2000 استاد دانشگاه: آقایان! از عبرتهای اعتماد به آمریکا بگویید
کيهان/ متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. در بخشي از اين نامه خطاب به حجتالاسلام روحاني رئيسجمهور و محمد جواد ظريف وزير امور خارجه کشورمان آمده است: «اينک شش سال از تصدي دولتهاي محترم يازدهم و دوازدهم ميگذرد؛ دورهاي که براي نوع مواجهه با نظام جهاني سلطه، کشورهاي غربي بهخصوص کشور جنايتپيشۀ آمريکا از سرفصلهاي علم، فلسفه و بصيرت تاريخي براي مهندسي و معماري ايرانِ آينده کمتر استفاده شده است». سه دليل مقابله قدرتهاي استکباري با ايران در اين نامه با بيان اينکه«موقعيت ژئوپوليتيکي ايران در منطقه، برخورداري کشور از منابع غني طبيعي و بالاخره وقوع انقلاب اسلامي که تصوير و ترکيبي جديد از ايران به جهان مخابره کرد و قدرت هاي استکباري جهان نيز با منطق «فطرتبنياد» آن به ستيز برخاستند» آمده است: «معالاسف شناخت تيم مذاکرهکنندۀ ايران از آمريکا و اروپا همان چهرهاي از آنها را شامل شد که آنها در تبليغات و محيط دانشگاهها از خود نشان داده و ميدهند، نه چهره واقعي آنها، يعني مؤلفههاي شناختي تيم محترم و امين ايران همان شاخصهايي بودند که دستگاههاي رسمي رسانهاي و دانشگاههاي آمريکا و اروپا به همه جهانيان ميآموزند!» اين نامه در ادامه توضيح ميدهد : «در همين راستا بود؛ وقتي که اوباما گفت: «ما ميخواهيم رابطهمان با ايران از نوعِ صلح و دوستي باشد» و آنگاه که کري گفت: «ما دموکراتها! ميخواهيم مشکلمان را با ايران حل کنيم، ولي جمهوريخواهان مخالفند! پس بياييم فرصت را غنيمت شمرده و توافق را امضا کنيم.» تيم تقليليافته ايران به سطح وزارت محترم امور خارجه و دولت محترم نيز بر اساس همان شناخت رسمي و تبليغاتي از ويترين ساختار آمريکا که پيشتر اشاره شد، گمان کرد که آمريکاي فعلي واقعاً آمريکاي ويتنام نيست! آمريکاي کودتاي 28 مرداد و آمريکاي جنگ تحميلي 8ساله و يا آمريکاي همکار با منافقين آدمکش و سوزانندۀ 290 انسان بيگناه هواپيماي مسافربري نيست، بلکه آمريکاي ديگري است! و متأسفانه غفلت کرده و متوجه نشدند که اوباما و کري بهدنبال فريب ايران هستند.» افزايش سواد تاريخي ايرانيان نسبت به آمريکا استادان دانشگاهي همچنين در نامه خود نوشتند : «تقسيم کاري دولتهاي مشترکالمنافعِ متأخرِ در آمريکا؛ ازجمله اين هماني دولتهاي کلينتون، بوشِ پسر، اوباما و ترامپ در توليد ادبياتِ دشمني و اتّخاذ راهبردهاي ضدّ ايراني از مصاديق و مشاهداتي است که کمتر ايراني خردمندي در واقعيت آن ترديد روا ميدارد». در اين نامه با تاکيد بر اينکه «بيتوجهي به تاريخ واقعي مناسبات ايران و غرب و بهخصوص روابط ايران و آمريکا و عدم تجهيز کارگزاران امينِ ما به فنّاوري بصيرتنماي تاريخي و کمدقتي در ابتناي پيشرفت ايران بر سازه و مسيري خارج از جغرافياي دانشي و هويتي ايران در مقاطعي از تاريخ بهخصوص در شش سال گذشته اگرچه ملّت بزرگ ايران را دچار رنجها و مشقتهاي بيشمار نموده، اما اکنون خود، به افزايش سواد تاريخي ايرانيان منجر شده و بهنحوي آمريکاشناسي و اروپاشناسي به خانههاي تمامي ايرانيان وارد شده و ايرانيان را با هر سليقهاي حول نمايان شدنِ سرشت پليد قدرت و سياست در آمريکا و اروپاي همدست او به اجماع کشانيده است»، تصريح شده است: «گسترش اين سواد تاريخي که «فنّاوري نرم بصيرت تاريخي» نام دارد در فهم کُنه قدرت و سياست در آمريکا و پرتوافکني بر لايههاي زيرينِ دستانِ چُدني روي دستکشهاي مخملين بيش از همه چيز مرهون خوانشهاي فراز و فرود تاريخ تحوّلات در اسلام و نيز راهبريهاي علمي ــ بصيرتي امام خميني(ره) و رهبريهاي بردبارانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامي مدّظلهالعالي و ملت برخوردار از فطرت پاک و جوياي حقيقت است.» مراقبت شود تا «گنجشک اينستکس» بهجاي «بلبل برجام» رنگ نشود در ادامه اين نامه خطاب به رئيسجمهور و وزير امور خارجه تاکيد شده است: مذاکراتي ششساله که دست آخر به تحريم وزير خارجۀ کشور در حالِ مذاکره منجر شود، فاقد روششناسيهاي علمي، تکنيکي، دانش تاريخي و تهي از برآوردهاي آيندهپژوهانه بوده و پيشتر از نبودِ سياستگذاريهاي خردمندانه در تأمين منافع ملّي و کرامت، عزت و مصلحت ايرانيان در رنج بوده است. اکنون چهار سال از امضاي برجام ميگذرد؛ ايران به همه تعهدات خود دفعتاً و بهفوريت ممکن عمل کرد، طرف آمريکايي، امّا از برجام خارج شده است، اروپاييها در حفظ کرامت و منافع ايرانيان امروز و فردا ميکنند؛ نه براي اجراي تامّ و تمام تعهداتشان، بلکه براي راهاندازي سيستمي مالي براي دلخوشي و سرگرمي ايرانيان تا کشورمان کماکان از همدست رياکار، پررو و وقيح آمريکا يعني اروپاييها، نااميد نشود و همچنان در برجام باقي بماند. آفتابِ عالمتابِ بهاصطلاح برجام به «اينستکس» فرو کاسته شده و سعي در مساويانگاري اين دو است! از «آبنباتهاي هستهاي» ماقبل که چيزي عايد ملّت نشد، اينک بايد مراقبت شود تا «گنجشک اينستکس» بهجاي «بلبل برجام» رنگ نشود تا به چند برابر قيمت به ايران فروخته شود!» جزو حقوق تاريخيِنسلهاي آينده در ايران است تا حقيقت را دريابند در اين نامه که به امضاي بيش از 2000 تن از اساتيد دانشگاههاي کشور رسيده تاکيد شده است: جنبش استادي ايران خواستار اداي حقِ تاريخي ازسوي دولت محترم و وزارت امور خارجه به ملّت بزرگ ايران است، زيرا اين مهم، جزو حقوق تاريخيِ نسلهاي آينده در ايران است تا حقيقت را دريابند و پي برند که وارد کردن مسائل راهبردي و حياتي يک کشور به عرصۀ منازعات سياسي و انتخاباتي اگرچه ممکن است براي يک گروه و يک حزب و حزبِ سياسي نتايجي زودگذر در پي داشته باشد، امّا ملتي را در پيشگاه تاريخ و وجدان آزاديخواهان و نيز در محيط کسبوکار به رنج و مرارت خواهد انداخت، پس شايسته است بدانيم مسير آينده بايد بر اساس تجربه گذشته و علمِ متکاملِ تاريخ و فلسفۀ تاريخ يعني «بصيرت تاريخي» طراحي شود.» دليل شکست مذاکره با آمريکا، شناخت ويتريني و توان تيم مذاکراتي اساتيد دانشگاههاي کشور علت ناکامي ايران در مذاکره با آمريکا را شناخت اين کشور از زوايه ديد رسمي، ويتريني و تبليغاتي اين کشور و همچنين نوع توان تيم مذاکراتي ايران عنوان و تصريح کردند : « ايرانيان دو تجربۀ بسيار تلخ در مذاکره با آمريکا دارند؛ بيانيه الجزاير در 1359 و برجام در 1394، که مهمترين علت ناکامي ايران، بهدليل شناخت اروپا و آمريکا از زاويۀ ديد رسمي، ويتريني و تبليغاتي اين کشورها و نيز در نوع توان تيم مذاکراتي ايران است که هر دو بار نشان دادند در مذاکره با آمريکا شکست خواهند خورد؛ چراکه مذاکره بر اساس «نقشۀ آمريکا» و در زمين ايران طراحي شده است، بازي مذاکره بهگونهاي طراحي شد تا تيم ايران نتواند وارد زمين آمريکا شود! آمريکا ميخواست پس از برجام هستهاي، همين بازي را در دو موضوع بسيار حياتيتر که «موشکهاي ايران» و «نفوذ منطقهاي ايران» بود از سر گيرد (بازياي که بعدها برجام 2 و 3 ناميده شد)، در همين راستا تيم پليد آمريکا در برجام1 نيز تلاش ميکرد تا تيم امين، اما ناکارآمد ايران خود را براي برجام 2 و 3 آماده کند. اين همان الگويي است که پيشتر نيز بيان شد، تدارکي که بازي را فقط در زمين ايران شکل داده و تيم ايران نيز نميتواند به زمين آمريکا وارد شود.» در ادامه اين نامه آمده است : «طبيعي است که با چنين شرايطي و چنين توانايياي، بايد از هرگونه مذاکرۀ بعدي با آمريکاي ظالم و همدستان او پرهيز شود. گو اينکه هر دولت عقلگرايي در ايران حکومت کند، نبايد اجازه دهد پس از اين دو تجربه خسارتبار، چنين مذاکرهاي بين ايران و آمريکا و نيز همدستان رياکار، امّا ظالمِ او صورت گيرد.» لزوم نهادينه کردن تجربه گرانسنگ پي بردن به بد عهدي آمريکا اساتيد دانشگاههاي کشور خطاب به رئيسجمهور و وزير امور خارجه نوشتند : «بر همين مبنا است که جنبش استادي کشور معتقد است حال که مذاکره کنندگان امين ايراني به عمق بدعهدي آمريکا و برخي کشورهاي اروپايي پي بردهاند لازم است علاوه بر نهادينه کردن اين تجربۀ گرانسنگ در وجود خويش و در ساختار سازماني وزارت امور خارجه و هيئت محترم دولت، خود نيز در تصحيح رويکرد قبلي پيشقدم شده و در تماسهاي سازمانيافته و سفرهاي استاني، تجربۀ گران تمامشده و نادرست خود در اعتماد مطلق به آمريکا و اروپا را براي آحاد ايرانيان توضيح دهند. تبديل سفرهاي اروپايي-آمريکايي به ايراني – استاني و روايت بدعهديهاي غرب در اين نامه آمده است : «مگر نه اين است که شش سال، مردمِ صبور، مظلوم و انقلابي مان پاي وعده هاي «ديپلماسي اضطراري» و البته خيرخواهانه براي شکوفايي اقتصاد و رونق توليد و اشتغال منتظر وعدۀ ديپلماتها براي گشايشهاي ملّي از بيرون بودند؛ پس اينک شايسته است ديپلماتها و دولت محترم نيز حقشناسي کرده بهجاي سفرهاي اروپايي ــ آمريکايي، سفرهاي