صلح امریکایی- طالبانی بدون افغانستان
روزنامه جوان/ متن پيش رو در روزنامه جوان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. به نظر ميرسد نمايندگان امريکا و طالبان از اينکه به توافق نهايي صلح در مورد افغانستان نزديک شدهاند، خوشحالند و به خود ميبالند، اما وضعيت در طرف افغانستان به گونهاي ديگر است. در حالي که زلمي خليلزاد، نماينده ويژه امريکا جهت صلح افغانستان براي انجام مشورتها و تصميمگيري نهايي در مورد توافق با طالبان به واشنگتن رفته است و طالبان نيز رايزنيها در مورد توافق نهايي با امريکا را در سطح رهبري آغاز کرده، محمد اشرف غني، رئيسجمهور افغانستان شديداً نگران توافقي است که تاکنون از جزئيات آن بيخبر است. بعد از پايان هشتمين دور مذاکرات نمايندگان امريکا و طالبان، نماينده ويژه امريکا بدون سفر به کابل و در جريان گذاشتن دولت افغانستان، ابتدا راهي برخي کشورهاي منطقه و اروپايي از جمله هند، نروژ و آلمان شد و دوباره به قطر رفت و سپس به امريکا برگشت. زلمي خليلزاد روز سهشنبه (۲۲ مرداد) در توييتي قبل از سفر به امريکا با اعلام پايان دور هشتم مذاکرات با طالبان اعلام کرد دو طرف روي جزئيات فني توافق صلح، بحثهاي مفيدي داشتند و او در حال بازگشت به واشنگتن براي مشورت در مورد گامهاي بعدي است. ذبيحالله مجاهد، سخنگوي گروه طالبان نيز در توييتي نوشت: «موافقت کرديم در مورد اقدامات آينده هر دو جانب با رهبري مشورت نماييم.». اما در حالي که توييتهاي اين دو طرف اميدوارکننده به نظر ميرسد، رئيسجمهور افغانستان شديداً نگران است. روز سهشنبه ۲۲ مرداد اشرف غني در نشستي با حضور نيروهاي امنيتي و دفاعي اين کشور در مقر وزارت دفاع با عصبانيت تأکيد کرد: «آنهاييکه فکر ميکنند دوران پس از سرنگوني دولت دکتر نجيبالله تکرار خواهد شد، خواب و خيال ميبينند. من به شما قول ميدهم با آينده نيروهاي امنيتي و دفاعي معامله نخواهم کرد. شما خواهيد ماند. ما هيچ توافقي را که هويت و اقتدار ملي نيروهاي امنيتي و دفاعي افغانستان در آن محافظت نشود، قبول نميکنيم. هرکس که فکر ميکند دوران بعد دکتر نجيب را سر قواي مسلح افغانستان تکرار ميکند، خواب است و خيال است و اين خيال را به گور ببرد.» اين نخستين ابراز نگراني اشرف غني در باره ماهيت مذاکرات پنهان امريکا و طالبان و نخستين نگراني او در مورد تکرار سرنوشت دکتر نجيبالله آخرين رئيسجمهور حاکميت کمونيستي در افغانستان نيست. اين سخنان داراي پيام مشخص و بيانکننده اوج نگراني اشرف غني است. به گواهي تاريخ، يکي از مهمترين دگرگونيهايي که پس از شکست دکتر نجيب و کنار رفتن او و افتادن قدرت در افغانستان به دست مجاهدين به وقوع پيوست، نابودي ارتشي بود که با توجه به کمکهاي نظامي و آموزشهاي پيشرفته اتحاد جماهير شوروي، يکي از مقتدرترين نيروهاي نظامي در سطح منطقه بود، اما با به قدرت رسيدن مجاهدين کاملاً منهدم شد و تمامي سرمايهها، امکانات و تجهيزاتش به تاراج رفت. در نتيجه، با فروپاشي ارتش افغانستان پس از دکتر نجيب، بحران، هرج و مرج و جنگهاي شديد قدرت ميان جريانهاي شبهنظامي جهادي اوج گرفت و کابل و سراسر اين کشور صحنه درگيريهاي خونين کوچه به کوچه شد. اين در حالي است که به باور برخي آگاهان، دوران کنوني محمد اشرف غني، شباهتهايي با اواخر دوران دکتر نجيب دارد؛ از يکسو مسئله خروج نيروهاي خارجي همانند خروج ارتش سرخ شوروي از افغانستان مطرح است و از سوي ديگر، کاهش شديد کمکهاي مالي و نظامي به اين کشور و رها کردن افغانستان به حال خود. به واقع، در شرايط کنوني نيز انحلال ارتش و پليس افغانستان، در حالي که طالبان ادعاي پيروزي در جنگ را سرميدهد، ميتواند به معناي بازگشت به گذشته و قرباني شدن دستاوردهاي ۱۸ سال گذشته باشد. طالبان در گذشته نيز علاقه خود را در باره انحلال ارتش و نيروهاي امنيتي افغانستان نشان دادهاست زماني که عباس استانکزي، مسئول هيئت مذاکرهکننده اين گروه در اين مورد سخن گفت و وقتي اين سخنان با واکنشهاي شديدي در داخل افغانستان مواجه شد، حرف خود را پس گرفت و گفت منظور