جوانانی که برای کارگری به سلیمانیه و اربیل می روند
سایز متن
الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/5560979
۱۶.۵K
۴۴
روزنامه شهروند/ متن پيش رو در شهروند منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيستليلا مهداد| پيچ و خم کوهها و بيراههها جاي خود را به ساختمانهاي بلند داده است. ديگر خبري از بارهاي سنگين يخچال، اجاق گاز و دلشورههاي کولبري شبانه نيست؛ حالا جاي آنها را لولههاي بلند آهني گرفته است که سوار بر دوش «سيروان» طبقات را يکييکي بالا ميروند تا خانههاي قد و نيمقد جديد بالا برود و شهرک ديگري در سليمانيه ساخته شود.
«اين، بار پنجم است و تا زماني که شرايط کار ايران خوب نشود، همينجا کار ميکنم.»
سيروان بعد از ديپلم رفته سراغ جوشکاري. او ٢٤ساله است و هشتسال در شهر خودش، مريوان جوشکار بوده؛ از ٩سالگي؛ دوراني که همپاي پدرش در تاريکي شب، کولههاي بزرگ و کوچک را از بيراههها به مقصد ميرساند: «بعد از سالها جوشکاري، اوضاع خوب نبود. هر سال بدتر هم ميشد تا اينکه اين اواخر اصلا کار نبود؛ بيکار شده بودم؛ راهي جز رفتن براي کارگري نبود و به پيشنهاد يکي از دوستانم راهي سليمانيه شدم؛ براي ماهي سهميليون تومان.»
چندماه گذشته اتفاقي تازه براي تعدادي از جوانهاي مريوان و شهرهاي نزديک مرزهاي غربي ايران داشته؛ کار در سليمانيه و اربيل. حالا اين جوانها ميگويند براي لقمهاي نان، ترک ديار کردهاند و پاتوقشان شده هر روز صبح، ميدان سليمانيه، به اين اميد که انتخاب شوند براي يک روز کارگري. خوششانسها چند روز سر ساختمان ميمانند. جوانان مرزنشين شهرهايي مثل مريوان، بانه، سنندج، سروآباد و سقز راهي شهرهاي کردستان عراقاند اما جوانان همدان، بوکان و اروميه راهي شهرهاي ديگر عراق ميشوند. آنطور که سيروان ميگويد، جوانان مرزنشين بيشتر به سليمانيه و اربيل ميروند و کمتر ميتوان جوانان همداني يا اروميهاي را ديد: «روزي ١٢ساعت کار ميکنم. بار اول که آمدم، مثل بيشتر ايرانيها رفتم مسافرخانه اما الان ٢٠ نفري هستيم که خارج از شهر، خانهاي ٧٠ متري اجاره کردهايم، اما اگر «آسايش» بفهمد، بدبخت ميشويم.»
«آسايش، پليس عراق است و اگر اقامت نداشته باشيد، بيچارهتان ميکند.»
اقامت کار براي کارگران ايراني ١٢ميليون هزينه دارد؛ براي همين بيشتر کارگران توريستي و براي ٢٨روز ساکن سليمانيه يا اربيل ميشوند. بهتازگي خبرگزاري فرانسه در گزارشي از کارگران ايراني در عراق درباره اين موضوع نوشته است: «ايرانيها با گرفتن رواديد يکماهه، بهعنوان گردشگر وارد کردستان عراق ميشوند و بعد از ۲۸روز کار کردن، بعضي اقلام غذايي که در ايران گران شده را خريده و نزد خانواده خود برميگردند. آنها بعد يک هفته دوباره رواديد گردشگري گرفته و به کردستان عراق بازميگردند.»
«سيروان» تا به حال پنجبار با ويزاي توريستي عازم سليمانيه شده: «بيشتر بچههاي مرزنشين به همين روش براي کار به سليمانيه يا اربيل ميروند. اينجا مخارج بالاست و بيشتر کارگران ايراني براي اينکه بتوانند پول بيشتري براي خانوادهشان ببرند با بخور و نمير زندگي ميکنند. ما ٢٠ نفر، کار داربست انجام ميدهيم. بيشتر کارگران ايراني در ساختمانسازي مشغول کارند؛ کارگراني که اگر آشنا يا فاميلي نداشته باشند، بايد صبحها خود را به ميدان سليمانيه برسانند براي کار. بار اولي که رفتم سليمانيه مثل بقيه هر روز صبح ميدان سليمانيه مينشستم منتظر کار، اما بار دوم يکي از دوستانم کار داربست را معرفي کرد و از ميداننشيني خلاص شدم، البته کار داربست سخت و خطرناک است؛ چند روز پيش سهنفري ١٤تن ميله آهني را شش، هفت طبقه بالا برديم آن هم در دماي بالاي ٤٠درجه. هر روز عصر که ميرويم خانه، دوشهايمان از داغي آهنها سوخته، اما من قبل از اين در ايران صبحها کارگري ميکردم و شبها کولبري.»
