اولویتبندی پروژه های کشور به سبک نوبخت!
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مجيد يوسفي| سياستمداران و دولتمردان در کنار اقناع و رضايت خويشان و همگنان خود، اغلب وظايف و رسالتهاي خطير ملي نيز دارند که در بسياري از مقاطع، اين رسالتها مانع از خدماترساني به خويشاوندان و همگنان خويش است. در سالهاي اخير، اجراي بسياري از پروژههاي ملي و منطقهاي به نحو دامنگيري آلوده به گرايشها و تمايلات قومي- قبيلهاي شده و تشخيص منافع ملي از منافع قومي و قبيلهاي نسبتا دشوار شده است. بررسي احداث و تکميل يکي از اين پروژهها و تمايز آن با برخي از پروژههاي ملي در يک زمان واحد، کموبيش الگويي به دست خواهد داد تا در يک مقايسه کارشناسانه به معيارهاي صحيحي دست يابيم.
چندي پيش، محمدباقر نوبخت، معاون رئيسجمهور و جانشين رئيس ستاد اقتصاد مقاومتي کشور، در گيلان در سفر استاني خود درباره تکميل راهآهن قزوين- آستارا ابراز اميدواري کرد که با توجه به تعهد دولت به کشورهاي همسايه در راهاندازي کامل کريدور شمال- جنوب، تا پايان سال آينده از اين خط ريلي بهرهبرداري کنند. پيشازاين در دومين هفته از همين ماه، او در بازديد از پروژه راهآهن چابهار- زاهدان خاطرنشان کرده بود که «خط ريلي چابهار- زاهدان از اولويتهاي دولت است و تا پايان سال آينده يا اوايل سال ۱۴۰۰ تکميل ميشود».
بنابراين معاون رئيسجمهور به دو پروژهاي اشاره کرده که هر دو آنها، تنها پروژههاي باقيمانده کريدور شمال- جنوب است و چنانچه اين دو به سرانجام برسند، دو پروژه اولويتدار اصلي دولت حسن روحاني به بهرهبرداري رسيده و ايران به يکي از مهمترين اهداف حوزه راهي خود يعني تکميل کريدور شمال- جنوب دست يافته است. اهميت اين راهگذر اين است که ارتباط ترانزيتي کشورهاي شمال اروپا و روسيه از طريق ايران و درياي خزر به کشورهاي حوزه اقيانوس هند، خليج فارس و جنوب آسيا برقرار ميشود. جدا از اهميت استراتژيک بندر چابهار در سواحل مکران، راهآهن قزوين- رشت مبادلات تجاري کشور و بهويژه استان گيلان را به کشورهاي آسياي ميانه فراهم خواهد کرد؛ اما با نگاه کارشناسي، بايد به جزئيات دو پروژه و نيز موقعيت خطير زماني و جغرافياي آن بپردازيم که در چنين زمانهاي، اولويتها چگونه و با چه شرايطي بايد دنبال شوند.
بنابراين در اهميت و نقش خطير اين دو پروژه ترديدي باقي نميماند؛ زيرا در صورت نهاييشدن، ايران به واسطه همين خطوط تجاري، در همسايگي 40 درصد از جمعيت جهان (هند، افغانستان، پاکستان و کشورهاي آسياي ميانه) قرار خواهد گرفت؛ اما در موقعيت کنوني کشور، بحران اقتصادي حاصل از ناکارآمدي دولت در ثباتبخشيدن به اقتصاد، فساد لجامگسيخته در دستگاههاي دولتي، کاهش چشمگير ارزش پول ملي، مشکلات تلنبارشده از دولتهاي گذشته و از همه مهمتر اعمال شديدترين تحريمهاي يکجانبه آمريکا باعث شده ايران در شرايط حساسي قرار گيرد. اين شرايط حساس به زبان گوياي بيژن زنگنه، وزير نفت ايران، «حتي از جنگ تحميلي نيز سختتر» شده است؛ بهنحويکه او به اين يقين دست يافته که «آمريکا در تحريم هوشمند به بلوغ شيطاني» رسيده است.
