آفتابه لگن ۷ دست، شام و ناهار هیچی!
فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. «من دوس دارم که يه کاري برات انجام بدم... چرا خو... ؟ اصلن، حتمن، 2باره و... » اينها کلماتي است که اين روزها زياد با آن مواجه ميشويم و در فضاي مجازي و گفتوگوها استفاده ميکنيم، بيآنکه بدانيم چه اثر سوئي بر نوشتار زبان فارسي ميگذاريم. زبان فارسي از حدود سال ۱۰۰۰ ميلادي تا ۱۸۰۰، زبان ميانجي بخش بزرگي از غرب و جنوب آسيا بوده است. در ايران هم براساس سرشمارياي که انجام شده است، حدود 75 درصد مردم به زبان فارسي صحبت ميکنند، هميشه از اهميت زبان فارسي گفته شده و گفته ميشود، اما اينکه چه کاري براي حفظ زبان فارسي انجام دادهايم مهم است. در کنار اينکه حفظ زبان فارسي مهم است، گسترش آن هم بايد در اولويت باشد. در ديدار نيمهرمضان شعرا با رهبر انقلاب اسلامي، بار ديگر ايشان تاکيد زيادي بر حفظ و گسترش زبان فارسي داشتند. اين گزارش را به ارگان و نهادهايي اختصاص داديم که يا هدف اصليشان حفظ زبان فارسي است يا برايشان تعريف شده است که در کنار وظايف ديگر، اين وظيفه را هم بهعهده بگيرند. درکنار آن بودجههاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي و بنياد سعدي را هم به مدت هشت سال از سال 1390 بررسي کرديم تا ببينيم در کنار بودجه آيا کار مفيدي هم براي زبان فارسي انجام شده است يا نه؟ نگرانيهاي رهبري در مورد زبان فارسي من راجعبه زبان فارسي حقيقتا نگرانم زيرا در جريان عمومي، زبان فارسي درحال فرسايش است. من از صداوسيما گلهمندم، بهدليل اينکه بهجاي ترويج زبان صحيح و معيار و زبان صيقلخورده و درست، گاهي زبان بيهويت و تعابير غلط و بدتر از همه تعابير خارجي را ترويج ميکند. انتشار فلان لغت فرنگي يک مترجم يا نويسنده از تلويزيون، موجب عموميشدن آن لغت و آلودهشدن زبان به زوائد مضر ميشود. ايشان با تقبيح استفاده فراوان از لغات بيگانه در رسانهها، خطاب به مسئولان تاکيد کردند: «نگذاريد زبان فارسي دچار فرسودگي و ويراني شود.» حضرت آيتالله خامنهاي همچنين از ولنگاري زباني و ساخت لفظي بسيار نازل برخي ترانهها و پخش آنها از صداوسيما در سريالها نيز انتقاد کردند و گفتند: «زبان فارسي قرنهاي متمادي است که عمدتا بهوسيله شاعران بزرگ حفظ شده و اينگونه سالم و فصيح به دست ما رسيده است، بنابراين ما بايد حرمت زبان را حفظ کنيم و اجازه نداريم با بيمبالاتي آن را بهدست فلان ترانهسراي بيهنر بدهيم که الفاظ را خراب کند و بعد نيز با پول بيتالمال در صداوسيما و دستگاههاي دولتي و غيردولتي پخش شود.» فرهنگستان زبان و ادب فارسي حفظ قوت و اصالت زبان فارسى، بهعنوان يکى از ارکان هويت ملى ايران و زبان دوم عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامى؛ پروردن زبانى مهذب و رسا براى بيان انديشههاى علمى و ادبى و ايجاد انس با مآثر معارف تاريخى در نسل کنونى و نسلهاى آينده؛ رواج زبان و ادب فارسى و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج از کشور و ايجاد نشاط و بالندگى در زبان فارسى، به تناسب مقتضيات زمان و زندگى و پيشرفت علوم و فنون بشرى با حفظ اصالت آن، اهدافي است که براي فرهنگستان زبان و ادب فارسي در سايت اين فرهنگستان آورده شده و وظايفشان هم در راستاي همين اهداف تعريف شده است. اما اينکه چرا فرهنگستان آغاز به کار کرد، خودش هم داستاني دارد و اهدافي که اينطور بيان کردهاند: «نظر به اينکه زبان فارسى، زبان دوم عالم اسلام و کليد بخش عظيمى از ذخاير ارزشمند علمى و ادبى تمدن اسلامى و خود از ارکان هويت فرهنگى ملت ايران است. اصل پانزدهم قانون اساسى ميگويد، زبان فارسي، زبان رسمى و مشترک ملت ايران است، براي همين که زبان حفظ شود و تقويت و گسترش پيدا کند، شوراىعالى انقلاب فرهنگى اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسى را در جلسههاى ۲۰۸ و ۲۰۹، به تاريخ68/10/26 و 68/11/24 به تصويب رساند.» با نگاهي به آغاز به کار فرهنگستان، متوجه ميشويم نزديک به 20 سال است که ما تصميم داريم، زبان فارسي را به جهان معرفي کنيم و گسترش آن را جدي بگيريم. بهغير از هدف اصلي فرهنگستان، گروههاي مختلفي تشکيل شده است تا به اين مساله کمک کنند و پيرو همين کار، يک گروه تخصصي از آذرماه ۱۳۹۰ به نام گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي در دل فرهنگستان کارش را شروع کرد. اين گروه با اهداف تعيينشده و پس از تشکيل شوراي علمي با حضور 12 تن از متخصصان آموزش و کارشناسان دانشگاه، شکل گرفت و نخستين جلسه آن در تاريخ 1390/9/21 تشکيل شد. انتقادها به فرهنگستان زبان و ادب فارسي شايد بيشتر به بحث واژهسازيها برگردد، اما مطمئنا يکي از وظايف مهم فرهنگستان، بحث گسترش و حفظ زبان فارسي است، مسالهاي که در اين روزها بهعنوان يک مطالبه جدي مطرح ميشود. فرهنگستان زبان و ادب فارسي هر سال ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ واژه جايگزين در ۷۰ حوزه و با مشارکت ۳۵۰ استاد دانشگاه پيشنهاد ميدهد. هر ۱۰۰۰ واژه در کتابي منتشر ميشود. با درنظر گرفتن بودجه 19 ميلياردي در سال 97، تقريبا براي هر واژه حدود 4 ميليون تومان هزينه ميشود. بنياد سعدي وقتي اسمشان بر سر زبانها پيچيد، خيليها فکر کردند که قرار است براي سعدي کاري انجام دهند، اما به قول خودشان اسم سعدي را انتخاب کردند تا زبان فارسي را مانند اشعار او گسترش دهند. در سال 2012 بهمنظور تقويت و گسترش زبان و ادبيات فارسي در خارج از کشور و بهرهگيري بهينه از ظرفيتهاي موجود داخل و خارج از کشور، بنيادي بهنام «بنياد سعدي» تاسيس شد تا مديريت راهبردي و اجراي فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي، فرهنگي و رسانهاي را در حوزه زبان و ادبيات فارسي در سطح بينالمللي عهدهدار شوند. اين بنياد در سال 1389 با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي بهمنظور تقويت و گسترش زبان و ادبيات فارسي در خارج از کشور و ايجاد تمرکز، همافزايي و انسجام در فعاليتهاي مرتبط با اين حوزه و بهرهگيري بهينه از ظرفيتهاي موجود کشور تاسيس شد تا براساس اهداف، سياستها، راهبردها و ضوابط حاکم بر روابط فرهنگي بينالمللي جمهوري اسلامي ايران، مديريت راهبردي و اجراي فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي، فرهنگي و رسانهاي را در حوزه گسترش زبان و ادبيات فارسي در خارج از کشور با هماهنگي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي عهدهدار شود. بارها از زبان تاسيسکنندگان بنياد سعدي شنيديم که علت شکلگيري آن درک اين واقعيت بوده که وظيفه آموزش زبان فارسي در جهان، پيچيدهتر و سنگينتر از آن است که بتوان با آن ساختار گذشتهاش ادامه داد و براي کمک کردن به اين بار سنگين به ساختاري استوارتر احتياج دارد. براساس همين دلايل، شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب کرد تا بنياد سعدي تاسيس شود. خيليها کار بنياد سعدي را موازي با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و فرهنگستان زبان و ادب فارسي عنوان کردهاند، اما حداد عادل که رياست بنياد سعدي را همزمان با فرهنگستان زبان و ادب فارسي به عهده دارد، ميگويد: «بنياد سعدي مانع کار هيچ موسسهاي که در حوزه آموزش زبان فارسي فعاليت دارد، نشده است. سياست ما متوقف کردن فعاليت ديگر مراکز نيست و تنها بر پايه يک تجربه بيش از سه دههاي، اين تغيير ساختار پيش آمد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي به اين باور رسيد جايگاهي که از نظر اداري براي آموزش زبان فارسي در دل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي درنظر گرفته شده بود، متناسب با اين وظيفه نبود. البته همکاري ما با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در آموزش زبان فارسي در خارج همچنان ادامه دارد و رايزنان فرهنگي، نمايندگان بنياد سعدي در امر آموزش زبان فارسي هستند. بنياد سعدي موفقيت خود را نتيجه همکاري همه موسسات فعال در زمينه آموزش زبان و ادبيات فارسي ميداند و براي بيرون راندن ديگران از صحنه بهوجود نيامده، بلکه