سرمقاله ایران/ پنهان شدن بالای مناره
ايران/ « پنهان شدن بالاي مناره » عنوان ستون "اول دفتر" روزنامه ايران است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: 1 دونالد ترامپ را چگونه بايد توصيف کرد؟ کسي که مدعي است به دليل کشته شدن احتمالي 150 ايراني، دستور حمله به چند نقطه از کشور را لغو کرده است، ولي در عوض حاضر است شديدترين تحريمهاي تاريخ را عليه يک ملت وضع کند و عين خيالش هم نيست. کاش براي اين کار خودش يک توجيهي هم داشت، ولي چه ميتوان گفت که مهمترين توجيهش در بيرون رفتن از برجام اين است که توافق دولت قبلي ايالات متحده با ايران را قبول ندارد!! او کسي است که به ژاپن رفته و از نخست وزير ژاپن خواسته به ايران بيايد ولي به طور آشکار دروغ ميگويد، ايران خواستار اين ميانجيگري بوده است. او کسي است که نخست وزير ژاپن را به ايران ميفرستد تا پيام مذاکره دهد، ولي در عين حال همزمان چند بند به تحريمهاي قبلي خود اضافه ميکند و پيام ستيزهجويي ميدهد. ترامپ کسي است که هر روز و روزي 5 بار دعوت به مذاکره ميکند ولي رهبري کشوري را که ميخواهد با آن مذاکره کند، تحريم ميکند!! بعد معلوم نيست که مذاکره را چگونه ميخواهد انجام دهد؟ حتي وزير خارجهاش را احتمالاً در ليست تحريم قرار ميدهد!! پرسش اين است که با چنين فرد غير متعادلي چگونه ميتوان گفت وگو کرد؟ بويژه گفت وگو درباره مسألهاي که پيشتر گفت وگو کردهايم و به نتيجه رسيدهايم. فردي که به قول منابع امريکايي طي اين دوره رياست جمهوري بيش از ده هزار بار دروغ گفته است. در ميان همه تحريمها، تحريم رهبري کشور پيام منفيتري داشت. چون بيش از اينکه مبتني بر واقعيتي باشد، يک مفهوم نمادين داشت و الا رهبري ايران مراودهاي با آنان ندارد که بخواهد تحت تأثير تحريم باشد. ترامپ هميشه ضد گفت وگو بوده ولي ميکوشد که خود را پشت شعار مذاکره پنهان کند، ولي مصداق اين شعر ميشود که: به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد/ که نهان شدم من اين جا مکنيد آشکارم تعريف جديد از زندگي خصوصي 2 روز گذشته آقاي رئيس جمهوري در ديدار با وزير بهداشت و مديران وزارتخانه مزبور به نکات گوناگوني پرداختند از جمله آقاي روحاني با تأکيد بر اينکه نبايد در زندگي خصوصي مردم مداخله کرد و اين مداخله بايد در حد ضرورت قانوني باشد، گفتند: اين مداخلات ضد بهداشت است و تذکر زياد انسان را کلافه ميکند و تحمل هر انساني حدي دارد. واقعيت اين است که جامعه ما درگير مشکلات گوناگوني است. تنش خارجي و تحريمها شايد برجستهترين بخش آن باشد. بنابراين وظيفه ما است که حتيالمقدور ساير حوزههاي زندگي را آسانتر بگيريم، بلکه ساير موارد تحملپذيرتر شوند. اکنون که وارد فصل تابستان و تعطيلي مدارس و گرم شدن هوا شدهايم، ممکن است دوباره وارد مرحلهاي از رويدادهاي تنشآميز در سطح جامعه شويم که انتشار ويدئويي از فيلم برخورد پليس با يک دختر نوجوان يکي از اين موارد است که موجب مشکلات تبليغي براي پليس و نيروي انتظامي ميشود که مهمترين رکن در حفظ امنيت داخلي جامعه هستند و بيش از گذشته بايد تقويت شوند. اين وضعيت ايجاب ميکند که نگاهي جديد به تعريف خودمان از زندگي خصوصي و ابعاد آن داشته باشيم. به نظر ميرسد که رسيدن به يک تعريف جامع و مانع کار سختي باشد. در جوامع توسعهيافته نيز اين مرزها صد درصد ثابت و شناخته شده نيست، بنابراين انتظار نداريم که مسأله به فوريت حل شود، ولي ميتوان يک اصل را در نظر گرفت. اگر رفتار خاصي آن قدر شايع است که بخش مهمي از جامعه آن را انجام ميدهند، در اين صورت ديگر نميتوان به نام قانون مانع آن شد. البته برخي از تخلفات شايع است مثل تخلفات رانندگي ولي کسي نسبت به جريمه متخلفين اعتراضي ندارد، چون هيچکس از اين تخلفات دفاع نميکند. زيرا همه ميدانند که نظم اجتماعي موقوف به رعايت اين مقررات است، ولي در برخي از حوزهها چون پوشش چنين چيزي ديده نميشود، و بايد درباره آن گفت وگو کرد و از همه مهمتر جايگاه پليس است که بايد در اين باره و مأموريت خودش در مواجهه با پوشش زنان اظهارنظر روشن کند.