ايراني ــ استاني را در صدر برنامه ها و گفتگوها قرار دهند و مسئوليت اشتباه خود را به مردم گزارش کرده و صادقانه اظهار نمايند که؛ مهمترين پيشران توسعۀ ملّي، دوري از آمريکاي ظالم و برخي کشورهاي اروپايي همدست او و نيز اتّخاذ ديپلماسي مقاومت از طريق رشد اقتصاد درونزا و بروننگر و همچنين در ايجاد اعماق استراتژيک براي ايرانيان در منطقه و جهان ازطريق ائتلاف با کشورها و جنبشهاي مقاومت جهاني است. کشاندن پاي غربيها به انتخابات به دور از بصيرت تاريخي و ناقض قانون خرد استادان دانشگاهي در نامه خود «کشانيدن پاي متجاوزان غربي به صحنههاي انتخاباتي و محيط امن و بانشاط ملّي را بهدور از علم تاريخ، فلسفۀ تاريخ و بصيرت تاريخي و نيز ناقض قانون خِرد دانسته و تاکيد کردند : «شايسته است ازطريق همين دولت محترم و همين تيم امين مذاکره به ايرانيان گزارش شود که راه آيندۀ ايران نه از دالانِ ادبيات قطبيساز جنگ و صلح و دوگانۀ مجعول تحريم سازان و گشايندگان تحريم و همچنين ديگر ديو و دلبرسازيهاي تصنعي، بلکه ازطريق شناسايي و بهره گيري مزيتهاي اقتصادي ــ اجتماعي روستاها، شهرها، استانها و از درون ايرانِ بزرگ و اسلامي و نيز از اکتشافات ارزشهاي افزوده از موقعيتهاي ممتاز ژئوپوليتيکيِ جانشانيِ خدادادي ايرانيان در قلب جغرافياي جهان ميگذرد.» اساتيد دانشگاههاي کشور همچنين ضمن اعلام آمادگي براي کمک به دولت در اين زمينه تاکيد کردند :«بيشک در شناخت، شناسايي و بهرهمندي از مزيتهاي انساني و طبيعي روستاها، شهرها و استانها، جنبش استادي خود را کمک کار دولت محترم دانسته و تمام امکانات علمي و معنوي خود در 800 نقطۀ کشور را در کنار بخشداران، فرمانداران، استانداران، وزراء و مجموعۀ دولت محترم براي پيشرفت و آباداني ايران اسلامي بسيج خواهد کرد.» آمريکاي «در حال تمام شدن»بيش از همه نياز به مذاکره دارد در پايان اين نامه همچنين با اشاره به آيه 73 سوره حج و آيه 10 سوره احزاب تصريح شده است : «آيا اوباما توانست RQ-170 را از ايراني پس گيرد؟! آيا ترامپ قادر شد از اسقاط و متلاشي شدنِ پهپاد فوقپيشرفتۀ RQ-4 Global Hawk در آسمان خداي قادر متعال جلوگيري کند؟! آيا کارتر توانست ذرات طوفاني شن را از نيروهاي ورزيدۀ آمريکايي دلتا در صحراي طبس دور نمايد؟! آيا آمريکا با هزينهکرد 7 تريليون دلار در منطقه توانست امتهاي مسلمان در عراق، افغانستان، لبنان، يمن، سوريه و فلسطين را درهم شکند؟! خير! زيرا آمريکا بهگواه جامعه شناسان و متخصصان امور اجتماعي، امنيتي و اقتصادي خود آمريکا، درحال «تمامشدن» است و دولت پير و کمخِرَد اين کشور براي حفظ آبروي خود بيش از ديگران به مذاکره نياز دارد، امّا با عملياتهاي گسترده رواني و استراتژيهاي هوشمندانه فريب چنين مينماياند که جانهاي ايرانيان به گلو رسيده درحالي که هرگز نبايد در سياستگذاري و حکمراني و اداره امور مردم به خداي قادر متعال در نصرت جبهه حق بدگمان شد.