سرمقاله ایران/ محور گاندو- پمپئو علیه دیپلماسی کم هزینه ظریف
ايران/ « محور گاندو- پمپئو عليه ديپلماسي کم هزينه ظريف » عنوان ستون "اول دفتر" روزنامه ايران به قلم مهدي ذاکريان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: وزير امور خارجه ايران از ابتداي آغاز مسئوليت خود سعي کرد بر پايه مباني علمي، حرفهاي و تخصصي دانش روابط بينالملل عمل کند. بهرهگيري صحيح از نظريات روابط بينالملل، فهم درست از مکاتب روابط بينالملل و همچنين مفهوم سازي صحيح از مصاديق مناسبات جهاني و ارائه آنها به جامعه بينالمللي يکي از کارهاي خاصي بود که آقاي ظريف در طول شش سال گذشته از خود نشان داد و اين فعاليت حرفهاي و ديپلماتيک سببساز آن شد ايران در نظام بينالملل به عنوان يک کشور مقبول و اثرگذار شناخته شود. همين تأثيرگذاري بود که موجب عصبانيت برخي در خارج مانند اسرائيل به رهبري نتانياهو، عربستان به رهبري بن سلمان، امارات به رهبري بن زايد و امريکا به رهبري ترامپ و بولتون شد. از سوي ديگر قدرت ديپلماتيک تأثيرگذار وزير خارجه در داخل هم مورد عصبانيت جريانهايي قرار گرفت که در واقع توان پيش بردن مقاصد کشور و دستيابي به منافع ملي را از طرق ديپلماتيک و تخصصي نداشتند و سعي ميکردند با شعار و تبليغ وارد نظام بينالملل شوند که اتفاقاً ورود اين جريان هم به ضرر کشور بود و هم رسيدن کشور به آرمانهاي انقلاب را به تأخير انداخت. بنابراين تيم ديپلماسي ايران به رهبري ظريف با اقدامات مخرب دو جبهه مخالف داخلي و خارجي روبهرو شد. گروهي در داخل با پيگيري برخي از برنامهها سعي کردند در راستاي پيشرفت کشور و نظام موانعي ايجاد کنند که مصداق عملي آن تهيه سريالي به نام «گاندو» بود که رسانه ملي پخش کرد. تهيه چنين سريالي در ادامه اقدامات تخريب کننده عليه دستگاه ديپلماسي بود که به دليل عصبانيت از پيروزيهاي ايران در شش سال گذشته صورت گرفت. چه در اين سالها اسرائيل ضعيف، عربستان منزوي و امارات مجبور شد مواضع خود را تغيير دهد و امريکا هم در پيگيري نظريه فروپاشي حاکميت جمهوري اسلامي شکست بخورد چنانکه ترامپ و وزير خارجهاش رسماً اعتراف کردند به دنبال تغيير رژيم نيستند و ميخواهند با ايران گفتوگو کنند. درخواستي که با اين پاسخ قاطع ايران مواجه شد که مذاکره بدون بازگشت امريکا به اجراي تعهدات برجامياش امکانپذير نيست. در چنين شرايطي که ايران به دنبال تقويت مواضع خود در عرصه بينالمللي بود عدهاي در داخل کمر همت بستند تا ديپلماسي را در ايران ضعيف کنند. جبهه دومي که در خارج از کشور از دو روز پيش در کنار اقدامات تخريبي جريانهاي داخلي کشور فعال شده است، جبهه پمپئو است. جبههاي که فعاليتش بعد از اوجگيري تحرکات مخالفان داخلي دولت ايران آغاز شد و با اقدامات مشکوکي چون متهم کردن وزير خارجه ايران به سوء استفاده از آزادي بيان در امريکا و ايجاد محدوديت در تردد هيأت ايراني ادامه يافت.