سيروان ميگويد: «همه ما از سر ناچاري آمدهايم اينجا براي کارگري. زندگي در شهرهاي مرزي سخت است. کار نيست و بيشتر جوانان بيکارند. پدرها هم يا کولبرند يا شغل آزاد دارند که کفاف مخارج زندگي خانوادههايي را که اغلب پرجمعيت هم هستند، نميدهد. براي همين پدرم به همه ما گفت زرنگ باشيد و مخارج خودتان را دربياوريد، چون من از پس مخارج زندگي برنميآيم. الان سه عيد ميشود نرفتهام خانه؛ عيد نوروز، عيد رمضان و عيد قربان. هفتهاي يکبار زنگ ميزنم. اينجا زندگي سختيهاي خودش را دارد. وضع بهداشتي که افتضاح است. از ٩سالگي همپاي پدرم ميرفتم کولبري. پدرم تا زماني که جان داشت، ميرفت کولبري و حالا که پير شده در مرز باشماخه باربري ميکند.»
«همين دو هفته پيش بود که کارگر ٢١ساله مريواني بر اثر برقگرفتگي مُرد. بار دومش بود، ميآمد سليمانيه. وقتي خبر را شنيدم از ته دل گفتم خوش به حالش، از کارگري راحت شد.»
صندوق بينالمللي پول ميزان بيکاري ايران براي سال ۲۰۱۸ را حدود ١٣,٩درصد ارزيابي و پيشبيني کرده اين رقم امسال به ١٥.٤درصد افزايش يابد. براساس اين گزارش، اين رشد تا سال ۲۰۲۴ بهصورت متمادي ادامه خواهد داشت و به حدود ١٩.٤درصد خواهد رسيد.
مهاجرت کارگران به عراق پديدهاي است که اين اواخر رسانهاي شده؛ کارگراني که آماري از تعدادشان در دست نيست و مقامات منطقهاي کردستان در شمال عراق هم آمار کارگران ايراني را ندارند. به غير از تعداد محدودي از کارگران که اقامت کار دارند، بقيه کارگران با ويزاي توريستي وارد عراق ميشوند، براي همين تشخيص تعداد کارگران کار سختي است. «اينجا هر روز يک شهرک جديد ساخته ميشود و براي ساختوساز به کارگر نياز دارند. اوايل به دينار و دلار حقوق ميدادند، اما الان به تومان پول ميدهند، چون ميدانند دينارشان براي ايرانيها خيلي زياد است؛ هفتهاي حقوق ميگيريم. کُردهاي ايران يعني بچههاي نزديک مرز بيشتر در سليمانيه و اربيل کار ميکنند، چون عربي بلد نيستند اما بقيه کارگرهاي ايراني به شهرهاي ديگر عراق ميروند. غربت سخت است، اما وقتي کسي ميميرد يا برايش اتفاق بدي ميافتد دنيا روي سر آدم خراب ميشود.»
تا کار پيدا کنم، جانم به لبم رسيد
مسافرخانه «خالد» با اتاقهاي پنجمترياش را بيشتر ايرانيها ميشناسند؛ مسافرخانهاي کمي دورتر از ميدان بزرگ سليمانيه. «کاويار» يکي از ساکنان همين مسافرخانه است؛ کوچکترين مسافر که شبهاي اول را با ترس و دلهره به صبح رسانده است.
«چندماه ديگر ١٧سالم ميشود. همه ميگفتند براي کارگري زود شروع کردهاي. چند روزي است، برگشتهام اما سپردهام اگر کار بود خبرم کنند. روزهاي اول خيلي سخت ميگذرد، اما چارهاي نيست.»