در چنين موقعيتي چرا معاون محترم رئيسجمهوري کشور به چنين وعدههايي دل خوش کرده است؟ چگونه دولت، خود را به تدوين و ارائه برنامهاي براي جنگ اقتصادي ملزم نکرده است؟ اگر دولت چنين تدابيري انديشيده، چرا هنوز راهآهن رشت- آستارا در اولويت اصلي دولت قرار دارد؟ آيا منافع ملي کشور اين اجازه را ميدهد که دولت به جاي تکميل راهآهن استراتژيک 540 کيلومتري چابهار- زاهدان، 260 کيلومتري کرمانشاه- مرز خسروي، 32 کيلومتري شلمچه- بصره، 14 کيلومتري سلفچگان- راهآهن سراسري، خود را موظف به تکميل راهآهن رشت- آستارا کند؟
پروژهاي که در قطعه اول آن [قزوين- رشت] نزديک به سه هزار ميليارد تومان براي آن هزينه شده و براي احداث يک مسير 165 کيلومتري، 15 سال 1381ـ1397 زمان صرف شده است. حالا چگونه ميخواهد مسير 580 کيلومتري چابهار- زاهدان و 180 کيلومتري رشت- آستارا را در دو سال به اتمام برساند؟ اين در حالي است که براساس اخبار واصله، دولت پروژههاي ديگر ريلي را هم در دست ساخت دارد که گاهي اين پروژهها مشکلي از اقتصاد بحرانزده فعلي کشور مرتفع نميکند و بيشتر به رضايت و اقناع مردم از عملکرد دولت منتهي ميشود.
از سوي ديگر، افتتاح اخير قطعه اول راهآهن قزوين- آستارا که به شهر رشت منتهي ميشود، نه مشکلي از جابهجايي کالاي منطقه حل ميکند و نه ترافيک مسافري دارد. وانگهي با وجود سوبسيد دولت، هزينه تمامشده تردد ريلي مسافر از تهران- رشت اگر بيشتر نباشد، کمتر نيست و آشکارا طولانيتر از تردد جادهاي است. به طور دقيق، هزينه تمامشده ريلي از تهران به رشت حدودا 50 هزار تومان و زمان طيشده حدودا 6.5 ساعت بوده؛ اما هزينه تمامشده جادهاي حدودا 50 هزار تومان و زمان طيشده کمتر از پنج ساعت است. اين در حالي است که هزينه تردد مسافر از ايستگاه لاکان به رشت مازاد بر هزينه سفر است که ممکن است همين عامل، ميل مسافر را به حملونقل جادهاي بيشتر کند.بنابراين راهآهن قزوين- آستارا تا همين نقطه هم نه براي دولت سودآور بوده و نه براي مردم مزيتي فراهم کرده است. مهمتر آن است که از ابتدا هم کارشناسان، متخصصان و مقامات دولتي ميدانستند که اين مسير چنانچه به بندر آستارا متصل نشود، فقط هزينه سنگيني بر دوش دولت گذاشته وگرنه تاکنون سودي به حال دولت- ملت نداشته است.
از سوي ديگر، تکنولوژي موجود راهآهن کشور مربوط به تکنولوژي نيمقرن گذشته است و سرعت جابهجايي کالا از طريق ريل، آنچنان کُند و آهسته است که بهتازگي غلامحسين شافعي، رئيس اتاق بازرگاني ايران، «سرعت 12 کيلومتر در ساعت راهآهن را با سرعت قاطر» مقايسه کرده است؛ ضمن اينکه بعيد است حملونقل باري راهآهن- چنانچه به بهرهبرداري برسد- در سالهاي نخست به اندازه کافي بار داشته باشد که بتواند براساس نظم، تشريفات قطار برنامهاي را رعايت کند؛ بنابراين حملونقل جادهاي هم به دليل سرعت جاده و هم به واسطه انعطاف آن در جابهجايي کالا با فاصله زيادي از راهآهن جلوتر است، جز آنکه از نظر آلودگيها و حفظ محيط زيست نمره درخوري به راهآهن بدهيم.
