سرمقاله رسالت/ ارزش راهبردی کاهش تعهدات برجامی ایران
رسالت/ « ارزش راهبردي کاهش تعهدات برجامي ايران » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنيف غفاري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: برداشته شدن گام دوم برجامي جمهوري اسلامي ايران ،مولد مباحث تازه اي در حوزه سياست خارجي کشورمان بوده است. واقعيت امر اين است که اقدام هوشمندانه اخير جمهوري اسلامي ايران، پيام قاطعانه اي را به طرف مقابل، آن هم حدود يکسال پس از خروج ترامپ از برجام مخابره کرده است. اين تصميم هوشمندانه و قاطعانه در حالي اعلام شد که طي يک سال اخير، تروئيکاي اروپايي نه تنها اقدامي در راستاي احياي برجام و منافع ملت ايران صورت نداد، بلکه با بازي مستقيم خود در زمين دولت ترامپ، زمينه را براي مهار همزمان قدرت "هسته اي "،"موشکي" و " منطقه اي " کشورمان فراهم ساختند. مسئله مهمي که بايد در اين خصوص مدنظر قرار گيرد، هم پوشاني راهبردي مشترک ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران است. پازل راهبردي مشترک ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا ( خصوصا تروئيکاي اروپايي) عليه ايران ،مدتهاست در حوزه ديپلماسي آشکارو پنهان آنها تعريف و تشريح شده و چينش آن نيز وارد مراحل اجرايي شده است. بر همين اساس،گام برداشته شده از سوي جمهوري اسلامي ايران در خصوص توقف بخشي از تعهدات خود در برجام، نه تنها در تعارض با متن و سند برجام قرار ندارد، بلکه منتج به انهدام قطعات بزرگ پازل مشترک "آمريکايي- اروپايي" عليه کشورمان خواهد شد. در چنين شرايطي سه کشور اروپايي (آلمان، انگليس و فرانسه ) سعي دارند با تکيه بر ساختار حداقلي ، قطره چکاني و مبهم اينستکس و استفاده از بازوان رسانه اي و تبليغاتي خود در غرب، جمهوري اسلامي ايران را در خصوص توقف تصميم اخير شوراي عالي امنيت ملي کشورمان تحت فشار قرار دهند. سال 2017 ميلادي، نقطه آشکارساز پيوستگي راهبردي ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا عليه ايران محسوب مي شود. در آن زمان،ترزا مي نخست وزير انگليس و امانوئل ماکرون رئيس جمهور فرانسه نقش محوري و پررنگي در تعريف اين نقشه مشترک ايفا کردند. "برجام دفرمه شده"،"حفظ تعهدات هسته اي ايران "،" خروج آمريکا از برجام"،"مهار قدرت موشکي ايران"، " متزلزل کردن قدرت منطقه اي ايران "اجزا و قطعات کلان اين پازل را تشکيل مي دهند. تاکتيک هاي مقطعي و اخم و لبخندهاي مقامات اروپايي و تاخير هدفمند سه کشور آلمان، انگليس و فرانسه در راه اندازي ساز و کار مالي ويژه ( اينستکس) نيز اجزاي کوچک اين پازل را تشکيل مي دهند. بنابراين، ما با منظومه پيچيده اي رو به رو هستيم که بر اساس يک "نگرش سيستمي" ساخته شده و در ذيل آن نيز ميان ايالات متحده آمريکا و تروئيکاي اروپايي، نوعي تقسيم وظيفه پنهان ( و در مواردي آشکار) صورت گرفته است. بديهي است که انهدام پازل راهبردي مشترک ضد ايراني آمريکا و اروپا عليه ايران، مرهون اتخاذ رويکرد قاطعانه و هوشمندانه ما در مواجهه با اين منظومه خواهد بود. اقدام اخير جمهوري اسلامي ايران در کاهش تعهدات برجامي خود، مقدمه اي براي اتخاذ استراتژي هوشمندانه "تغيير زمين بازي" در مواجهه با بدعهدي آمريکا و انفعال اروپاست. "تغيير زمين بازي " از سوي ايران،مترادف با انهدام پازل راهبردي مشترک آتلانتيکي ها عليه کشورمان خواهد بود .بي دليل نيست که مقامات فرانسوي و ديگر مقامات اروپايي، سعي دارند با طرح موضوعاتي مانند "فريز در برابر فريز"، مانع از تحقق استراتژي "تغيير زمين بازي" از سوي کشورمان شوند. در اينجا، متوجه ارزش راهبردي "اصرار ايران بر کاهش تعهدات برجامي" خود خواهيم شد.