چرا بیتفاوت میشویم؟
آرمان امروز/ متن پيش رو در آرمان امروز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. بيتفاوتي را ميتوان يکي از بيماريهاي بسيار خطرناک جامعه عنوان کرد، چراکه بر اساس مطالعات صورت گرفته هرگاه در جامعه بيتفاوتي افزايش يابد به يقين در آن جامعه فقر اقتصادي و فرهنگي و در نهايت آسيبهاي اجتماعي نيز رو به افزايش خواهد رفت. بيتفاوتي خود ميتواند نشان از ناديده گرفتن و يا کم اهميت شمردن قوانين ، مقررات و يا هنجارهاي اجتماعي ، فرهنگي و يا سياسي باشد که اين خود ميتواند سرآغاز بروز مشکلات جدي در حوزههاي اجتماعي ، اقتصادي و سياسي شود. عاملي به نام شهرنشيني جامعه شناسان بر اين باورند که شهرنشيني را ميتوان بهعنوان يکي از اصليترين عوامل بروز بيتفاوتيهاي اجتماعي عنوان کرد، چراکه تحقيقات نشان ميدهد در سايه افزايش شهرنشيني و در نهايت کاهش کنترل و نظارت اجتماعي مردم ديگر خود را چندان مقيد به انجام و پيروي از هنجارها قوانين و يا فرهنگهاي حاکم بر جامعه نميدانند که اين خود ميتواند مشکلات عديدهاي را براي مردم و در نهايت جامعه بهدنبال داشته باشد. به عبارت سادهتر هرگاه در جامعهاي ، شهرنشيني بدون برنامهريزي و پيش بيني به سرعت رو به افزايش رود به يقين ميتوان انتظار داشت که در آن جامعه بياعتنايي اجتماعي نيز با سرعت قابل ملاحظهاي رو به افزايش خواهد رفت اتفاقي که امروزه متاسفانه در سايه کاهش چشمگير جمعيت روستاها در کشور در حال وقوع است اما در مقابل متاسفانه مسئولان تا به امروز نتوانستهاند برنامهريزيهاي مناسبي را براي جلوگيري از مشکلات پيش روي افزايش آمار بيرويه شهرنشيني ارائه دهند که اين خود ميتواند با پيامدهاي منفي بسياري همراه باشد. بايد در نظر داشت که فرد گرايي نيز خود ميتواند تاثير بسزايي در افزايش بيتفاوتيهاي اجتماعي داشته باشد به عبارت سادهتر هرگاه در جامعه گروه و يا مشارکتهاي اجتماعي از معني اصلي خود باز بماند يا به بيان بهتر اگر گروه با جمعگرايي ديگر کارکرد گذشته خود را نداشته باشد به يقين فردگرايي در آن جامعه رو به افزايش خواهد رفت که اين مهم خود ميتواند سرآغاز بروز مشکلات جدي و عديده در جامعه و به خصوص در خانواده نيز شود مشکلاتي که شايد پيامدهاي منفي بسيار زيادي را بهدنبال داشته باشد. هر چند در اين مجال بايد متذکر شد که افزايش بيرويه جمعيت و همچنين استفاده بيش از اندازه از فضاي مجازي نيز خود ميتواند در افزايش بيتفاوتيهاي اجتماعي تاثيرگذار باشد اتفاقي که شايد بتوان آن را محصول فرهنگ مدرن دانست. دلايل رشد بيتفاوتي اجتماعي يک پژوهشگر اجتماعي اظهار کرد: بسياري از بيتفاوتيهاي اجتماعي در جامعه امروزي از سبک زندگيهايي نشأت ميگيرد که به سبک زندگي جهان غرب تمايل پيدا کرده است. عليزاده در خصوص علل و آسيبهاي بيتفاوتي اجتماعي به ايسنا گفت: عدم وجود مسئول دقيق و متولي اجتماعي در کشور يکي از مهمترين دلايل رشد بيتفاوتي اجتماعي است، بهطوري که اين موضوع متولي و مسئول انگيزشي خاصي ندارد. وي همچنين در ادامه افزود: بيتوجهي به موضوعات پيشگيرانه در حوزههاي مختلف اجتماعي مهم ترين عامل رشد بيتفاوتي اجتماعي در جامعه کنوني است، بهطوري که تا سالهاي قبل هيچ راهبرد و برنامه منسجمي در اين حوزه وجود نداشته است. اين پژوهشگر اجتماعي با اشاره به جنگ نرم از طريق رسانههاي نوين، اظهار کرد: بسياري از بيتفاوتيهاي اجتماعي در جامعه امروزي از سبک زندگيهايي نشأت ميگيرد که از طريق جنگ نرم پايهريزي شدهاند، بهطوري که سبک زندگي ايراني و اسلامي به سبک زندگي جهان غرب سوق پيدا کرده است. وي همچنين در ادامه اضافه کرد: تربيت خانوادگي، مهاجرت به شهرهاي بزرگ و فضاي آموزشي نامطلوب از جمله موارد و موضوعات داخلي هستند که نرخ رشد بيتفاوتيهاي اجتماعي را در کشور افزايش مي دهند. عليزاده با اشاره به تفاوت شهر و روستا در موضوع بيتفاوتي اجتماعي، توضيح داد: بدون شک محيط يک روستا بسيار به ندرت و در مواقع کمتري دچار بيتفاوتي اجتماعي ميشود، براي مثال وضعيت بهبود و بررسي يک فرد معتاد در شهر بزرگي مانند تهران و يک روستا مي تواند نرخ بروز بيتفاوتي اجتماعي را در اين دو محيط مجزا مشخص کند. وي همچنين در ادامه افزود: موضوعات و معضلات مختلف موجود در کلانشهرها همواره ميتواند بر رشد نرخ بيتفاوتي اجتماعي موثر باشد، در حالي که مهاجرپذيري کلانشهرها نيز در بروز اين آسيب بسيار موثر است. کاهش مشارکتها در سايه بيتفاوتي اجتماعي آنچه مسلم است يکي از مهمترين پيامدهاي منفي بيتفاوتي اجتماعي را کاهش ميزان مشارکت مردم در فعاليتهاي اجتماعي ، فرهنگي و يا سياسي ميتوان عنوان کرد، مشارکتهايي که در صورت کاهش آمار شرکتکننده در آن ،خود ميتواند باعث بروز مشکلات جدي براي جامعه شود به عبارت سادهتر هرگاه مردم در مشارکتهاي اجتماعي شرکت کمتري داشته باشند به يقين ميتوان انتظار داشت که در درجه اول فقر افزايش يابد و از سوي ديگر نيز ديگر همدلي و تعاون ميان مردم وجود نداشته باشد که اين خود به تنهايي بسيار مشکلساز خواهد بود، چرا که تجربه ثابت کرده است که افزايش مشارکتهاي اجتماعي خود ميتواند باعث پيشرفت و توسعه هر کشوري باشد، بهگونهاي که در سايه مشارکتهاي اجتماعي به راحتي ميتوان از مشکلات اقتصادي نيز عبور کرد. از سوي ديگر بايد خاطرنشان کرد که يکي ديگر از معايب افزايش بيتفاوتي اجتماعي عدم مسئوليت پذيري افراد ميباشد، به عبارت سادهتر بيتفاوتي اجتماعي باعث ميشود که مردم ديگر خود را در قبال هم مسئول ندانند و تنها به فکر منافع شخصي باشند که اين خود ميتواند باعث افزايش هرج و مرجهاي اجتماعي نيز شود اتفاقي که خود زمينه ساز بروز افزايش آسيبهاي اجتماعي نيز خواهد شد. پر واضح است که عدم دستيابي به توسعه پايدار يکي ديگر از نشانههاي افزايش بيتفاوتي اجتماعي ميباشد، چراکه بايد به خاطر داشت لازمه دستيابي به توسعه پايدار افزايش مشارکت و همکاري ميان مردم جامعه ميباشد، هرچند در اين مجال بايد اذعان داشت که براي تحقق توسعه پايدار فاکتورهاي ديگر نيز حائز اهميت است، اما مشارکتهاي مردمي و نقش مردم در دستيابي به توسعه پايدار اصلي انکار ناپذير تلقي ميشود. افزايش مشکلات و نابسامانيهاي خانوادگي را نيز ميتوان در زمره ديگر معايب بيتفاوتي اجتماعي عنوان کرد، چراکه مطالعات نشان ميدهد هرگاه افراد جامعه به بيتفاوتي مبتلا شوند به يقين در خانواده خود نيز اين رفتارها را بروز ميدهند رفتارهايي که خود ميتواند مشکلات عديدهاي را در خانواده مانند افزايش طلاقهاي عاطفي افزايش خشونت و يا کاهش ارتباط مناسب و موثر ميان اعضاي خانواده شود و چه بسا که علت اصلي افزايش بياعتمادي در جامعه در خانوادهها شکل نگرفته باشد. ايجاد نابرابريهاي اجتماعي شايان ذکر است که جامعهشناسان يکي ديگر از مهمترين آسيبهاي ناشي از افزايش بيتفاوتيهاي اجتماعي را ايجاد نابرابريها در جوامع عنوان ميکنند، چراکه در جامعهاي که مردم نسبت به يکديگر بيتفاوت هستند بهطور حتم ميتوان انتظار داشت که در آن جامعه نابرابريها و يا تبعيضها نيز رو به افزايش برود که اين خود ميتواند عاملي براي کاهش اعتماد اجتماعي نيز باشد اتفاقي که خود زنگ خطري جدي براي سلامت جامعه از نظر اجتماعي و يا سياسي خواهد بود. در پايان بايد خاطرنشان کرد که تاثير بيتفاوتي اجتماعي در ميان قشر مرفه و ضعيف جامعه متفاوت خواهد بود بدين معنا که در قشر مرفه جامعه بيتفاوتي خود ميتواند باعث رفاهطلبي هرچه بيشتر و يا خودخواهي افراطي شود اما اين درحالي است که اين مهم در ميان قشر ضعيف جامعه خود ميتواند عاملي براي هنجارشکني و يا قانونگريزي شود اتفاقي که خود در هر شرايط با پيامدهاي منفي متعددي همراه خواهد بود بنابراين انتظار ميرود با ارائه راهکارهاي مناسب فرهنگسازي و همچنين افزايش اعتماد اجتماعي شاهد کاهش چشمگير بيتفاوتيهاي اجتماعي نيز باشيم.