نبايستي فراموش کرد که امريکا عرصه امکانات گستردهاي چون امکانات رسانهاي، اقتصادي و دانشگاهي است و آقاي ظريف با بهرهگيري از پشتوانه علمي، تجربه و تخصص و شناخت از امکانات و ظرفيتهاي امريکا سعي کرده منافع ملي ايران را به خوبي پيگيري و در مسير درست مورد بهرهبرداري قرار دهد. يکي از اين امتيازات امکان ارتباط مستمر با رسانهها و افکار عمومي است. وزير خارجه ايران تلاش کرده افکار عمومي امريکا را درباره خطايي که تيم ترامپ در حال انجام آن هستند و هزينهاي که ممکن است جنگ احتمالي تيم تندروي دولت امريکا به اين کشور تحميل کنند، توجيه کند. اين امر از طريق ديپلماسي عمومي، حضور مستمر در رسانهها و مصاحبه با شبکههاي خبري تلويزيون، رسانههاي نوشتاري، حضور در سازمانهاي مردم نهاد، حضور در مراکز قدرت و اثرگذار بر مراکز تصميمگير، مشارکت در نشست انديشکدههايي چون شوراي آتلانتيک که رهبر آن ريچاردهاس از وابستگان نئوکانهاست، مورد پيگيري قرار گرفته است. البته وسعت اين نفوذ ميتوانست گستردهتر نيز بشود اما کم کاري نهادهاي سياسي در راهاندازي لابيهاي مؤثر در جامعه امريکا، عدم حمايت و احياناً متهم کردن برخي لابيها، جريانهاي فکري و حتي شخصيتهاي عالم، دلسوز و مؤثر عملاً امکان بهرهگيري از چنين ظرفيتي را از بين برده است. رژيم اسرائيل با انبوهي از لابيهاي تاثيرگذار چون ايپک، ميدل ايست فروم و جي استريت تلاش ميکند اهداف و منافع خود را پيگيري کند. اگر جمهوري اسلامي هم از چنين لابيهايي بهره مند بود، بي ترديد وزير خارجه ايران هم در نشست اين لابيها حضور پيدا ميکرد و از ظرفيت آن براي دستيابي به اهداف کشور بهره ميبرد. اين چنين است که استفاده مؤثر آقاي ظريف از ظرفيتهاي موجود در امريکا سبب شده است ديپلماسي ضد ايران در امريکا و نظام بينالملل به حاشيه رفته و حتي سياست فشار امريکا بر ايران در داخل اين کشور نيز زير سؤال برود. در نتيجه توان تأثيرگذاري ظريف بود که حتي شاهديم محور گاندو- پمپئو عليه ايشان تشکيل ميشود؛ محوري که تلاش ميکند مانع از آن شود که جمهوري اسلامي حرف صحيح خود را با زبان کم هزينه و نرم مطرح کند. اين در حالي است که کشورها در قرن 21 به اين نتيجه رسيدند اگر ميخواهند به اهداف خود برسند از يک زبان کم هزينه استفاده کنند. به همين دليل است که ترامپ از ورود به يک درگيري خودداري ميکند چون ميداند جنگ چقدر هزينه دارد و بهرهگيري از زبان سختافزاري ميتواند براي امريکا هزينه ساز باشد. اما آنچه در روابط بينالملل کم هزينه است ديپلماسي عمومي، ديپلماسي خط دو و خط يک و نيم و ديپلماسي رسانه و آکادميک است. اينها مدارهايي است که به وجود آمدهاند و تيم ديپلماتيک ايران بخوبي از آنها براي تبيين اهداف و منافع کشور بهره برده است. سياستي که اتفاقاً تاکنون ثمربخش بوده است زيرا هم اينک که ايران تصميم گرفته در واکنش به تأمين نشدن منافعش در چارچوب برجام، بخشي از تعهداتش را به صورت گام به گام متوقف کند، هيچ کشوري آن را محکوم نکرده است تا جايي که حتي شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي از صدور يک بيانيه يک خطي هم خودداري کرد و رئيس شوراي حکام نيز بيانيه پاياني خود را قرائت نکرد. اين تحولات نشان ميدهد جمهوري اسلامي از مجراي ديپلماسي مسير درستي را در پيش گرفته است هرچند که اين امر داراي عواقب جدي داخلي و خارجي بوده است و چنانکه اشاره شد محور گاندو- پمپئو تلاش ميکند، اين ديپلماسي کم هزينه را تخريب کند و کشور را به پيگيري يک سياست پرهزينه براي ملت و نظام جمهوري اسلامي وادار کند. به عبارت ديگر پيوند سعودي- اسرائيل- امريکا و مخالفان داخلي نظام جمهوري اسلامي به پيگيري اين سياست پرهزينه براي ايران مستحکمتر از گذشته به کار خود ادامه ميدهد.