت رسيده است. پس از انتشار گزارش رابرت مولر، بازپرس ويژه پرونده دخالت روسيه در انتخابات امريکا، دونالد ترامپ رييسجمهور اين کشور جشن گرفت که هيچ تباني ميان کمپين او و روسيه وجود نداشته است. در طرف مقابل دموکراتها اين گزارش را نشانهاي از آن ديدند که بايد ترامپ به دليل جلوگيري از اجراي عدالت استيضاح شود. در حال حاضر اين ديدگاه روز به روز در حال گسترش است و دموکراتها به دنبال آن هستند که جريان استيضاح ترامپ را کليد بزنند. اين شرايط به نحوي است که حتي تعدادي از نامزدهاي حزب دموکرات براي حضور در رقابت سال 2020 نيز خواهان استيضاح ترامپ شدهاند. اما سوال اصلي اينجاست که آيا دموکراتها ميتوانند فرآيند استيضاح دونالد ترامپ را آغاز کنند و آن را به سرانجام برسانند؟ واقعيت آن است که دموکراتها توانايي شروع فرآيند استيضاح را دارند اما توان به ثمر نشاندن آن را ندارند. به نوشته استفان کالينسون در سيانان، تاريخ ميتواند يک معلم عاقل براي افراد باشد که درسهاي درست و ضروري ارايه ميدهد. در مواجهه با اين موضوع اگر دموکراتها نتوانند درس تاريخ را به خوبي ياد بگيرند متهم به تکرار آن هستند. به نظر ميرسد دموکراتها در حال سوق دادن خود به همان دامي هستند که جمهوريخواهان در سال 1998 و دوره رياستجمهوري بيل کلينتون در آن افتادند و هزينه سنگين سياسي را به امريکا وارد کردند. در حال حاضر دموکراتها بيشتر اصرار دارند تحقيقات را بر جلوگيري از اجراي عدالت و همچنين پرونده مالياتي ترامپ پيگيري کنند. هر چند نانسي پلوسي، رييس مجلس نمايندگان در صحبتهايي که اخيرا داشت سعي کرد به نوعي از مطرح کردن استيضاح به صورت مستقيم شانه خالي کند اما در طرف ديگر تعدادي از نامزدهاي دموکراتي که دوشنبه شب به سيانان آمده بودند، معتقد بودند که بايد دموکراتها به سمت استيضاح دونالد ترامپ پيش بروند و به اتهامات او رسيدگي کنند. اما نکته اينجاست که به نظر نميرسد در حال حاضر افکار عمومي امريکا به دنبال يک چالش جدي و حقوقي براي استيضاح ترامپ باشد و اگر دموکراتها با اين فضاي عمومي بخواهند به سمت استيضاح ترامپ پيش بروند سرنوشتي بهتر از جمهوريخواهان در دهه 1990 در انتظار آنها نخواهد بود. استفان کالينسون در مطلب خود عنوان ميکند که اگر اندکي با آينده نگري به استيضاح نگاه کنيم شاهد آن هستيم که چندان استيضاح کلينتون در انتخابات سال 2000 براي جمهوريخواهان بد نشد. جمهوريخواهان هر چند به سختي و در شرايط سخت اما توانستند جايگاه دموکراتها را در انتخابات سال 2000 متزلزل کنند تا پيروز انتخابات رياستجمهوري شوند. زيرا تنها به فاصله دوسال تا انتخابات رياستجمهوري اين استيضاح انجام شد و شايد اگر اين اتفاق رخ نميداد الگور، معاون رييسجمهور و نامزد حزب دموکرات ميتوانست بدون دردسر پيروز رقابت با جورج بوش پسر باشد و تنها با اختلاف چند الکترال و يک انتخابات بحثبرانگيز نتيجه را واگذار نکند. در انتخابات سال 1976 نيز همين تجربه از سمتي ديگر تکرار شد. ريچارد نيکسون که در آستانه استيضاح در سال 1974 از سمت خود کنارهگيري کرد، جيمي کارتر نامزد حزب دموکرات دوسال بعد توانست پيروز انتخابات رياستجمهوري امريکا شود. او بهشدت نسبت به جمهوريخواهان و حزب حاکم کاخ سفيد تاخت و اعلام کرد که ما ميخواهيم بار ديگر حقيقت را بپذيريم و باور کنيم. اما تاريخ نميتواند هميشه روي يک پاشنه قرار گيرد. گاهي تاريخ روي خوش خود را نشان ميدهد و گاهي نيز تاريخ بدترين درس را ميدهد. مطمئنا به راحتي نميتوان يک رييسجمهور را در شرايط استيضاح قرار داد و همواره نميتوان اين موضوع را تضمين کرد که در شرايط استيضاح قرار دادن رييسجمهور بتواند يک مزيت حزبي را به صورت قطعي همراه داشته باشد. سناتور اليزابت وارن که وارد کارزار انتخاباتي شده اخيرا اعلام کرد که برخي تصميمات بايد فراتر از سياست گرفته شود. او گفت: هيچ استثناي سياسي در مورد قانون اساسي ايالات متحده وجود ندارد. اگر هر شخص ديگري در اين کشور آنچه در گزارش مولر نوشته شده را انجام داده بود آنها او را دستگير و زنداني ميکردند. يک کانديداي ديگر دموکرات سناتور، کامالا هريس نيز موضعي مشابه وارن را در سيانان اتخاذ کرد. او گفت که من معتقدم که کنگره بايد اقداماتي را به سمت استيضاح انجام دهد. برني سندرز نيز در نشست سيانان، هر چند مخالفتي با بحث استيضاح نکرد اما گفت بحث مداوم در خصوص استيضاح ميتواند اولويتهاي دموکراتيک مانند مراقبتهاي بهداشتي، افزايش حداقل دستمزد و مقابله با تغييرات اقليمي را از بين ببرد. اما حاميان ترامپ بر اين عقيده هستند که هيچ مدرکي براي تباني ميان تيم مبارزاتي رييسجمهور و روسيه در انتخابات سال 2016 وجود ندارد و ترامپ نيز از اجراي عدالت جلوگيري نکرده است. از همين رو فرآيند استيضاح ميتواند ناعادلانه و غيرقابل اثبات باشد و اين موضوع ميتواند نتيجهاي جبرانناپذير را براي دموکراتها در پي داشته باشد. در حال حاضر بحث بر سر اين نيست که آيا ترامپ گناهکار است يا خير بلکه اين سوال مطرح ميشود که آيا استيضاح يک ايده سياسي درست از سوي دموکراتها خواهد بود يا خير؟ واقعيت آن است که استيضاح بدون يک توافق دوحزبي تنها يک فرآيند و بازي سياسي خواهد بود که به آساني نميتوان آن را به سرانجام رساند. در شرايط کنوني و با توجه به فضايي که پس از انتشار گزارش مولر به وجود آمده، دموکراتها اگر وارد فرآيند استيضاح شوند عملا جمهوريخواهان را مجبور ميکنند تا ماموريت نجات دونالد ترامپ را آغاز کنند. فرآيند برکناري نيکسون تنها به اين دليل موفقيت آميز بود که يک اقدام دو حزبي در امريکا شکل گرفت به گونهاي که اگر يک رايگيري صورت ميگرفت شايد به تعداد انگشتان يک دست سناتورهاي امريکايي از او حمايت نميکردند از همين رو تصميم به استعفا گرفت. اکنون اگر دموکراتها دست به استيضاح ترامپ بزنند هيچ دستاوردي نخواهد داشت به جز اينکه همه جمهوريخواهان پشت سر ترامپ قرار ميگيرند و نه تنها نتيجه مثبت نخواهد داشت بلکه نتيجه عکس ميدهد و انسجام پشت ترامپ بيشتر ميشود. نکته ناخوانده تاريخ شايد همين جا باشد که هيچ رييسجمهوري نبوده که از استيضاح جان سالم به در برد و مجدد در انتخابات شرکت کند. از همين رو درس تاريخ براي اين نسخه هنوز مبهم است.