2019-07-19T14:36:00+04:30
(۱۴:۳۶) ۱۳۹۸/۰۴/۲۸
اعتماد
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/5466882
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
بهرام اميراحمديان| ترکيه در دوران جنگ سرد به سبب موقعيتي که داشت، يعني در لبه تصادم دو قلمرو ژئواستراتژيک بري و بحري ميان اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و ايالات متحده امريکا، از اهميت ويژهاي در رويارويي ميان قدرتهاي شرق و غرب قرار گرفت. ترکيه درست در مرز جنوبي شوروي، جايي که امروز جمهوريهاي ارمنستان و گرجستان قرار گرفتهاند، يک موقعيت ويژه براي غرب بود تا تحرکات ابرقدرت شرق را رصد کند، دسترسي ترکيه به آبهاي درياي سياه و مديترانه، موقعيت ويژه اين کشور را در جنگ سرد تقويت ميکرد. ترکيه به عنوان يکي از اعضاي پيمان آتلانتيک شمالي، به جبهه غرب پيوست. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، اين نگراني در آنکارا شکل گرفت که بعد از پايان جنگ سرد و از ميان رفتن اهميت ژئواستراتژيک ترکيه براي ناتو، جايگاه ترکيه در ميان متحدان غربياش از بين برود. اعضاي غربي پيمان ناتو، با تغيير مرامنامه و گسترش ناتو به سمت بالکان، تا حدي نگرانيهاي ترکيه را کاهش دادند. اما اصل کاهش اتکاي غرب به ترکيه براي رويارويي با شرق، کمکم دوباره اين نگرانيها را احيا ميکند. با پيشرفتهايي که در زمينه فناوري صورت گرفته است، متحدان غربي ناتو، بسيار کمتر از گذشته به ظرفيتهاي بري و بحري جنگهاي کلاسيک براي روياروييهاي خود وابسته هستند و ترکيه ديگر موقعيت استراتژيک پيشين به عنوان تکيهگاه غرب براي مقابله با شرق را ندارد.
ترکيه در ادامه مسير پيوستن به جبهه غرب، تلاش کرد از طريق مسير ادغام در اتحاديه اروپا، شانس خود را براي ادغام در جهان غرب دنبال کند. هر چه مذاکرات ميان ترکيه و اروپا بيشتر پيش رفت، شکاف ميان دو طرف بيش از پيش روشن شد. ترکيه به اين نتيجه رسيد که براي پيوستن به اتحاديه اروپا بايد تعهداتي را بپذيرد که به صورت بنيادين با ساختار فرهنگي و اجتماعي اين کشور ناسازگار و ناهمساز است. ترکيه با از دست دادن جايگاهش به عنوان خط مقدم جنگ سرد، دچار سردرگمي استراتژيک در سياست خارجي شدهبود. اين کشور تلاش کرد تا راهکارهاي بسياري را براي پيوستن کامل به غرب امتحان کند، از آشتي با ارمنستان و ابتکار مشارکت مورخان ترکيه و ارمنستان در بازبيني رويدادهايي که از سوي ارمنستان نسلکشي ارامنه در سال 1915 عنوان ميشود، تا تلاش براي صلح با يونان همگي اقدامهايي بود که ترکيه براي ايجاد توازن در روابطش با غرب آغاز کرد. اقداماتي که به تدريج ناموفق بودن آنها روشن شد. اين سردرگمي و گيجي ترکيه که روزگاري به عنوان نقطه اتکاي ناتو، جايگاهي ويژه براي غرب داشت، به تدريج به هشياري و آگاهي منتهي شد که نشان ميداد ترکيه با اتکا به جغرافياي سياسي دوران جنگ سرد، جايگاهي فراتر از ظرفيت و توانش براي خود تصور کرده است. بعد از نااميد شدن ترکيه از ادغام در اتحاديه اروپا، آخرين ضربه ناتو به ترکيه در مساله سرنگوني جنگنده روسي در مرزهاي ترکيه رخ داد. اقدام به سرنگوني يک جنگنده روسي، بازي دهشتناکي بود که ميتوانست به يک رويارويي جهاني تبديل شود، اما بر خلاف انتظار آنکارا، پيمان ناتو در اين رويداد حاضر به حمايت از ترکيه نشد. ترکيه در رويارويي با روسيه تنها ماند تا نهايتا اين پيام آشکار غرب، آنکارا را وادار به تصميمگيري تازه در مورد جهتگيري سياست خارجياش کند. اگر اتحاديه اروپا حاضر به پذيرش عضويت ترکيه نيست و ناتو آمادگي دفاع از ترکيه در نبرد با روسيه را ندارد، ترکيه نياز به تکيهگاههاي بيشتري براي ايجاد پيوندهاي استراتژيک دارد. نگاه نااميد رجب طيب اردوغان، رييسجمهور ترکيه از غرب به شرق چرخيد و روسيه را به عنوان متحدي تازه براي اين کشور يافت. مسکو و آنکارا، با وجود ترور سفير روسيه در ترکيه و سرنگوني جنگنده روسي، زمينه مشترکي براي همکاري پيدا کردند. درست مانند ترکيه، که نياز به يک متحد تازه براي عبور از مشکلات داشت، روسيه نيز که از سال 2014 به دليل بحران اوکراين، تحت تحريم دولتهاي غربي قرار گرفتهبود، نياز مشابهي را احساس ميکرد.