بنابراين دولت بايد بهجاي سرمايهگذاري هنگفت و کمحاصل، راه بهينه و اقتصاديتري را برگزيند. اقتصاد کشور در وضعيت بحراني که هر روز بر فشارها و تنگناهاي آن افزوده ميشود، ظرفيت و کشش آن را ندارد که دولت با صرف هزينههاي سنگين، پروژههايي را در اولويت قرار دهد که در خوشبينانهترين حالت، بازگشت سرمايه آن کمتر از يک دهه نخواهد بود. حال آنکه، انسداد اقتصادي و تهديدات آمريکا بر سر راه تحريم ايران، اگر همچون تحريمهاي عراق به يک دهه منتهي شود، ايران نيازمند چند اقدام عاجل و فوري است.
کدام پروژه؟ کدام اولويت؟
يکي از اولويتهاي دولت، اين است که بتواند دو خط راهآهن مرزي کرمانشاه ـ مرز خسروي و ديگري شلمچه ـ بصره را به اتمام برساند تا مسير ايران با کشور عراق تسهيل يابد. خطوطي که با وضعيت کنوني اقتصاد ايران و سرمايهگذاري سنگين ايران در اين کشور ميتواند نقش مکمل و تعيينکننده براي اقتصاد بيمار ايران باشد. به ياد آوريم که حجم درآمد ايران تا 2016 ميلادي نسبتا شش ميليارد دلار برآورد شده است، اما به يمن سياستهاي پولي دولت در بالانگهداشتن قيمت دلار، هماکنون سهم درآمد صادرات ايران به کشور عراق بيش از 12 ميليارد دلار است. مضاف بر اينکه سرمايهگذاري ايران در زيرساختها و روابط ويژه ايران با اين کشور اين امکان را فراهم ميکند که تا مرز 20 ميليارد دلار درآمد داشته باشد که با احتساب 60 ميليارد دلار درآمد نفتي ايران در سال 97، درآمد آن به يکسوم از درآمد نفتي نزديک ميشود. صادرات غيرنفتي ايران به عراق در سال 1396 تقريبا برابر با صادرات غيرنفتي ايران به کل 28 کشور عضو اتحاديه اروپا در همين سال بوده است. بنابراين درآمد صادرات غيرنفتي ايران از عراق، ظرفيتي نيست که ايران بخواهد آن را ناديده بگيرد يا اقدامي را با احتياط و سر فرصت انجام دهد. هماکنون جذب بيش از 100 هزار ايراني در بازار کار عراق، اگرچه خوشايند و خورند سياستهاي اجتماعي ايران نيست، اما به نوعي اثبات کرده است که در برهه سختيها و فشارهاي اقتصادي بيشتر ميتوان به همسايه جنوبي ايران اتکا کرد تا به وعدههاي روسي.
در اقدام بعدي ايران بايد در کنار توسعه و تجهيز بندر شهيد بهشتي چابهار به بهبود شرايط عمومي و بازسازي زيرساخت شهر چابهار بهعنوان مهمترين نقطه جابهجايي کالا در ناحيه شرق ايران دست بزند. با وجود توجه ستايشآميز دولتهاي يازدهم و دوازدهم، وضعيت نکبتبار هموطنان ما در شرق ايران [زابل، زاهدان، ايرانشهر، چابهار، خاش، سراوان، ميرجاوه] به هيچ وجه زيبنده اين کشور نيست. فقر، حاشيهنشيني، خشکسالي، تنشهاي قومي ـ فرقهاي و بحرانهاي فزاينده زيستمحيطي اين استان پهناور را به يکي از ناامنترين نقاط کشور تبديل کرده است. حال آنکه، با نيمي از بودجههاي ريلي کشور، ايجاد اشتغال حداقلي، نوسازي برخي از اماکن بهداشتي، رفاهي و زيرساختهاي شهري، اين منطقه به يکي از مهمترين نقاط جابهجايي صادرات و واردات کالا از/ به کشورهاي آسياي ميانه، هندوستان و افغانستان خواهد بود. منطقهاي که منبع درآمد عظيمي از محل صادرات و واردات کالا خواهد بود و قطعا اين درآمد غيرنفتي، بيشتر منافع ملي کشور را تأمين خواهد کرد تا خطوط ريلي قزوين ـ رشت که حتي با سرمايهگذاري سنگين و سوبسيد دولت نتوانسته ترافيک مسافري قابل ملاحظهاي را جذب کند.
