دگر اندیشان و ضدیت با خواست مردم
سياست روز/ متن پيش رو در سياست روز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. پس از پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران با محوريت ولايت فقيه، مرکزي که با بيشترين هجمه ها روبرو بود ولي فقيه و جايگاه ولايت فقيه بود. دشمن و عوامل نفوذي داخلي آن ميدانست و هنوز هم اعتقاد دارد که براي نابودي جمهوري اسلامي ايران بايد جايگاه ولايت فقيه را تضعيف و تخريب کرد و اين اقدامات در طول ۴۰ سال عمر انقلاب اسلامي تاکنون با شدت وجود داشته است. ساز و کاري در قانون اساسي براي تعيين ولي فقيه گنجانده شده که يکي از دموکراتيک ترين روش هايي است که در دنيا نمونه آن وجود ندارد. مردم سالاري ديني با وجود ولايت فقيه شکل مي گيرد و اين مردم سالاري ديني اکنون در جمهوري اسلامي ايران با روشي مترقي و پيشرو مستقر است و از حمايت حداکثري مردم نيز برخوردار است. مردم نمايندگان خود را در مجلس خبرگان رهبري بر مي گزينند و خبرگان رهبري نيز رهبري و ولي فقيه را انتخاب مي کنند و بر عملکرد او نيز نظارت دارند. در قانون اساسي نيز شرح وظايف و اختيارات ولي فقيه و رهبري نظام اسلامي تعيين شده است. تاکنون نه حضرت امام(ره) و نه حضرت آيت الله خامنه اي از آنچه که قانون اساسي و شرع براي رهبري جامعه اسلامي تعيين کرده است، فراتر نرفته اند و حتي در بسياري از مواقع از حق قانوني خود براي برخورد يا تصميم درباره مسئله اي استفاده نکرده اند که مبادا شائبه دخالت يا انگ ديکتاتوري به نظام اسلامي زده شود. تاکنون به اين موضوع مهم که چرا دشمنان نوک پيکان حملات خود را هميشه به سوي ولي فقيه و جايگاه ولايت فقيه نشانه رفته و به آن شليک مي کنند، فکر کردهايم؟ آيا تاکنون به اين مسئله انديشيده ايم که رسانه هاي بيگانه که تعداد آنها کم هم نيست چرا دست به ساخت برنامه هايي عليه ولي فقيه و جايگاه ولايت فقيه ميزنند؟ و اگر بخواهيم دقيق تر به آن بنگريم اکنون که حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در جايگاه ولايت فقيه قرار دارند، چرا شبکهها و رسانه هايي همچون بي بي سي، راديو فردا، صداي آمريکا و بسياري از شبکه هاي ديگر ايشان را تخريب ميکنند؟ اگر حکومت در جمهوري اسلامي ايران مبتني بر ولايت فقيه نبود، همان سال هاي اول، انقلاب اسلامي ساقط مي شد. ماندگاري و استحکام جمهوري اسلامي ايران به وجود ولايت فقيه بستگي دارد و دشمنان به اين موضوع پي برده اند و سعي دارند تا با اقدامات تخريبي و دروغ هايي که در رسانههاي خود منتشر مي کنند، افکار عمومي داخلي را نيز با خود همراه سازند. يکي از مسائلي که از سوي دشمنان با همراهي عوامل نفوذي در داخل بر روي آن تمرکز دارند پرداختن به موضوع حکومت ديکتاتوري با وجود ولايت فقيه است. همانگونه که نوشته شد، همه مسئولين در نظام جمهوري اسلامي ايران با واسطه يا بدون واسطه از سوي مردم برگزيده مي شوند که اين يکي از محاسن بزرگ جمهوري اسلامي ايران است که در هيچ کشوري حتي مدعيان دموکراسي و آزادي آن را اجرا نمي کنند. همين مدعيان دموکراسي که نظام جمهوري اسلامي ايران را ديکتاتوري مي نامند و خواهان برچيده شدن نظام مبتني بر ولايت فقيه هستند، در کشورهاي خود با وجود ادعاي حاکميت دموکراسي، ديکتاتوري مطلق را برپا کرده اند. اگر به سيستم حکومتي بريتانيا بنگريم به خوبي سيستم ديکتاتوري در اين کشور ديده مي شود. ملکه انگليس که اکنون سال ها است در سلطنت باقي است و پس از او نيز جانشين او که از خاندان سلطنتي است بر تخت سلطنت خواهد نشست، در روند انتخابات در اين کشور چه جايگاهي دارد؟ آيا مردم او را انتخاب کرده و مي کنند؟ گرچه سيستم حکومتي انگليس به ظاهر پارلماني است اما ملکه همه کاره کشور است و مجلس اعيان و اشراف که همه اشراف زاده هستند، تصميمات مهم و اساسي را پس از هماهنگي با ملکه به مجلس عوام که از سوي مردم انتخاب شده اند ديکته مي کنند. حال چنين سيستمي را با حکومت در جمهوري اسلامي ايران مقايسه کنيم، به چه نتيجه اي خواهيم رسيد؟! در نزديکي جمهوري اسلامي ايران رژيم هايي مستقر است که حتي بويي از انتخابات و دموکراسي نبرده است، عربستان سعودي که نوع حکومت آن پادشاهي است يکي از ديکتاتورترين حکومت هاي دنيا است، رژيم هاي ديگري چون امارات، کويت بحرين و قطر نيز چنين سيستمي در حکومت هاي خود دارند. مردم در اين کشورها هيچ نقشي در تعيين مسئولين خود ندارند، حکومت در چنين رژيم هايي موروثي و خانوادگي است و هر يک از خاندان اين کشورها از قدرت و ثروت بيشتري برخوردار باشد به پادشاهي مي رسد و ديگر شاهزادگان نيز در کنار او مشغول چپاول و سرکوب مردم مي شوند. همگان ديده و تجربه کرده اند که در بسياري از مواقع دشوار و بحراني، ولي فقيه و جايگاهي که قانون اساسي و اسلام براي او تعيين کرده توانسته است کشور را از بحران دور کند و قطار کشور و انقلاب را به ريل اصلي بازگرداند. نمونه هاي بسياري در طول ۴۰ سال گذشته وجود دارد که اين ادعا را ثابت مي کند. در چنين شرايطي که اکثريت افکار عمومي به درايت و هوشمندي رهبري انقلاب اسلامي آگاهي دارند و حتي دشمن نيز زبان به اعتراف گشوده و ايشان را رهبري با هوش سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي بسيار بالا مي دانند، طرح درخواست استعفاي ايشان تيري ديگر از چله دشمنان است. به اين سخنان برخي شخصيت هاي سياسي که در قامت دشمن مقابل جمهوري اسلامي ايران هستند توجه کنيد؛ عضو ارشد انديشکده آمريکايي شوراي روابط خارجي «ري تکيه» در مقاله خود با عنوان «نبوغ رهبر عالي ايران» در روزنامه واشنگتن پست نوشته: «رهبري نبوغ آميز آيتالله خامنهاي، ايران را به قدرت برتر از خليج فارس تا کرانههاي مديترانه تبديل کرده است. رهبر ايران يک متفکر استراتژيک طراز اول است. دستاوردهاي امروز ايران مرهون نبوغ يک روحاني بيادعا است. در منطقه اي که رژيم هاي بسياري دچار بيثباتي و فروپاشي شدهاند، جمهوري اسلامي با اقتدار به پيش ميرود. آيتالله خامنهاي در رأس مهمترين دولت از خليج فارس تا کرانههاي مديترانه است.» اين تعريف ها از سر ناچاري و حقارت مقابل حکومتي است که اکنون توانسته با وجود همه دشمني ها در قالب تحريم اقتصادي، فشار سياسي و حتي تهديد نظامي ايستادگي کند و دشمني که خود را ابر قدرت بلامنازع دنيا مي داند، به چالش بکشد و همه اهداف و برنامه ها آن را نابود سازد. در چنين شرايطي است که جمهوري اسلامي ايران پيشرفت هاي بزرگي را نيز تجربه کرده که همين پيشرفت ها عصبانيت دشمنان را صد