همکاري روسيه و ترکيه، اکنون به سطح امنيتي و نظامي رسيده است. ترکيه با دريافت سامانه اس -400 از روسيه، عملا بر خلاف سياستهاي ناتو عمل کرد، هر چند که اس-400 همچنان فقط در سطح يک اسم است، سلاحي که هرگز در ميدان نبرد توان عملياتي خود را نشان نداده است، اما به عنوان سمبل رقابت نظامي شرق و غرب تبديل شده است. البته اتحاد ترکيه و روسيه، مورد پسند همه شهروندان ترکيه نيست. برآورد ميشود جمعيت تاتارهاي شبهجزيره کريمه که در خاک ترکيه زندگي ميکنند، بسيار بيشتر از جمعيت اين قوم در خاک شبه جزيره کريمه باشد. افرادي که از ظلم و اسلامستيزي دوران شوروي به ترکيه پناه بردهاند و اکنون در ترکيه نفوذ زيادي دارند، در کنار آنها اويغورها نيز که بخشي از آنها در گذشته در جمهوريهاي شوروي اسکان داشتهاند، مهاجران زيادي در ترکيه دارند. بسياري از اين اقوام به شکل تاريخي با روسيه دچار مشکل هستند. ترکيه در شرايط کنوني، درآستانه تحول جايگاهش در نظام بينالملل، در ميانه تحولي در سياست داخلي نيز قرار گرفته است. حزب عدالت و توسعه، بيش از يک دهه است که در ترکيه قدرت را در اختيار دارد. اين حزب نياز داشت که در طول سالهاي اخير مانند هر سازمان ديگري درون خود تحول ايجاد کند. اما بر خلاف انتظار، حزب عدالت و توسعه نه تنها هنوز موفق به تحول مثبت در ساختار خود نشده است، بلکه بسياري از اهرمهاي خود را نيز از دست داده است. روزگاري حزب عدالت و توسعه در مسير گفتوگو و صلح با کردهاي ترکيه، با شعار آزادي براي کردها، آموزش زبان کردي در مدارس و صلح در مناطق کردنشين، با احزاب کرد گفتوگو ميکرد، اما اين مذاکرات اکنون متوقف شده است و شرايط نسبت به گذشته هم سختتر شده است. کودتاي ژوئن 2016 ترکيه، به دستاويزي براي تسويه حسابهاي سياسي تبديل شده است و دولت اردوغان به شکل مستمر در حال تصفيه دستگاههاي دولتي از مخالفان سياسي خود و ايجاد يک حکومت يک دست است. بسياري از هواداران مدرنتر و آزاديخواه حزب عدالت و توسعه که با روياي گسترش آزاديهاي سياسي به اين حزب راي دادهبودند، اکنون از اقدامات حزب نااميد شدهاند. اخراج و بازداشت گسترده در دستگاه قضايي، ارتش، نهادهاي امنيتي، آموزشي و دانشگاهها، در واقع به اندازه يک حکومت موازي در ترکيه نيروي سياسي طرد شده از سوي دولت اردوغان ايجاد کرده است، کساني که به آسيبديدگان از دولت اردوغان تبديل شدهاند و آماده فرصتي انقلابي يا انتخابي براي بازگشت به جايگاههاي پيشين خود هستند. اردوغان در آستانه انتخابات 2013 وعده دادهبود که سال 2023 در يکصدمين سال تشکيل جمهوري ترکيه، اين کشور را به فهرست 10 اقتصاد بزرگ دنيا وارد خواهد کرد. امروز اقتصاد ترکيه در وضعيت متلاطمي قرار گرفته است و اين روياي اردوغان را به سايه برده است. مليگرايي، ترکسازي و يکدستسازي کشور، امنيت اقتصادي ترکيه را براي سرمايهگذاري و پيشرفت تحت تاثير قرار داده است. ترکيه امروز اگر به صورت کامل از غرب جدا نشدهباشد و کاملا به روسيه نپيوسته باشد، اما در مسيري تحولي در پيوندهاي بينالمللي خود قرار دارد.
بازار