وضعيت کار چندوقتي است خراب شده و کارگران ايراني به راحتي نميتوانند کار پيدا کنند، بهخصوص آنهايي که هممحلي يا همروستايي در سليمانيه يا اربيل ندارند اما وضع صنعتکارها، خياطها، جوشکارها و کساني که تخصصي دارند هنوز خوب است و قبل از اينکه پايشان به عراق برسد محل زندگي و کارشان مشخص است. «صنعتکارها قبل از رفتن هماهنگ ميکنند و راحت ميروند. تعدادشان کم است. شرايط کار در کردستان عراق هم به خوبي گذشته نيست، چون تعداد کارگرها زياد شده و براي همين ديگر به دلار يا دينار حقوق نميدهند. کارگران ساختماني که تعدادشان بالاست، روزي ٢٥٠هزار تومان درآمد دارند، البته بايد هر بار ٥٠کيلو بلوک جابهجا کنند. آنقدر بايد کار کنيد تا جانتان دربيايد. کمي هم گلايه کنيد، کارگران سوري جايگزين ميشوند. وقتي رسيدم سليمانيه، ميترسيدم از کسي آدرس بپرسم براي همين کلي راه رفتم تا رسيدم مسافرخانه خالد. غربت سخت است. چندبار گريه کردم اما مجبور بودم بمانم و کار کنم.»
پيش از اين «عادل بکوان» محقق عراقي- فرانسوي موسسه مطالعات پيشرفته علوم اجتماعي از پاريس به خبرگزاري فرانسه گفته است: «کارگران ايراني نهتنها کار خود را از منظر اجتماعي و فرهنگي در جامعه عراقي-کردي انجام ميدهند، بلکه خرج کرده و هزينه ميکنند. کارگران نيازهاي خود را برطرف ميکنند و خودشان بهعنوان منبعي از ثروت ديده ميشوند.» چند روز پيش هم روزنامه «هفتصبح» در گزارشي نوشت عراق سالانه از حدود ٤ميليون مسافر ايراني استقبال ميکند. از طرف ديگر، درباره افزايش ميزان نقلوانتقال ارز از عراق به ايران، از سوي اين کارگران صحبت ميشود؛ نقلوانتقالي که طبق گفته يک مسئول امور مالي در دولت عراق در گفتوگو با «العربي الجديد» در سال به دهها ميليون دلار ميرسد. اين ميزان ارز، به خانوادههاي کارگران يا به حسابهاي بانکيشان از طريق ١٨٠شرکت به ايران حواله ميشود. در گزارشي که «العربي الجديد» منتشر کرده، آمده کارگران ايراني از فرصت بيشتري براي جذب در شرکتهاي ايراني يا عراقي در عراق برخوردارند؛ يکي به اين دليل که از قوانين کار ايران پيروي ميکنند و دوم اينکه دستمزد کمتري (به دليل نرخ برابري ارز) ميگيرند.
«بيشتر جوانان آباديهاي مرزنشين رفتهاند براي کارگري، از آباديهاي مريوان و کردستان گرفته تا مهاباد و سرپل ذهاب اما از سنندج کمترند.»
خبرگزاري فرانسه در گزارش ماهيت زندگي و تعداد کارگران ايراني در عراق آورده است: «در جنوب يکي از بزرگراههاي شلوغ اربيل، يک تاجر عراقي- کُرد، ساختمانهايش را به مسافرخانههاي ارزان تبديل کرده تا اقامتگاه مناسبي براي کارگران ايراني باشد.» «خورشيد شقلاويي» ٥٤ساله به اين خبرگزاري گفته در پاييز گذشته ٥٤ کارگر ايراني در اين مسافرخانه اقامت کردند و حالا تعداد آنها به ١٨٠ نفر رسيده. او دو ساختمان ديگر در نزديکي مسافرخانههاي خود را اجاره کرده، اما تعداد اتاقها و امکانات همچنان کافي نيست؛ اتاقهاي ٩متري براي چهار کارگر که براي هر شب بايد ٣دلار بپردازند.
ماههاي نخست که جوانان از فشار بيکاري راهي سليمانيه و اربيل شدند، بيشتر خانوادهها ميترسيدند جوانانشان بروند عراق، اما کمکم تعداد کارگران بيشتر شد و نگرانيها برطرف. قديميها حالا دوسالي است که در عراق کار ميکنند و بعضيهايشان هم اقامت کار دارند. «کاويارِ» ٢٤ ساله، تعداد کارگران ايراني را بيشتر از سوريها، هنديها و چينيها ميداند: «قبل از اينکه بروم عراق تحقيق کردم ببينم شرايط چطور است؛ در روزنامهاي خواندم نزديک ٢٥٠هزار نفر در اين دوسال رفتهاند عراق براي کار. نميدانم چقدر درست است، البته کارگر زياد است. علاوه بر کارگرهاي ايراني خود عراقيها هم از شهرهاي ديگر براي کار ميآيند اربيل و سليمانيه. اوضاع کار خوب نيست. قبل از اينکه بروم عراق همه ميگفتند کار زياد است، اما جانم به لبم رسيد تا کار پيدا کردم، چون کار ساختماني براي من سخت بود، البته اوضاع کساني که با پاسپورت آمدهاند، بهتر است. کساني که پاسپورت ندارند، نميتوانند وارد اربيل و سليمانيه شوند و در همان شهر «پينجوين» نزديک مرز براي کارگري با درآمدهاي خيلي پايين ميمانند.»
«براي يکماه اقامت در مسافرخانه روزي ٤هزار دينار بايد بپردازيد- نزديک ٤٠هزار تومان خودمان- وگرنه شبي ٥هزار دنيار پايتان مينويسند. براي خورد و خوراک هم ايرانيها از غذاهاي ارزان استفاده ميکنند تا هزينههايشان پايين بيايد.»
کار ساختماني براي «کاويار» سنگين بوده و به هزار زحمت کاري در يک اغذيهفروشي پيدا ميکند. آنطور که او ميگويد چينيها و هنديها بيشتر در خانهها کار ميکنند و ايرانيها بيشتر کارهاي ساختماني و داربستزدن را بهعهده دارند. کاويار ميگويد عراقيها اهل شکماند براي همين فستفوديها و رستورانها مشتريهاي زيادي دارند و بيشترشان از ٧ صبح تا ١٢ شب بازند، البته براي کار بايد قبلا در فستفودي کار کرده باشيد. کاويار در فستفودي کوچکي کار ميکرده و شبها هم همانجا ميمانده تا پول مسافرخانه ندهد، براي روزي ١٥٠هزار تومان. بيشتر مشتريهاي او کارگران عراقي بودند، چون غذاهايش ارزان بود. «شب اول هوا سرد بود و باران ميباريد، آنقدر اذيت شدم که زنگ زدم به صاحبکارم پاسپورتم را بياورد برگردم ايران. اما او برايم پتو آورد و کمي دلداريام داد تا بمانم و پول دربياورم.»
اوايل همه چيز بهتر بود
ميکاييل صديقي، رئيس انجمن صنفي کارگران ساختماني استان کردستان اما نگران سرنوشت کارگران ايراني است و در مورد اين دغدغه گفته است: «ما هر روز شاهد مهاجرت کارگران و استادکاران ايراني به کردستان عراق هستيم؛ شهر مريوان که من در آن زندگي ميکنم، فقط ۱۵کيلومتر تا مرز سليمانيه فاصله دارد؛ شايد بشود با جرأت گفت ٨۰-٧۰درصد کارگران و استادکاران ساختمان که به عراق مهاجرت ميکنند، از استان کردستانند؛ در شهرهاي مريوان سروآباد، حداقل ٥۰-٤۰درصد استادکاران در عراق کار ميکنند؛ از زماني که ارزش پول پايين آمده و ساختوساز کم شده، موج مهاجرت گستردهتر شده است؛ در يکسال و چندماه گذشته، در ايران قيمت همه اقلام ساختمان از سيمان گرفته تا تيرآهن، بالا رفته، اما نرخ نيروي کار ثابت مانده؛ کارگر و استادکار ساختمان با نرخ چهارسال پيش مشغول به کارند، اما در عراق دستمزدها خيلي بالاتر است؛ مثلا اگر در ايران دستمزد براي نماي سنگکاري، متري ۴۰هزار تومان است، در عراق همين کار متري ۱۰هزار دينار است که ميشود حدود ۱۰۰هزار تومان؛ آنجا کارگران روزمزد هم روزي ۳۰۰ تا ۳۵۰هزار تومان درآمد دارند؛ استادکار، روزي ۴۵۰هزار تومان که پول خوبي است؛ براي کارگري که در ايران بايد ٦ماه سال بيکار باشد و ٦ماه بعد را با دستمزد چهار سال قبل بسازد، خيلي ميصرفد.»
«من اقامت کاري دارم و هرقدر که بخواهم ميتوانم بمانم. کارهاي اقامتمان را وکيل صاحبکارمان انجام داد.»
«سيامند» جزو نخستين کارگراني است که راهي کردستان عراق شده و حالا جزو قديميها به حساب ميآيد. او دوسالي ميشود که به عراق براي کار ميرود. سيامند از همان اول ميداننشين نبوده، چون با يکي از همروستاييهايش به سليمانيه رفت، خانه را او برايش اجاره کرد و اقامت کار هم گرفت، تا مجبور نشوند هر ٢٨روز برگردند ايران. سيامند حالا هر سه ماه يکبار چند روزي ميرود ايران.