چندان کرده است. کاندوليزا رايس وزير اسبق امور خارجه آمريکا و مشاور ارشد جرج بوش نيز گفته بود؛ «رهبر ايران ميتواند نقشههايي را که بهترين ذهنها، با صرف بيشترين بودجه ها، در زماني بسيار طولاني کشيده و مجرياني ماهر اجراي آن را به عهده گرفتهاند، با يک سخنراني يک ساعته خنثي کند.» نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي نيز گفته؛ «قبلاً درباره خطر هستهاي ايران هشدار دادم، اما امروز ميخواهم خطر پيچش تاريخ به نفع ايران را گوشزد کنم و بگويم آقاي خامنهاي از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش را به لرزه انداخته و ملتها را به سوي خود جلب کرده است. دوستان هوشيار ما ميدانند که خيلي وقت است رهبر ايران، رهبر منطقه و مسلمين جهان است.» با وجود چنين بينش ها و ديدگاه هايي که البته از سر دوستي و لطف به جمهوري اسلامي ايران نيست بلکه از دشمني عميق و کينه بزرگي است که در دل همه آنها وجود دارد، چندي است جرياني در داخل با هدايت عوامل خارجي موضوع استعفاي رهبري معظم انقلاب اسلامي را مطرح مي کنند. افرادي که در بيانيه خود چنين درخواستي را مطرح کرده و ادعا کرده اند که اکثر مردم ايران نيز همچون آنها نظر دارند و فکر مي کنند، خود در چه جايگاه و پايگاه اجتماعي قرار دارند که چنين بيانيه اي و با آن درخواست را مطرح مي کنند؟ آيا آن ۱۵ و ۱۴ نفر دگر انديش، صلاحيت طرح چنين خواسته اي را دارند؟ چگونه است که اين تعداد خود را نماينده همه مردم ايران مي دانند و القاء مي کنند که خواسته آنها خواسته همه مردم ايران است؟! اما اين دگر انديشان که سعي دارند با حمايت رسانه هاي معاند بيگانه خواسته خود را مطالبه عمومي تلقي کنند، چه نوع حکومتي را پيشنهاد داده اند؟ آنها اعتقاد دارند که ايران بايد حکومتي دموکراتيک مبتني بر سکولاريسم داشته باشد و مذهب هيچ جايگاهي در آن نداشته باشد. اين خواسته يک عده معدود خاص است که خط اين جريان را از اربابان خود در آمريکا، انگليس، اسرائيل و عربستان دريافت کردهاند. سياستي که دشمن در پيش گرفته، سياستي در راستاي دشمني با جمهوري اسلامي ايران است، اگر غير از اين بود بايد به رفتار دشمنان و عوامل نفوذي داخلي آن شک مي کرديم. اما جمهوري اسلامي ايران با وجود ضعف ها و کمبودهايي که به خاطر ضعف مديريتي در دولت و دولت هايي است که مستقيم از سوي مردم برگزيده مي شوند، توانسته است با رهبري حضرت آيت الله خامنه اي شرايطي را پشت سر بگذارد که قطعاً عبور از آن براي بسياري از کشورها و رهبران آنها کاري محال و نشدني بوده است. چنين رهبري از حمايت و علاقه اکثريت مردم خود برخوردار است، مردمي که نظام جمهوري اسلامي ايران را با جان و دل پذيرفته اند و براي آن سختي هاي بسياري را متحمل شده اند و اکنون نيز براي استمرار امنيتي که در کشور برقرار است فرزندان خود را راهي جبهه هايي مي کنند تا مدافع حريم و حرم باشند. بصيرت و آگاهي مردم است که توطئههاي دشمنان عليه جمهوري اسلامي ايران را خنثي مي کند، چه آنها که در آن سوي مرزها به دسيسه هاي خود ادامه مي دهند و چه اينها که در داخل با حضور و نفوذ، همچنان با دشمني هاي عبث خود عليه انقلاب اسلامي و ارکان آن توطئه مي کنند، با نقش آفريني مردم راه بجايي نخواهند برد.