سرمقاله ایران/ فرصت و تهدید صنعت نشر
ايران/ « فرصت و تهديد صنعت نشر » عنوان ستون "اول دفتر" روزنامه ايران است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: ارديبهشت ماه هر سال را ميتوان فرهنگيترين ماهِ سال دانست؛ ماهي که موعد برگزاري نمايشگاه سالانه کتاب است. اين روزها بسيار گفته ميشود که مردم ما توجه چنداني به کتاب و مطالعه ندارند و روز به روز تيراژ کتاب کم و کمتر ميشود. به طور قطع بخشي از اين گزاره درست است و آن کم شدن تيراژ کتاب است ولي اين مسأله نه به معناي کاهش مطالعه است و نه به معناي کماثر شدن کتاب. چه بسا هر دو مورد بهبود نيز يافته باشند. اولين دليل براي اثبات اين ادعا کاهش نسبي اقتصاد کتاب، ناشي از گسترش اينترنت و دسترسي وسيع، ارزان و راحت مردم به مطالب و حتي کتابهاي موجود در اينترنت است. دليل ديگر اين ادعا وضعيت اقتصادي مردم و جامعه است که نميتوانند به سادگي گذشته کتاب بخرند، بنابراين فقط کتابهايي را ميخرند که احتمال مطالعه آنها بيشتر باشد. برخلاف گذشته که ممکن بود کتاب بخرند ولي احتمالاً مطالعه نکنند. برخي گزارشها حاکي از آن است که مردم کتابها را بهصورت اجارهاي و امانتي در اختيار ميگيرند و پس از خواندن با قيمت پايينتر برميگردانند و بالاخره علت سوم در افزايش عناوين و تيراژ کل کتاب بويژه کتابهاي ادبيات و علوم اجتماعي است. کافي است که گفته شود طي 20 سال گذشته از 1375 تا 1396 تعداد عناوين کتابهاي منتشر شده از کمتر از 15 هزار به 99 هزار يعني حدود 7 برابر افزايش يافته است. در همين فاصله تيراژ کل کتابها از 81 ميليون به 144 ميليون رسيده است که 78 درصد افزايش نشان ميدهد. نکته مهم اينکه قيمت هر نسخه کتاب نيز در فاصله 1375 تا 1396، حدوداً 22 برابر شده و شاخص تورم نيز در اين فاصله 24 برابر شده است. بنابراين مجموعاً مردم در سال 1396 و به قيمت ثابت 70 درصد بيشتر از سال 1375 کتاب خريدهاند. اگر بخش علوم اجتماعي و ادبيات را بهعنوان شاخصي درباره کتابخواني در نظر بگيريم در فاصله سالهاي 1375 تا 1396، تعداد عناوين آنها 11 برابر و تعداد شمارگان کل آنها نزديک به 3 برابر شده است که رشد بسيار قابل توجهي است. آنچه هم که در افواه عامه گفته ميشود که متوسط مطالعه ما 2 دقيقه در روز است و از اين نوع مطالب، واجد ارزش علمي و عيني نيست. اصولاً منظور از مطالعه بايد روشن باشد، بهترين شيوه سنجش آن ميزان مصرف کالاهاي مرتبط با آن مثل کتاب، روزنامه و مطبوعات و اينترنت است که درباره مطبوعات نوعي جايگزيني شديد از سوي فضاي مجازي و اينترنت و سايتها و شبکههاي اجتماعي رخ داده است. ولي کتاب همچنان جايگاه به نسبت گذشته خود را حفظ کرده است. عليرغم اين توصيفها چند مسأله آينده کتاب در ايران را دچار مخاطره کرده است. اولين موضوع چاپ قاچاق و غيرقانوني کتاب است، کتابهايي که مجوز نيز دارند. اتفاقاً آمار اينها در بخش آمار رسمي کتاب نيامده که اگر منظور شود ميزان اقتصاد و مطالعه کتاب را بشدت بيش از آنچه که گفته شده افزايش ميدهد، ولي اين وضع به زيان ناشران و نويسندگان است و عملاً موجب نابودي اقتصاد نشر خواهد شد و بايد با آن قاطعانه برخورد کرد. موضوع دوم مميزي است. اگر محدوديتهاي مطبوعاتي و رسانهاي در سالهاي 1384 تا 1392 کمتر ميبود، به احتمال فراوان اين کوچ بزرگ به فضاي مجازي رخ نميداد. فضايي که مسئوليت هيچ خبري به عهده منتشرکننده آن نيست. عدم تعادل ميان فضاي مطبوعات و رسانههاي رسمي با فضاي مجازي، کوچ به اين فضا را بشدت جذاب کرد. بنابراين نبايد اجازه داد که اين شکاف موجب قهر جامعه با کتاب شود و عطاي آن را به لقايش ببخشند و دچار وضعيت مطبوعات شويم. بويژه آنکه بسياري از حساسيتهاي مميزي، سليقهاي است و ميتواند موجب ناراحتي و عصبانيت نويسندگان و خوانندگان کتاب شود. موضوع سوم نيز که در جاي خود اهميت دارد افزايش قيمت دلار و به تبع آن افزايش قيمت کاغذ و هزينه چاپ است و از آنجا که اين افزايش همراه با رکود اقتصادي است، مردم مجبور ميشوند که مصرف خود را از سبد کالاهاي فرهنگي کم کنند و اقتصاد کتاب يکي از اولين کالاهايي است که ضربه ميخورد. شايد در کوتاهمدت اين مسأله مهمتر از دو مسأله قبلي باشد و بايد براي آن چارهاي انديشيد. با اين حال اميدواريم که نمايشگاه امسال کتاب جلوهاي باشد از فرهنگ و ادب کشور و به رشد و غناي فرهنگي و ادبي جامعه کمک کند.