سرمقاله جوان/ راه مواجهه با دزد جدید «گریس» چیست؟
روزنامه جوان/ « راه مواجهه با دزد جديد «گريس» چيست؟ » عنوان سر مقاله مديرمسئول روزنامه جوان، دکتر عبدالله گنجي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: توقيف کشتي نفتي ايران توسط انگليس امري بيسابقه بود که موجب تعجب همه کارشناسان حقوق و روابط بينالملل شد. اصولاً سابقه ندارد اتحاديه اروپا در راستاي تحريمهاي خود اقدام فيزيکي- عملي بنمايد؛ بنابراين کار انگلستان يک سناريوي امريکايي بود، اما انگليس کمکم احساس کرد اين اقدام فاقد آورده براي اين کشور است. از اول روايت توقف کشتي ايران به دو مسير ختم ميشد؛ اول رفتن کشتي به سوريه و، چون سوريه تحريم است موجب توقف کشتي شده است، اما اظهارنظر دومي نيز از سوي مقامات اسپانيا – جبلالطارق عنوان شد که اين اقدام به درخواست امريکا صورت گرفته است. شرايط داخلي انگليس خصوصاً جابهجايي نخستوزير و وزير خارجه نشان ميداد که انگليس در شرايطي نيست که بخواهد دردسر جديد براي خود ايجاد کند؛ بنابراين اجراي فرمان امريکا محتملتر بود. توقف کشتي انگليس از سوي ايران و احساس ناامني کشتيهاي غربي در خليجفارس باعث گرديد هزينه خروج نفت از خليجفارس بيش از آن چيزي شود که بابت خريد پرداخت ميکنند؛ بنابراين انگليس تلاش کرد با رها کردن خود از ماجرا هم کشتي خود را باز پس گيرد و هم سفر کشتيهاي خود را در منطقه کمهزينهتر کند، لذا حکم به رفع توقيف کشتي ايراني داد. اما ورود بيتاب و عريان امريکا به صحنه نشان داد که پايان نيابت انگليس و ورود خود امريکا به صحنه يک سناريوي از قبل طراحي شده است که نميتوانند از آن بگذرند. خيلي راحت از يک دادگاه در فلان شهر امريکا حکم ميگيرند و ظاهر حقوقي هم به ماجرا ميدهند. روشنفکران ما - امثال زيباکلام- که دادگاههاي ايران را سياسي و دادگاههاي غرب را مستقل ميدانند خوب است در اينجا به سخن بيايند و از منافع ملي دفاع نمايند. ترديدي نيست که اگر يک دادگاه در ايران حکم توقيف کشتي انگليسي را صادر ميکرد، امثال زيباکلام در سياسي بودن و غيرمستقل بودن آن دادگاه قلمفرسايي ميکردند. حال خوب است سياسي و آلت دست بودن دادگاههاي انگليس و امريکا را ببينند. به هر حال اکنون امريکا عريان و بيتاب وارد صحنه شده است و ابايي ندارد که مورد مذمت و سرزنش جهان قرار گيرد و چهرهاي بيمنطق و گانگستري از امريکا را به نمايش گذارد. ظاهراً عدم پيروزي ايران در مواجهه با انگليس آنقدر براي امريکا مهم است که حاضر است حيثيت نداشته خود را خرج کند. حال سؤال اين است که اگر امريکا حکم توقيف کشتي نفتکش ايران را عملي کند جمهوري اسلامي ايران با دوگانه انگليس و امريکا چه خواهد کرد؟ آيا مسئله را با انگليس حل و فصل ميکند و سراغ امريکا ميرود؟ آيا کشتي انگليسي را آزاد ميکند و به دنبال عمل متقابل با امريکا ميگردد؟ اينکه دو روز پيش ترامپ اعلام کرد ما قايقي در خليجفارس نداريم که ايرانيها آن را بگيرند پشت پرده ورود مستقيم به توقيف کشتي ايراني بود. قطعاً جمهوري اسلامي ايران که راهبرد مقاومت را برگزيده است و ملت مظلوم و فهيم ايران نيز او را همراهي ميکنند از اين اقدام نخواهد گذشت. اما راه چاره رها کردن اولي و درگير شدن با دومي نيست. انگليس منشأ اين مشکل بوده و سربازي امريکا را انجام داده است و نبايد بدون هزينه از اين معرکه خارج شود؛ لذا اگر امريکا جايگزين انگليس شد چاره کار اين است که ضمن استمرار توقيف کشتي انگليسي به دنبال توقيف کشتي امريکايي باشيم و اين هر دو را با هم ببينيم. ممکن است مصلحتانديشان و توسعهگرايان غربمحور بگويند نبايد اروپا را با خود درگير کنيم که در پاسخ بايد گفت عايدات ما از «برجام اروپايي» چيست که در اين صورت از دست خواهيم داد؟ به تعبير امام راحل: «ما کينه دنياي غرب را در همين جاها جستوجو ميکنيم» و چارهاي جز مقاومت در مقابل روحيه استکباري و جهانخواري نيست. در صورت قطعي شدن تصميم امريکا بايد شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي فرمان توقيف کشتيهاي امريکايي يا نوکران عريان آن را در سراسر جهان صادر کند و پس از رهگيري و توقيف در کنار کشتي انگليسي قرار دهد و رسانههاي سراسر جهان را براي بازديد دعوت نمايد. ما چيزي براي از دست دادن نداريم. آنچه از دست دادن آن خط قرمز است عزت و بزرگي ملت ايران است که به پاي آن خونهاي مردان و زنان بزرگي ريخته شده و هرگونه تسامح در اين صحنه خيانت است.