داربست فلزي کار اصلي «سيامند» ٢٤ساله است و رونق کار ساختمانسازي را افزايش چشمگير جمعيت عراق ميداند: «از کارم راضيام خدا را شکر. براي همروستايي خودمان کار ميکنم، اجارهخانه هم نميدهم. اغلب کارگران ايراني آشنا و فاميلند، البته سوريها و ترکها هم هستند. ساختمانسازي کار سختي است، اما پول خوب ميدهند و همين کافي است. جمعيت عراق رو به افزايش است و براي همين به شهرکهاي جديد نياز دارند. تا زماني که عراق امنيت داشته باشد، براي کارگران ايراني کار هست، چون کارگران براي عراقيها منبع درآمد به حساب ميآيند و در عين حال با مهندسان و کارفرمايان ارتباط خوبي دارند، البته نسبت به گذشته درآمد کارگران ايراني پايين آمده. اوايل که ما کار ميکرديم به دلار پول ميداند، اما حالا به ريال حقوق ميدهند، اگر همينطور پيش برود، شايد شرايط سختتر و درآمدها کمتر هم شود.»
از واکسي تا کارگر مرغداري
در عراق، کارگران ايراني را تنها سر ساختمانهاي نيمهکاره درحال داربستزدن يا حمل بلوک و سيمان نميبينيد يا سر ميدان شهر در انتظار کار. بساط واکسي براي مسنترهاست، آنهايي که توان کار سخت را ندارند. «آدم از خجالت آب ميشود وقتي اين پيرمردها را ميبيند. در يکي از اين مسافرخانههايي که ايرانيها ميمانند، تعدادي از اين مردها را ديدهام که همسنوسال پدرم بودند؛ هر کفش ٥٠٠دينار. «اسماعيل» ٥٠سال داشت و بار ششم بود که ميآمد عراق براي واکس زدن. تعداد اين «اسماعيلها» کم نيست.»
«درآمد کارگران مرغداري بالاست. ماهي ١٠ميليون تومان، البته کارشان خيلي سخت است. بايد کاربلد باشيد.»
«ادريس» يکي از کارگران مرغداري است. در مريوان خيلي سعي کرد کاري براي خودش دستوپا کند، اما چون پايش را روي مين از دست داده، کار پيدا کردن برايش کمي سخت بود. او ٢٦سال دارد و تازه يکماه از ازدواجش گذشته بود و مجبور شد دوماه تازهعروسش را تنها بگذارد، البته بعد از دوماه با ١٠ميليون پول برگشت؛ «پول زيادي است.» مرغدارياي که ادريس در آن کار ميکند، نزديک سليمانيه است؛ کارگران از صبح تا شب بايد آنجا کار کنند و شبها همانجا بمانند و نگهباني بدهند. آمپولزدن مرغها و تميزکردن مرغداري هم با کارگران است. «ادريس بعد از دوماه برگشت ايران و قرار است اگر کار بود، دوباره برگردد سليمانيه، البته اينبار ميتواند سه نفر ديگر را هم با خود ببرد. سپردهام پسرخالهام را هم با خود ببرد. در مرغداريها به هر کس کار نميدهند، بايد کاري باشي و کاربلد.» «من عاشق چوبم براي همين هنر دستم را در عراق ميفروشم. جواناني مثل من کماند، چون بيشترشان براي کارگري ميآيند.»
آرشين ٢٨سال دارد، اهل سنندج است و مثل بيشتر جوانان مرزنشين بعد از ديپلم به فکر کاسبي افتاده: «ديپلم که گرفتم، کار با چوب را ياد گرفتم. عاشق بوي چوبم و وقتي چوبي را شکل ميدهم، روحم زنده ميشود. بار چهارم است ميآيم مسافرخانه «خالد». همينجا توي اتاق کار ميکنم و ميفروشم.»
پدر «آرشين» با پنجسر عايله بيکار است و از وقتي «آرشين» آمده عراق کمي اوضاع خانه بهتر شده: «پنجرههاي تزييني براي کافهها و کافيشاپها درست ميکنم. عراقيها پنجرهها را خيلي دوست دارند و هر پنجره را ٣٠-٢٠ و حتي ٥٠هزار دينار هم ميخرند. بستگي به اندازه پنجره دارد، اما همين پنجرهها در ايران برايم ٥٠هزار تومان سود داشت. واقعا وضع کار در سنندج خوب نيست و بيشتر جوانان بيکارند.»
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد