دیدار 2ساعته پوتین با سردار سلیمانی
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سردار محمدجعفر اسدي، فرمانده سابق مستشاران ايراني در سوريه، گفتوگويي مفصل با خبرگزاري تسنيم انجام داده است. او به نکاتي درباره جنگ در سوريه و همچنين ديدار سردار سليماني با رئيسجمهوري روسيه اشاره کرده است که خلاصهشده اين مصاحبه در ادامه ميآيد:
بساطي که در سوريه بهوجود آمد، بر سر شخص بشار اسد انقلابي فرزند حافظ اسد بود. در دوران دفاع مقدس تنها يک نفر و يک کشور با فهم، شعور، درک و معرفت از ايران دفاع کرد و آن هم حافظ اسد، رئيسجمهور سوريه، بود. قذافي در دوران جنگ به ما کمک ميکرد اما بهاندازه درک و معرفت حافظ اسد نبود. قذافي در مرام و ساختار ديگري بود. ديگر کشورها بهخصوص تعدادي از کشورهاي حاشيه خليج فارس و ديگر شياطين بهسرکردگي شيطان بزرگ در برابر ايران بودند.
ما بهدليل دوستي کشور سوريه و حافظ اسد با ايران، توانستيم به هسته اوليه مقاومت و حزبالله کمک کنيم. مقام معظم رهبري از ابتدا نيز تأکيد بر اين داشتند که ايران نبايد در لبنان ريشه بزند، بلکه بايد بهمانند قَيمي کنار درخت حزبالله کمک کند تا آن درخت بزرگ و تناور شود و مقابل باد و توفان از آن درخت محافظت کند. تناورشدن درخت حزبالله نيازمند پذيرش آن از طرف محيط و منطقه است؛ منطقهاي که در يک سوي آن فلسطين اشغالي و در سوي ديگر آن سوريه قرار دارد. آن کشوري که مجال داد تا درخت حزبالله تناور شود، سوريه بود.
در ديداري سيدحسن نصرالله گفت: «در دوران رياستجمهوري حافظ اسد، سوريه يک فشنگ هم به ما نداد، اما همينقدر که راه باز بود تا با ايران ارتباط داشته باشيم، خوشحال بوديم. پس از اينکه بشار اسد رئيسجمهور شد، براي عرض تسليت بهدليل فوت پدرش و عرض تبريک بهدليل انتخابش بهعنوان رئيسجمهور به سوريه رفتيم. بشار اسد به من گفت که «براي من شما در اولويت هستيد».
نصرالله ادامه ميدهد و ميگويد که «بشار اسد به من گفت «اين احمقها (آمريکاييها) دو نفر از قطر و عربستان سراغ من فرستادند و گفتند که؛ شما در لبنان بمانيد و در آنجا همهکاره باشيد، حتي خودتان با دو لشکر در مرز فلسطين اشغالي آرايش بگيريد، اما فقط حزبالله را خلع سلاح کنيد. من به آنها گفتم که «شما براي اين مأموريت، دو فرضيه داريد که يک فرضيه صحيح و يک فرضيه غلط است؛ فرضيه اول شما اين است که بشار جوان است و اين صحيح است، اما فرضيه دوم شما اين است که بشار چون جوان است، احمق هم هست. اين فرضيه غلط است. امروز در جنوب لبنان کنار هر درخت و هر تختهسنگي يک سرباز حزباللهي رايگان از دمشق حفاظت ميکند، آنوقت من اينها را بردارم و دو تا تابلو آنجا بگذارم که در يک ساعت اسرائيليها آن را برميدارند و اين حماقت است».
طبيعتا استکبار برنميتابد که چنين فردي (بشار اسد) رئيسجمهور سوريه باشد، در اين راستا، طراحيهايي انجام دادند و از بيداري اسلامي نيز سوءاستفاده کردند و آشوبها و درگيريها را به سوريه کشاندند که از درعا آغاز شد. برخي کشورهاي منطقه همچون عربستان، قطر و ترکيه نيز پشتيبانيهاي تسليحاتي زيادي از اين تحرکات انجام دادند. در ادامه آمريکاييها و اسرائيليها وقتي که ديدند کاري از اينها ساخته نيست، خود وارد صحنه شدند. غربيها و آمريکاييها تصورشان اين بود که بشار اسد توان تحمل اين فشارها را ندارد و ظرف چند روز يا فرار ميکنند يا تسليم ميشوند، اما قاسم سليماني، دست توانمند ولايت فقيه، پشت سر بشار اسد قرار گرفت و هفت سال مردانه ايستادگي کرد و بهلطف خدا در برابر استکبار سربلند شد.
اينکه بعد از مساعدت روسيه جبهه مقاومت تقويت شد، حرف درستي است؛ اما براي روشنشدن موضوع بايد توضيح داده شود؛ اولا اين موضوع را از خود سوريها بايد پرسيد. بيشتر آن چيزهايي که ديگران مغرضانه بيان ميکنند دروغ است. در ثاني در ابتداي جنگ، مسلحين به 400متري کاخ بشار اسد رسيده بودند و آنجا را با خمپاره ميزدند، اما آن کساني که توانستند سوريه را بهلطف خدا نجات بدهند مردم، نظاميان سوريه و مستشاران نظامي ايراني با برنامهريزي سرباز ولايت سردار سليماني با پرچم دفاع از حرم و شهيداني همچون سردار شهيد حاجحسين همداني بودند.
پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ايران در سوريه سردار سليماني در سفري به روسيه بود که بهمدت دو ساعت و 20 دقيقه با پوتين ديدار و گفتوگو کرد تا روسها را قانع کند در سوريه حضور يابند. مصطفي بدرالدين به من ميگفت «به لحاظ ديپلماتيک هر فرد در هر سطحي در مدتزمان مشخصي ميتواند با رئيسجمهور کشوري مانند روسيه ديدار کند و وقتي که شنيدم سردار سليماني دو ساعت و 20 دقيقه با پوتين ديدار کرده، خيلي تعجب کردم».
سردار سليماني به پوتين تفهيم کرد که «سوريه آخرين سنگر جبهه شرق است و اگر اين را از دست بدهيد، غربيها ارزشي براي شما قائل نيستند».
بههرحال روسيه قدرتي است که اگر به ميدان آمد از اين پيروزي سهم خود را ميبرد، اما مغرضان براي کمرنگکردن عظمت جمهوري اسلامي ايران، موضوعاتي را مطرح ميکنند تا بگويند اين پيروزيها متعلق به ايران نيست.
درباره هماهنگيها بين مستشاران ايران و روس: در برخي عملياتها بايد حتما با هم هماهنگ ميشديم تا محلي را که بمباران ميکنند، خالي از حضور نيروهاي سوريهاي و ما باشد. نيروهاي زميني سوريه بهمدت چهار سال بدون حضور روسها پشتيباني زميني و هوايي شدند. حضور آنها به پشتيباني هوايي کمک کرد و قدرت پشتيباني را افزايش داد. پشتيباني هوايي صد درصد از سوي روسها انجام نميشد؛ چرا که يگانهاي توپخانهاي، خمپارهاي، پهپادي، بالگردي و هوايي سوريه بيش از حضور روسها نيز فعال بودند، اينگونه نيست که بگوييم؛ اگر روسها نميآمدند، هيچ پيروزي کسب نميشد.
در جريان جنگ سوريه، شش ارتش شکل گرفت و تقويت شد که براي آينده جهان اسلام، جبهه مقاومت، انقلاب اسلامي و انشاءالله پشتوانهاي براي لشکر حضرت مهدي(عج) خواهد بود. يکي از آنان نيروهاي حزبالله بود که براي اولين بار طعم شيرين پيروزي و آزادسازي شهرها را تجربه کردند. حزبالله در جريان آزادسازي قلمون کاري کرد کارستان. ماجراي عقبنشيني اسرائيل از سرزمينهاي جنوبي لبنان متفاوت است و اکنون اسرائيليها نگران هستند. آنها فکر ميکردند حزبالله تجربهاي نداشت اما اکنون تجربه هجوم به دشمن و تسلط بر شهرها و سرزمينها را به دست آورده است و در ميدان، جنگ شهري را آموزش ديده است.
ارتشهاي ديگري نيز از افغانستانيها و پاکستانيها بهوجود آمدند که براي آينده جهان اسلام، جبهه مقاومت و انقلاب اسلامي مفيد خواهند بود، همچنين ارتشي در سوريه بهوجود آمد که دفاع وطني نام دارد و سردار سليماني و شهيد حاجحسين همداني براي بهوجودآمدن آن بسيار تلاش کردند. جنگ در سوريه تجربهاي مفيد براي جهان اسلام بود.