سرمقاله شرق/ تراژدی مرگ محمد مرسی
وطن امروز/ « تراژدي مرگ محمد مرسي » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سيدهادي خسروشاهي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: خبر درگذشت محمد مرسي، رئيسجمهور مصر بعد از انقلاب عليه رژيم مبارک، بررسي دلايل رسيدن حرکت انقلابيون مصر به نقطه امروز را اجتنابناپذير ميکند. محمد مرسي از اعضاي قديمي اخوانالمسلمين بود و از جواني وارد اين تشکيلات شد. بعد کمکم به «مکتب ارشاد» يا کميته مرکزي اخوان راه يافت. او به علت فعاليتهاي خود در دوران حسني مبارک در زندان بود و در آغاز قيام مردمي مصر هم همچنان در بند بود. مرسي در آنجا براي فرار زندانيان سياسي طرحريزي ميکند که به موفقيت ختم شده و بعدها يکي از اتهامات او شد. بعد از پيروزي انقلاب قرار بود اخوانالمسلمين در انتخابات رياستجمهوري مشارکت نکند. دوست قديمي نگارنده دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح که سالهاي زيادي رئيس سنديکاي پزشکان قاهره بود و مورد احترام طبقات مختلف و البته عضو «مکتب ارشاد»، پيشنهاد داد اخوان در انتخابات شرکت کند. به دبير کل اين تشکيلات، «مرشد الاخوان» گفته ميشود و محمد بديع مرشد اخوان مخالف اين امر بود و تأکيد داشت در اساسنامه اين جمعيت، فعاليت آن خيريه و انساني ذکر شده و حق دخالت در سياست را ندارد. بههميندليل اخوانيها حزب آزادي و عدالت را تشکيل دادند تا در انتخابات نامزد معرفي کنند. با آنکه دکتر عبدالفتوح لياقت و ظرفيت نامزدي در انتخابات رياستجمهوري را داشت؛ اما به دليل همان پيشنهاد فعاليت سياسي، از اخوان اخراج شده بود. البته خود او تشکيلات سياسي با عنوان مصر مقتدر به راه انداخت. به هر تقدير نامزد اوليه حزب عدالت و آزادي خيرت شاطر از ميلياردرها و حاميان مالي اخوان بود که اعلام شد به دليل اينکه مادرش شهروند ايالات متحده است، نميتواند نامزد شود. به اين شکل قرعه به نام مرسي افتاد؛ اگرچه کارگردان اصلي محمد بديع بود. او با اکثريت 52درصدي به رياستجمهوري رسيد؛ اما هيچيک از کادرهاي اصلي رژيم مبارک را عوض نکرد. اين اشتباه اصلي و اول مرسي بود. همين ژنرال سيسي که عليه دولت قانوني برخاسته از انقلاب مردم کودتا کرد، مقابل او قسم خورد که به مرسي وفادار خواهد بود و فرمانده نيروهاي مسلح شد. دومين اشتباه او، رفتن به رياض بود؛ به خيال اينکه بنيسعود به او کمک مالي خواهند کرد و يک دلار هم کمک نکردند. اقتصاد مصر ورشکسته بود و در زمان مبارک نيز او از حمايت مالي ارتجاع عرب برخوردار بود. فرستادن سفير به اسرائيل اشتباه ديگر او بود. انتظار ميرفت اخوان با شناختي که از فضاي اعراب و منطقه داشت، همسو با نيروهاي مقاومت منطقه حرکت کند؛ اما اين اتفاق رخ نداد. شايد تصور آنان اين بود که با ارائه تصويري ميانهرو از خود ميتوانند اعتماد کشورهاي عرب و ايالات متحده و... را به دست آورند. مرسي در اجلاس سران کشورهاي اسلامي در ايران هم حاضر شد و در آن جلسه برخلاف پروتکل مرسوم در اجلاسي بينالمللي، سخن خود را به گونهاي آغاز کرد که تأکيد بر اختلافات اهل تسنن و تشيع کند که نوعي عوامزدگي و براي مصرف داخلي در مصر و کشورهاي عربي بود. او با سه اتهام به زندان رفت و ابتدا به 20 سال حبس و سپس به اعدام محکوم شد. جاسوسي براي قطر، سومين اتهام دادگاه او بود که دادگاه اخير نيز براي ادامه همان اتهام، دنبال شد که در آن دچار حمله قلبي شد. به نظر ميرسد او ظرفيت لازم براي رياستجمهوري را نداشت و شايد اگر روي شخصيتي بينالمللي مانند دکتر ابوالفتوح اجماع داخلي ميشد، وضعيت مصر به شکل امروز درنميآمد. متأسفانه در مدت زندان، به مرسي و ساير فعالان سياسي زنداني رژيم سيسي، رسيدگي درستي صورت نگرفته و لطمات زندان به اين شکل خود را نشان داد. البته اخوان از بين نميرود. ژنرال عبدالناصر، ژنرال سادات، ژنرال مبارک و حالا ژنرال سيسي همگي همين روش را عليه منتقدان حکومت خودکامه در مصر به کار گرفتهاند؛ اما موفق به سرکوب کامل نشدهاند. بعد از کودتاي سيسي هم مردم معترض در «رابعهالعدويه» و «تحرير» کشته شدند و از رهبران اخوان 50 نفر اعدام شدند که نتيجه آن ترس مردم از حکومت سيسي است. اخوان با کمتجربگي و نداشتن تجربه کار اجرائي، از پسِ ارتجاع عرب برنيامد؛ چون آنان ميدانستند اگر اخوان پيروز شود، فردا نوبت کشورهاي خودشان است و بايد انقلاب مصر از ريشه زده ميشد. همان تلاشي که براي برخورد با ايران از زمان پيروزي انقلاب داشتند و اخوان ميتوانست با استفاده از موفقيتهاي انقلاب ايران، مصر را از دست نظاميان خارج کرده و به توسعه برساند. خداوند او را رحمت کند و زندانيان سياسي در بند مصر را آزاد کند. خوانندگان «شرق» ميتوانند براي اطلاعات بيشتر، دو کتاب نگارنده يعني «انقلاب در مصر» و «کودتا در مصر» را مطالعه کنند.