خسران ملي يا اقناع محلي در تکميل ريل آهن رشت ـ آستارا
وعده محمدباقر نوبخت در تکميل يکساله راهآهن رشت ـ آستارا و دوساله چابهار ـ زاهدان بيش از آنکه يک وعده دولتمردي کارآزموده و کاردان باشد، بيشتر به افسانهسرايي نزديک است. اين وعده، با ادبيات اقتصادي، به معناي تزريق دو هزار ميليارد تومان در راهآهن رشت ـ آستارا و چهار هزار ميليارد تومان در پروژه چابهار ـ زاهدان به قرار تقريبي احداث هر کيلومتر ريلي 10 ميليارد تومان است.
بنا بر سوابق پروژههاي راهي و عمراني در خوشبينانهترين وضعيت سوت قطار راهآهن در 1405 به آستارا خواهد رسيد. اما سرمايه هنگفتي ـ دو هزار ميليارد تومان ـ در اين بخش از کشور هزينه خواهد شد که در تجارت خارجي ايران با آسياي ميانه آنهم کوتاهمدت چندان تأثير معناداري روي آن نخواهد گذاشت. مقايسه کنيد حجم 12ميليارددلاري تجارت با عراق با روابط تجاري يکميليارددلاري ايران ـ روسيه. به هيچ وجه اين تجارت و دادوستد قابل مقايسه نخواهد بود. مخصوصا اينکه مسير قزوين- آستارا مشخصات باري ندارد. به تعبير ديگر صنايع بزرگي در اين بخش از کشور مستقر نشده است که احداث ريل آهن، تا اين حد ضروري و حياتي بوده باشد. بنابراين گرهي از مشکلات دولت و ملت باز نخواهد کرد. حال آنکه اگر اين دو هزار ميليارد تومان تنها در صنعت گردشگري ـ بومگردي اين منطقه سرمايهگذاري ميشد، يک تحول بزرگ در صنعت گردشگري کشور فراهم ميکرد که در کنار رشد درآمد ملي، قطعا به اشتغال دهها هزار نفر از هموطنان ما در اين نواحي شمال کشور منتهي ميشد.
اما اگر از ضرورتها و فوريتهاي اقتصادي مقطع کنوني کشور بگذريم، جز نام نيکي که نوبخت پس از پايان دوران معاونت خود در بين هموطنان گيلاني و ميراثي که در دوران بازنشستگي از خود به ارث خواهد گذاشت، اتفاق بزرگي در منطقه شمال ايران نخواهد افتاد، زيرا او بالاخره پس از چهار دهه موفق شد به يکي از مهمترين پروژههاي شمال ايران جامه عمل بپوشاند و يکي از لکههاي توسعهنيافتگي اين منطقه را از نقشه پهناور کشور بزدايد. مآلانديشانه و منصفانه اين است که بگوييم در دهههاي ديگر، اين خط ريل، هم از بعد مسافري، هم باري و هم در کاهش آلودگي محيط زيست نقش بسيار مؤثري ايفا خواهد کرد، اما در مقطع کنوني تحريمها، تهديدات دريايي خطوط کشتيرانيها در بنادر استراتژيک کشور و مخصوصا با پيشبيني ادامه تحريم در سال آتي، اگر اهتمام دولت بر اتمام پروژههاي راهآهن جنوب و شرق کشور ميبود، آيندگان بر انصاف و اولويت دولت در موقعيت خطير کشور بيشتر گردن و البته احترام مينهادند، زيرا صرف چنين سرمايههاي هنگفتي در مناطقي که سرمايهگذاري در آن زودبازده نبوده و تنها به رفع عقدههاي تاريخي و رقابتهاي محلي ياري خواهد رساند، بيش از آنکه منافع ملي کشور را تأمين کند، بيشتر به رشد نقدينگي و حيف و ميل منابع کشور منتهي خواهد شد.