"بازی جوجه" ترامپ با ایران
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. دونالد ترامپ، رئيس جمهوري ايالات متحده، کمپين اعمال فشار حداکثري را عليه کره شمالي به اجرا گذاشت و اين کشور همچنان به فعاليت هاي خود در زمينه توليد سلاح هاي هسته اي ادامه مي دهد. او همين کمپين را در مواجهه با چين به اجرا گذاشته و ايالات متحده را با خطر يک جنگ تجاري مواجه کرده است. کمپين اعمال فشار حداکثري عليه ونزوئلا گرسنگي عمومي در خيابان ها را تشديد کرده، اما هيچ تاثيري بر نيکلاس مادورو نداشته است. کمپين اعمال فشار حداکثري در مورد فلسطيني ها هم به اجرا گذاشته و پاسخ آنها خودداري از ديدار با مقامات دولت ترامپ بوده است. اما نگران کننده ترين مورد، استفاده از کمپين اعمال فشار حداکثري ترامپ در قبال ايران است که مي تواند ايالات متحده را به آستانه يک جنگ ديگر در خاورميانه بکشاند. ترامپ در هر يک از موارد فوق بدون اينکه هيچ استراتژي واضحي داشته باشد، تاکتيک هاي تهاجمي را پيش برده است. در اغلب موارد اين تاکتيک ها در تحميل بدبختي کاملا موفق بوده اند، اما در عين حال موجبات خصومت بيشتر اين کشورها به خصوص ايران را فراهم آورده اند که در برخي موارد براي ايالات متحده مخاطره آفرين است. خوشبختانه ترامپ اعلام کرده که دستور حمله نظامي به ايران را لغو کرده، اما مساله اين است که سياست او در قبال اين کشور عمدتا شکست خورده و آن را در مسير احتمالي دستيابي به تسليحات هسته اي قرار داده است. بداهه نوازي هاي او دوست و دشمن را به يک ميزان گيج و آشفته کرده و اين در حالي است که با ايران وارد بازي جوجه شده است. (در اين بازي دو خودرو در يک مسير و روي خط به سمت يکديگر حرکت مي کنند و هيچ يک قصد تسليم شدن ندارند.) به نظر مي رسد که ترامپ در يک دنياي فانتزي زندگي مي کند که در آن اقدامي چون ترک توافق هسته اي به دست آمده در دولت اوباما به همراه اعمال تحريم ها و توئيت هاي تهديدآميز، ايران را به دست کشيدن از برنامه هسته اي اش وادار خواهد کرد. اما تاکتيک هاي ترامپ در عمل خشم ايران را برانگيختند و آن را به واکنش وادار کردند. برخي از آمريکايي ها از «حملات دقيق» سخن مي گويند و متاسفانه به نظر مي رسد که بسياري از آمريکايي ها از جمله آنهايي که در کاخ سفيد هستند، نمي دانند که اين حملات چه نتيجه فاجعه آميزي مي توانند داشته باشند. اگر همانطور که ترامپ گفته و پيش بيني کرده، در حملات دقيق آمريکا 150 ايراني کشته مي شدند، آنگاه نيروهاي تحت حمايت ايران با کشتن آمريکايي ها در عراق، سوريه، افغانستان و هر جاي ديگري در جهان اين حمله را تلافي مي کردند. حتي اين احتمال وجود داشت که ايران يا يکي از گروه هاي تحت حمايت آن به زيرساخت نفتي عربستان سعودي حمله و در جريان نفت از تنگه هرمز اختلال ايجاد کنند. ممکن بود حزب الله به اسرائيل حمله کند و يک جنگ جديد بين اسرائيل و لبنان آغاز شود. اقتصاد جهاني ممکن بود به شدت آسيب ببيند. درگيري با يک حمله دقيق به اهداف خاص شروع مي شد، اما همانجا پايان نمي يافت. مساله جايي که به هواپيماي بدون سرنشين آمريکا شليک شده نيز مطرح است؛ ترامپ مدعي است که اين هواپيما در حريم هوايي بين المللي در پرواز بود و ايران تاکيد دارد که اين هواپيما به اراضي آن نفوذ کرده بود. «تايمز» به نقل از يک مقام ارشد دولت ترامپ نقل قول کرد که احتمالا هواپيماي بدون سرنشين آمريکايي حريم هوايي ايران را نقض کرده است. اگر چنين اتفاقي رخ داده باشد و دروغ دولت ترامپ به جهانيان افشا شود، آنگاه ايالات متحده متحمل ضربه سهمگيني خواهد شد. اقدام ايران در هدف گيري يک پهپاد در حريم هوايي اش کاملا قابل درک است؛ به طور قطع ايالات متحده نيز در موقعيت مشابه همين کار را مي کرد. جان بولتون، مشاور امنيت ملي، و مايک پومپو، وزير امور خارجه، مدام براي پيشبرد آمريکا به سمت اقدام نظامي تلاش مي کنند و هر دو از مخالفان سرسخت ايران به شمار مي روند. اما اصل اول در سياست خارجي اين است که جنگ طلباني که در مورد عراق مرتکب اشتباه شدند، از ميهن پرستي در قبال ايران دور نگه داشته شوند. اما سوال اين است که ايالات متحده براي کاهش مخاطره جنگ چه مي تواند بکند؟ در اينجا به چهار اقدامي که ترامپ مي تواند انجام دهد اشاره شده است: اول اينکه براي کاهش مخاطره تصادم، اطمينان حاصل کند که نيروهاي ايالات متحده تنها در دفاع از خود و يا طبق فرمان رئيس جمهوري اقدام به شليک مي کنند. در سال 1988 نيروهاي آمريکايي هواپيمايي را هدف گرفتند که تصور مي کردند يک جت تهديدآميز ايراني است؛ اما در حقيقت، اين هواپيما غيرنظامي ايراني بود و همه 290 سرنشين آن در اين حمله جان خود را از دست دادند. دوم اينکه سعي کند براي براي حفاظت از ترافيک کشتي راني در تنگه هرمز يک نيروي بين المللي تشکيل دهد. بدين ترتيب آمريکا در مقابل تحرکات ايران يک جبهه متحد ايجاد کرده و در عين حال، خطر مين گذاري ها که مي توانند آغازگر جنگ باشند را کاهش داده است. سوم اينکه ايالات متحده را از عربستان سعودي و امارات متحده عربي که به همراه اسرائيل نقشي تعيين کننده در خصومت ها با ايران داشتند، جدا کند. سنا در اين زمينه قدم درستي برداشته و به ممانعت از فروش تسليحات به عربستان سعودي راي داده است. تلاش هاي عربستان سعودي براي به چالش کشيدن ايران در قطر، لبنان و به ويژه يمن، نتيجه عکس داده است. از اين رو، بهتر است ترامپ درباره آنچه محمد بن سلمان وليعهد سعودي مي گويد، محتاطانه عمل کند. چهارم اينکه در صدد گفت و گوهاي پنهاني با ايران براي بازيابي توافق هسته اي برآيد. اگرچه ممکن است چنين رويکردهايي موفقيت آميز نباشند، اما به قدري خوب هستند که ارزش امتحان کردن داشته باشند. شايد جنگ گاهي اوقات ضروري باشد، اما به طور قطع اکنون يکي از آن زمان ها نيست. رويکرد «اعمال فشار حداکثري» ترامپ در رابطه با هر کشوري که اعمال شده، يک شکست تمام عيار بوده است. ايالات متحده و ايران همچنان در مسير تصادم هستند و هر يک سعي دارند راه خروجي بيابند که به وجهه آنها آسيبي نزند. آنچه دولت هاي هر دو کشور بايد درباره آن محتاط باشند اين است که تندروها به آتش جنگ دامن مي زنند و جناح مشابه در کشور مقابل را قدرتمند مي کنند. منبع: نيويورک تايمز / مترجم: طلا تسليمي