با اين هدف شکل گرفته تا همانند يک نخ تسبيح فعالان عرصه آموزش زبان فارسي را به يکديگر وصل کند. وزارت ارشاد «برنامهريزي و همکاري درراستاي ارتقا و گسترش سطوح کمي و کيفي حوزه ادبيات فارسي و نشر آثار فاخر مربوطه و تعيين و تحکيم جايگاه آن در ايران و جهان با همکاري ساير دستگاههاي مرتبط، همچنين برنامهريزي براي ايجاد و اداره بنيادها و بنگاههاي ادبي-هنري و انجام اقدامات حمايتي و نظارتي در چارچوب ضوابط.» از بين 20 وظيفهاي که براي خودشان تعريف کردهاند، وظيفهاي هم براي گسترش زبان فارسي و نشر آثار فاخر آمده است، مطمئنا وزارت ارشاد نميتواند تنها وظيفهاش اين مساله باشد، اما مواجه بودن با کتاب و نشر خودش ميتواند به حفظ زبان کمک کند، در کتابهاي مختلفي که الان منتشر ميشوند، ميبينيم از کلماتي استفاده ميشود که باعث از بين رفتن زبان در طول زمان ميشوند، اما خب نظارتي نيست و اگر هم نظارت وجود دارد، نميتوانند کاري انجام دهند. وزارت ارشاد از طرف ديگر وظايف ديگري هم دارد، در بحث مجوز به ترانهها که در اين روزها حواشي زيادي دارد و ميبينيم ترانههايي مجوز ميگيرند که نهتنها کلمات درستي در آن به کار نرفته، بلکه کلمات جديدي را هم به واژگان زبان فارسي اضافه ميکنند! کلا قصدشان ميشود نابودي زبان و درنهايت به اين ترانه هم بهعنوان ترانه برتر در يک جشنواره جايزه داده ميشود، مثال عيني اين اتفاق هم ميشود، ترانه هوروش بند که جايزه ترانه پاپ در جشنواره موسيقي ما را دريافت کرد. صداوسيما درست پس از برگزاري ديدار شعرا در نيمهرمضان با رهبر انقلاب و مطالباتي که ايشان درباره زبان فارسي داشتند، علي عسکري، رئيس سازمان صداوسيما، فرداي همان روز در دستوري جديد، دوباره به حفظ زبان فارسي در اين سازمان تاکيد کرد و گفت: «علاوهبر مرکز نظارت و ارزيابي سازمان که پيش از اين مقرر شده بود بهصورت روزانه گزارشي از عملکرد مجريان در رعايت زبان فارسي تدوين و به مسئولان شبکهها ابلاغ کند. شوراي تخصصي مجريان بايد بر مبناي اين گزارش نظام تشويقي و تنبيهي دقيقي براي مجريان در اين زمينه طراحي و به فوريت آن را اجرا کند.» علي عسکري همچنين با اشاره به سخنان رهبر انقلاب و انتقاد از برخي شعرهايي که در موسيقي پاياني بعضي سريالها استفاده ميشود خطاب به دفتر موسيقي و سرود دستور داد با تشکيل شوراي جديدي شعرهاي پيشنهادي در اين زمينه را علاوهبر بررسي معمول، يک بار ديگر با حساسيت و سختگيري بيشتر بررسي کند و آن را با اصول زبان و ادبيات فارسي اصيل تطبيق دهد. در مساله صداوسيما شايد ابتدا، همه نگاهها به سمت مجري برود که مبادا کلمهاي انگليسي صحبت کند، اما از مسائل ديگر غافل شويم. در سالهاي اخير مافياي موسيقي توانسته به درون برخي برنامههاي تلويزيوني نفوذ کند و امکان حضور برخي ترانههاي سطح پايين را فراهم کرده است. همچنين برخي کلمات مثل «پاچهخواري»، «قاط زدن» و «آمپاس» از جمله واژگاني هستند که از بين ديالوگهاي سريالهاي طنز تلويزيوني به درون زبان محاورهاي راه يافتند. وزارت آموزش و پرورش مطمئنا يکي از سازمانهايي که بايد درخصوص زبان فارسي حضور جدي و فعالانهاي داشته باشد، وزارت آموزش و پرورش است، آن هم در زمانهاي که دانشآموزان و زبان اصلي و حرفهايشان مانند همان فضاي مجازي کوتاه و مختصر و گاهي عجيب و غريب بهنظر ميرسد! در آموزش و پرورش بحث زبان فارسي به بخشهاي مختلف تقسيم ميشود، از خط تا گفتار و نوشتار، اما نکته مهمي که کارشناسان به آن تاکيد ميکنند، اين است که بيشتر دبيران زبان فارسي، دانش لازم و تحصيلات مرتبط با آموزش مباحث زبانشناسي را در سطح تخصصي ندارند. علاوهبراين، بيشتر آموزههاي کتاب به شکل کاربردي مورد استفاده قرار نميگيرند و اين يکي از مغايرتهاي کلي کتاب با اهداف آموزشوپرورش است. برخلاف تصور عام که فکر ميکنند چون زبان فارسي، زبان رسمي و رسانهاي همه دانشآموزان است، بايد کمترين مشکل در فهم و يادگيري آن وجود داشته باشد؛ درس زبان فارسي از معدود درسهايي است که بيشترين افت تحصيلي در آن وجود دارد.