او، اصلاح ارتش بوده، نه انحلال آن. بر اين اساس، نگراني محمد اشرف غني همزمان با پايان دور هشتم مذاکرات امريکا و طالبان، بيانگر محتواي جدي و نگرانکننده اين دور از مذاکرات درباره سرنوشت و آينده افغانستان است؛ آيندهاي که رئيسجمهور افغانستان بر اساس آن از تکرار تجربه تلخ دکتر نجيب در مورد او هراس دارد. در روزهاي اخير، پس از سهشنبه (۲۲ مرداد) برخي زواياي پنهان توافق احتمالي امريکا با طالبان روشن شده است. در ابتدا هفتهنامه نيوزويک امريکا در گزارشي به نقل از مقامهاي پنتاگون نوشت به نيروهاي امريکايي در افغانستان دستور داده شده است تقريباً تمام عمليات جنگي تهاجمي عليه طالبان را محدود نمايند و مسئوليت مشاوره خود براي نيروهاي امنيتي افغانستان را کاهش دهند؛ هرچند پس از آن فرماندهي نيروهاي امريکا در افغانستان اين گزارش را رد کرد و گفت چنين دستوري به آنها نرسيده است. به دنبال اين گزارش، برخي رسانههاي داخلي افغانستان به نقل از برخي منابع و آگاهان، جزئيات بيشتري از توافق احتمالي امريکا و طالبان اعلام کردند. بر اساس اين گزارشها خروج کامل نظاميان خارجي از افغانستان، لغو تمامي قراردادهاي امريکا با دولت افغانستان، آزادي ۳۵هزار زنداني طالبان و از بين رفتن تمامي پايگاههاي نظامي نيروهاي خارجي در افغانستان از موارد برجسته اين توافقنامه است. نکته ديگر اينکه امريکا همزمان با امضاي توافق صلح با طالبان، توافق جديدي را با دولت افغانستان نيز امضا ميکند. به گفته سخنگوي رياست اجرايي دولت افغانستان، در اين توافقنامه تأکيد خواهد شد دولت افغانستان از توافقنامه صلح امريکا و طالبان آگاه است و اين توافقنامه در هماهنگي با اين دولت صورت گرفته است. بر اساس جزئيات جديد، دولت افغانستان و منابع نزديک به طالبان هر دو ميپذيرند که پس از امضاي توافقنامههاي جداگانه امريکا با طالبان و دولت افغانستان، مذاکرات بينالافغاني آغاز خواهد شد؛ مذاکراتي که به گفته دولت، روي توافق سياسي و آتشبس متمرکز خواهد بود، اما به گفته منابع نزديک به طالبان، نخست در نوعيت نظام آينده سياسي و شکلگيري کميسيون تعديل قانون اساسي و پس از آن آتشبس، محور گفتگوها خواهد بود. با توجه به آنچه بيان شد، نگراني رئيسجمهور افغانستان حداقل داراي دو بُعد است: بُعد اول اينکه امريکا و طالبان پيشاپيش و بدون حضور دولت افغانستان در مورد محورهاي مذاکرات بينالافغاني به توافق رسيدند و اين دولت تنها بايد زير فشار و ديکته امريکا اين محورها را تأييد کند؛ محورهايي همچون سرنوشت نيروهاي امنيتي و دفاعي، قانون اساسي، نظام سياسي موجود و برگزاري انتخابات رياست جمهوري افغانستان که آينده اين کشور را هدف گرفته است. بُعد دوم، کاهش شديد تعهدات دولت امريکا در قبال دولت افغانستان و رها کردن اين دولت ضعيف شده به حال خود است. افغانستان در شرايط کنوني در يک فضاي بيثبات امنيتي، سياسي و اقتصادي قرار دارد؛ شرايطي که شديداً به کمکهاي مالي و نظامي امريکا و همپيمانان اين کشور در ناتو وابسته است. اشرف غني نگران است با کاهش شديد تعهدات امريکا برخلاف توافقهاي گذشته، او و دولتش رو به سقوط و نابودي گام بردارد. متأسفانه در طول سالهايي که امريکا در افغانستان حضور دارد، همواره بر محور منافع خود عمل کرده و هيچ توجهي به منابع ملي افغانستان نداشته است. اين کشور در مواقع مختلف، به خصوص پس از سقوط حاکميت وابسته به اتحاد جماهير شوروي، افغانستان بحرانزده را که خود عامل اين بحران بود، به حال خود رها کرد و حالا به نظر ميرسد تاريخ بار ديگر در حال تکرار است. امريکاييها براي پيگيري منافع و اهداف خود در منطقه، به خصوص در قلب آسيا همواره در افغانستان بحران آفريدند تا با مديريت آن منافع خود را تأمين کنند، اما هرجا که ديگر حضورشان به نفع نبود، افغانستان را با بحراني که خود خلق کردند تنها گذاشتند. روزهاي آينده، روزهاي مهم و سرنوشتسازي براي افغانستان و آينده ثبات سياسي و امنيتي اين کشور خواهد بود. نمايان ميشود اينبار امريکاييها چه معاملهاي با سرنوشت اين کشور خواهند کرد؟!