لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/5262526
۲.۲K
۲۳
کيهان/ متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
حميد رضا جلائيپور از فعالان سياسي اصلاحطلب در يادداشتي براي روزنامه ايران ارگان دولت در تشريح جزئيات نشست رئيسجمهور با جمعي از فعالان سياسي کشور نوشت: «آقاي روحاني نکات مهمي را در پاسخ به اصولگراياني که مسئله کشور را فقط معيشت مردم ميدانستند و مسئول آن را دولت قلمداد ميکردند، در ميان گذاشت. روحاني گفت دولت در سياست خارجي چقدر اختيار دارد؟ اوباما رئيسجمهوري آمريکا 19 بار از من تقاضاي ملاقات کرد، ولي دولت اختيار پاسخش را نداشت.»
چنين ادعايي در حال مطرح ميشود که دولت آقاي روحاني تنها دولتي در جمهوري اسلامي بود که به صورت رسمي و علني با دولت آمريکا مذاکره کرد، توافق امضا کرد و بر اساس آن توافق تعهدات سنگيني به کشور تحميل کرد و همه تعهدات را به صورت يکجانبه و حتي خيلي زودتر از موعد مقرر شد در توافق اجرا کرد.
آقاي روحاني در کوران مذاکرات هستهاي و آن روزي که فکر ميکرد برجام واقعا «آوردهاي» خواهد داشت، با صداي بلند ميگفت همه مسئوليتاش با من است اما اين روزها که فهميده تقريبا هيچ خبري نيست و درست در بزنگاه پاسخگويي به مردم، جا زده و ميگويد اختيارات نداشتيم ! اما پاسخ نميدهد که ديگر اختيار چه چيزي را ميخواستيد؟
از سوي ديگر آقاي روحاني اصرار دارد اوباما را متفاوت از ترامپ و بهتر از او معرفي کند. او پس از گفتوگوي تلفني با اوباما گفت «من اوباما را مودب يافتم.» اين همان دورهاي بود که آقاي ظريف با لحني همدلانه به شوراي روابط خارجي آمريکا ميگفت «اگر با ما توافق نکنيد، مردم در انتخابات به گونهاي ديگر تصميم ميگيرند؛ مانند دو دهه قبل که موجب شد توافق به هم بخورد و من بازنشسته شدم!»
اما همين اوباماي مودب بود که سنگ بناي تحريمهاي فلجکننده را عليه ملت ايران گذاشت و نقش آن در پايهريزي تحريمهاي همهجانبه عليه جمهوري اسلامي ايران انکار ناپذير است.
اساسا در دوران رياستجمهوري باراک اوباما بود که سختترين تحريمهاي چندجانبه و يکجانبه عليه کشورمان اعمال شد. متعاقب امضاي توافق هستهاي ميان ايران و اعضاي 1+5، دولت اوباما پروسه نقض و ابترسازي برجام را به صورت جدي آغاز و از خلأهاي حقوقي داخل متن توافق هستهاي نيز در اين مسير به صورت جامع استفاده کرد.
همچنين در نخستين روز اجراي برجام و در مقطعي که همين اصلاحطلبان و برخي دولتمردان تأکيد داشتند که «تحريمها به تاريخ پيوست»، دولت اوباما با تصويب تحريمهاي ضدايراني، نقض برجام را کليد زد.
پس از آن، سريال نقض برجام توسط دولت اوباما با غارت ۲ميليارد دلاري اموال ايران، تمديد قانون تحريمي آيسا، تصويب قانون محدوديت ويزا، تصويب بيش از ۸۰ طرح ضدايراني در کنگره آمريکا و پابرجا ماندن تحريم سوئيفت و... ادامه يافت.
فراتر از آنچه ذکر شد، نبايد فراموش کرد خروج ترامپ از توافق هستهاي با ايران، مبتني بر ريلگذاري سياسي و حقوقياي بود که اوباما براي رئيسجمهور بعدي خود به يادگار گذاشتند. ترامپ تا قبل از خروج از برجام، به صورت جدي به مکانيسم ماشه که توسط دولت اوباما در برجام گنجانده شده بود استناد ميکرد.
از سوي ديگر، امضا و تاييد تعليق تحريمهاي ايران توسط رئيسجمهور آمريکا در بازههاي زماني 120 روزه، سنتي بود که دولت اوباما آن را بنا کرد و عملا حيات توافق هستهاي با ايران را منوط به امضاي شخص اول سياسي و اجرايي آمريکا کردند. بنابراين دولت اوباما در کنار دولت ترامپ، متهمان اصلي خروج واشنگتن از برجام محسوب ميشوند.
همچنين در دولت اوباما بود که دستور ترور دانشمندان هستهاي و خرابکاريهاي گسترده سايبري عليه ايران صادر شد. اما با اين همه، اوباما بر خلاف ترامپ، فقط دستکش مخملين روي دست چدني کشيده بود و فريبکارانهتر از ترامپ رفتار ميکرد. به همين دليل هم توانست برجام بزک شده را به جناب روحاني تحميل کند؛ حال آنکه عايدي آن تقريبا هيچ بلکه خسارتهاي متعدد بود.
همين آقاي اوباماي مودب بود که جنگ نيابتي مهيبي را که 40 کشور پشت آن بودند، در پوشش داعش، تا پشت مرزهاي ايران آورد و اگر همت سپاه پاسداران و سردار سليماني و رزمندگان نبود، اکنون در داخل خاک خود، همچنان درگير ناامني گسترده، جنگ طراحي شده توسط تيم اوباما- کلينتون بوديم.
همين اوباما بود که در دوره به ظاهر آشتي و مذاکرات صميمي (!)، نامزد ويژه روحاني براي نمايندگي ايران در سازمان ملل (حميد ابوطالب معاون سياسي دفتر روحاني) را تروريست خواند، به او ويزا نداد و با تحقير تمام ديپورتش کرد!
متاسفانه آقاي روحاني و برخي مديران و حاميان سياسي او به جاي قبول اشتباه درباره اعتماد به آمريکا، اصرار دارند از سياستمداران خبيث و حيلهگري مانند اوباما و کلينتون و کري، شريک معتدل و قابل اعتماد بسازند و حسرت به جان بيفراموشکاران و بيخبران بيندازند.
آنها ضمنا مصرّند به جاي اقدام جدي در مقابل گستاخيهاي فزاينده آمريکا و اروپا، در جلسات تصميم سازي مدعي صبر استراتژيک شوند و کاري (چه در سياست خارجي و برجام، و چه در حوزه تدبير درونزاي اقتصادي) از پيش نبرند؛ فقط با اين توجيه که «دموکراتها فرق ميکنند، دو سال ديگر صبر کنيم و ببينيم چه ميشود. شايد آنها در انتخابات آمريکا پيروز شدند!»
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد