رسانه آمریکایی مطرح کرد: واقعیت ترسناک درگیری با ایران
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مايکل مورل و دريادار جيمز. اي. سندي وينفلد جونيور-هيل| دونالد ترامپ، رئيس جمهوري ايالات متحده، گفته درگيري نظامي بين اين کشور و ايران «چندان طول نخواهد کشيد» و منظورش اين بوده که ايالات متحده با کمترين هزينه در جنگ پيروز خواهد شد. شايد رئيس جمهوري در رابطه با سرعت به پايان رسيدن جنگ و پيروزي ايالات متحده در آن حق داشته باشد، اما به طور قطع برآورد اشتباهي از هزينه هاي بالقوه درگيري دارد: آسيب هاي کوتاه مدت و بلند مدت درگيري با ايران به منافع ايالات متحده فاجعه آميز خواهد بود. طبق شواهد موجود، نه ايران و نه ايالات متحده هيچ يک خواستار يک درگيري نظامي نيستند؛ اما اين بدان معنا نيست که درگيري رخ نخواهد داد. در واقع، احتمال وقوع درگيري امروز حتي از سال 2011 که بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل، قصد حمله گسترده به برنامه هسته اي ايران را داشت، بيشتر است. درگيري مي تواند با اقدامات تحريک آميز از سوي ايران و اقدام ايالات متحده براي بازداري از تحريک ها آغاز شود. هر گونه درگيري احتمالي به طور قطع ناگهاني آغاز خواهد شد و ايالات متحده فرصتي چند هفته اي يا چند ماهه براي اعزام نيرو و کسب آمادگي براي درگيري نخواهد داشت و با هر نيرويي که در منطقه مستقر دارد، به جنگ مبادرت خواهد کرد. اهداف استراتژيک ايران خلاصي از فشار تحريم ها از طريق نشان دادن توانايي خود در تاثيرگذاري بر اقتصاد جهاني از طريق کنترل تنگه هرمز، فاصله اندازي بين ايالات متحده و باقي جهان، و به دست آوردن جايگاه بين المللي با به سخره گرفتن ايالات متحده و به طور همزمان اجتناب از هر گونه تهديد داخلي براي نظام جمهوري اسلامي خواهد بود. اهداف ايالات متحده هم اين است که ايران را به زانو در آورد و پاي ميز مذاکره بکشاند؛ از آزادي ناوبري حمايت کند؛ مانع از حملات احتمالي به آمريکا شود؛ ظرفيت ايران را در فعاليت هاي منطقه اي کاهش دهد و اين کشور را از راه اندازي مجدد برنامه هسته اي با ظرفيت تسليحاتي بازدارد و همه اين اقدامات را با همکاري شرکا و متحدان قديمي خود انجام دهد. درگيري احتمالي مي تواند چنين شکلي داشته باشد: ايران اعلام مي کند که در واکنش به تحريم هاي غيرقانوني ايالات متحده و تنش ها و اقدامات تحريک آميز اخير، تنگه هرمز را مي بندد و به هر کشتي نظامي يا تجاري که قصد عبور از تنگه را داشته باشد حمله مي کند. ده ها قايق کوچک و تندروي نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بلافاصله جستجو براي کشتي هايي که هنوز در تنگه هستند را آغاز مي کنند. حملات کوچکي در راستاي ممانعت از حمل و نقل نفت از طريق تنگه صورت مي گيرد. سايت هاي موشکي ايران در حاشيه تنگه هرمز فعال مي شوند. شايد حتي يک موشک شليک شود و به يک تانکر اصابت و خدمه را مجبور به فرار از کشتي کند. احتمال مين گذاري در تنگه توسط ايران هم وجود دارد. نرخ بيمه حمل و نقل دريايي در منطقه سر به فلک مي کشد و به قطع همه حمل و نقل هاي تجاري از منطقه مي انجامد. در ديگر مناطق در خليج فارس قايق هاي موشک انداز ايران جستجو براي کشتي هاي آمريکايي را آغاز مي کنند و اگرچه شماري از قايق هاي ايراني توسط نيروي هوايي آمريکا شناسايي و هدف گرفته مي شوند، اما ايران هم شماري موشک شليک خواهد کرد و به کشتي هاي آمريکايي آسيب خواهد رساند. شماري از قايق ها هم در نهايت ناوشکن موشک انداز ايالات متحده را پيدا و به آن حمله خواهند کرد. اگرچه بسياري از اين قايق ها خود مورد حمله قرار مي گيرند، اما پرتاب يک موشک حوت توسط ايراني ها براي وارد آوردن آسيب هاي جدي به ناوشکن آمريکايي کافي خواهد بود. قطر درخواست ايران را براي قطع اجازه دسترسي هواپيماي ايالات متحده به پايگاه هوايي در اين کشور رد مي کند و ايران هم با موشک هاي بالستيک خود پايگاه را مي زند. بسياري از اين موشک ها توسط سامانه ضد موشکي آمريکا در پايگاه از بين مي روند، اما چند موشک عبور مي کنند و صدمات خفيفي به پايگاه وارد مي آورند. در ارتباط با مقرهاي فرماندهي ناوگان پنجم در بحرين و ساير پايگاه هاي آمريکا در منطقه نيز اتفاقات مشابهي رخ مي دهد. ايالات متحده با موشک هاي کروز همچون «توماهاوک» و ديگر تسليحات خود تاسيسات دفاع هوايي و فرماندهي نظامي ايران در حاشيه خليج فارس را هدف مي گيرد. تاسيسات نگهداري مين هاي دريايي و دو زيردريايي شناور در نزديکي بندرعباس و بوشهر و بندر جاسک و بندر چابهار از سوي آمريکا هدف گرفته مي شوند. با خنثي شدن دفاع هوايي منطقه اي ايران، ايالات متحده به طور سيستماتيک اهدافي مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و قابليت هاي نظامي در منطقه خليج فارس و پايگاه هاي هوايي ايران در خشکي را مي زند. اين اهداف مي توانند سايت هاي موشکي، کشتي ها و قايق ها، تاسيسات فرماندهي و کنترل، هواپيماهاي نظامي و قابليت هاي لجستيک را شامل شوند. در نتيجه اين حملات، توان نظامي ايران به طور ناگهاني به شدت افت مي کند. ايران در واکنش به اين مساله با استفاده از موشک هاي ميان برد زيرساخت هاي انرژي ذر عربستان سعودي، امارات متحده عربي و قطر را هدف مي گيرد. با حمله ايالات متحده به پايگاه هاي موشکي ايران، درگيري از لحاظ جغرافيايي گسترش مي يابد. نيروهاي تحت حمايت ايران در عراق و افغانستان پايگاه هاي ايالات متحده و تاسيسات ديپلماتيک اين کشور را هدف مي گيرند. اين حملات باعث تلفات نيروهاي ايالات متحده مي شود. حزب الله لبنان درخواست ايران را براي حمله مستقيم به اسرائيل رد مي کند چون آغاز چنين جنگي به توانايي هاي نظامي اين گروه آسيب مي زند؛ اما به جاي عمل به اين درخواست، شروع به حملات نامشخص عليه اهداف آمريکايي و اسرائيلي در سراسر جهان خواهد کرد. با افزايش درگيري ها، ايران به حملات سايبري عليه اهداف مالي کليدي ايالات متحده مانند خدمات بانکي آنلاين، دستگاه هاي خودپرداز و شبکه هاي سرويس دهي کارت اعتباري مبادرت خواهد ورزيد. برخي از اين حملات موفق خواهند بود و برخي در نتيجه سرمايه گذاري هاي امنيت سايبري بخش خدمات مالي خنثي خواهند شد. حملات سايبري به بخش هاي تشکيل دهنده شبکه قدرت ايالات متحده گسترش خواهند يافت و برخي از آنها خنثي خواهند شد. کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از حملات سايبري به زيرساخت هاي نفتي خود خبر خواهند داد. درگيري ها سبب مي شود قيمت نفت سر به فلک بگذارد و هر بشکه بيش از 250 دلار معامله شود و بازارهاي مالي جهاني به سرعت سقوط کند. با رهبري چين، روسيه و اتحاديه اروپا برگزاري نشست فوريتي شوراي امنيت سازمان ملل را خواستار خواهند شد و دو کشور را به آتش بس ترغيب خواهند کرد. ايران بلافاصله به دليل آسيب هاي شديد وارد آمده به نيروهاي نظامي خود درخواست آتش بس را قبول مي کند و از نظر اخلاقي در مرتبه اي بالا قرار مي گيرد. ايالات متحده تدابير پيشنهادي را وتو مي کند، اما در نهايت مجبور مي شود به دليل تاثيرات درگيري بر بازارهاي مالي و تحت فشار شديد ديپلماتيک به مذاکرات پنهاني بر سر آتش بس رضايت دهد و عمان هم نقش ميانجي را ايفا خواهد کرد. جنگ چندان طولاني نخواهد بود. همه اين اتفاقات مي توانند در طي 4 روز رخ دهند. اگرچه ايران از نظر نظامي شکست مي خورد، اما هيچ يک از طرفين به اهداف استراتژيک خود نخواهد رسيد. به دليل آسيب هاي شديد به زيرساخت هاي نفتي در منطقه و تلاش هاي مورد نياز براي خنثي سازي مين ها در تنگه هرمز، قيمت نفت همچنان بالاتر از بشکه اي 150 دلار مي ماند. روسيه توليدات نفت خود را افزايش مي دهد و به پيروز اقتصادي درگيري تبديل مي شود. در تصويري گسترده تر، نشانه هاي ضعف در اقتصاد جهاني که پيش از جنگ هم آشکار بودند به يک رکود ديگر مي انجامند. چند دستگي سياسي در ايالات متحده گسترش مي يابد و هر طرف، ديگري را مقصر مي خواند. به دليل تاثيرات اقتصادي درگيري به ويژه در ايالات متحده، دونالد ترامپ در انتخابات رياست جمهوري 2020 شکست مي خورد. جايگاه ايالات متحده در جهان به شدت تضعيف مي شود. حتي اگر ايران اولين قدم به سمت جنگ را برداشته باشد، ايالات متحده حتي از سوي نزديک ترين متحدانش مورد شماتت قرار خواهد گرفت چرا که با ايجاد تنش و وارد آوردن فشار اقتصادي به ايران اين کشور را به درگيري تحريک کرده است. انتقاد از ايالات متحده به دليل استفاده آن از نيروي نظامي به سطوحي بالاتر از جنگ عراق افزايش خواهد يافت. آمريکا تا اندازه زيادي نفوذ جهاني خود را به چين خواهد باخت و چين خود را به مثابه مامن ثبات جهاني به تصوير خواهد کشيد. بيشتر کشورهاي عضو گروه 20 براي کاهش وابستگي به دلار و استفاده از آن در ذخاير ارزي جهاني متحد خواهند شد و هدفشان هم اين خواهد بود که اجازه ندهند تحريم هاي يکجانبه ايالات متحده نقشي تعيين کننده در سياست هاي خارجي آنها داشته باشد. در ايران، درگيري جمعيت را از ديدگاه سياسي متحد مي سازد و بر جناح ميانه رو تاثير منفي مي گذارد و اگرچه مناظرات تا مدتي ادامه خواهد داشت، اما نهايتا اوضاع به نفع اصولگراياني تغيير مي کند که با توافق هسته اي ميانه خوبي ندارند. تصميم بر اين مي شود که سلاح هسته اي ساخته شود تا ايالات متحده هرگز نتواند دوباره به حمله به ايران بينديشد. ترجمه طلا تسليمي