از آقازادهها تا استادزادهها
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. مسئله آقازادهها و ژنهاي خوب در ايران جزء مناقشات و مسائل هميشگي است؛ آقازادههايي که بهتنهايي و بدون حمايت پدر يا مادر شايد وجهه اجتماعي چنداني نداشته باشند؛ اما به خاطر يدککشيدن يک فاميلي خاص ميتوانند از بهترين مواهب بهرهمند شوند؛ اما هميشه تصور اين بود که اين مواهب براي آقازادههاي سياسي مورد استفاده است؛ اما اينطور نيست و استادزادهها نيز در برخي از مواقع کم از آقازادهها ندارند. کافي است استادزاده باشيد تا با درخواست پدر يا مادرتان که از اعضاي هيئت علمي دانشگاه هستند، محل قبوليتان بر فرض از دورافتادهترين شهرها به دانشگاهي معتبر در شهري بزرگ برسد. اينجاست که استادزادهها هم مثل آقازادهها ژنهاي خوب اين سرزمين محسوب ميشوند. هرساله بحث سهميههاي دانشگاهي، يکي از موضوعاتي است که ذهن دانشجويان آينده و خانوادههاي آنها و کارشناسان آموزشي را به خودش مشغول ميکند. به صورت کلي مسئله سهميهها هميشه جزئي جداييناپذير از ماجراي قبولي در کنکور است. آنهايي که به هر نحوي سهميه دارند، سعي ميکنند تمامقد از آن استفاده کنند و آنهايي که ندارند، ميدانند حتي اختلاف يک رقم در رتبه، ميتواند جايشان را به يک دانشآموز سهميهاي بدهد. همين ميشود که خيلي از دانشآموزان ميگويند با شنيدن نام سهميهايها دلشان آشوب ميشود؛ اما اينبار مسئله همان سهميههاي هميشگي نيست. البته اين سهميه هم از مدتها قبل وجود داشته؛ اما حالا مدتي است که دربارهاش صحبت ميکنند؛ سهميهاي که در شرايط خاص به استادزادهها تعلق ميگيرد؛ يعني اگر فرزند استادان عضو هيئت علمي دانشگاهها در رشتهاي مشخص در دانشگاهي قبول بشوند، ميتوانند با توجه به اينکه پدر يا مادرشان عضو هيئت علمي دانشگاه است، محل تحصيل خود را بر فرض از دانشگاه اصفهان به تهران انتقال دهند يا اگر آنها در دانشگاهي رشته دامپزشکي قبول شده باشند و اگر رتبهشان با نفر آخر رشته پزشکي دانشگاهي ديگر همخواني داشته باشد، رشتهشان را تغيير بدهند و پزشک شوند. در يکي، دو سال گذشته اين سهميه فرزندان استادان به محل مناقشه تبديل شده و ديوان عدالت اداري نيز به اين موضوع ورود پيدا کرده است. حالا که فصل کنکور و تبوتاب انتخاب رشته است، دوباره واکنشها به اين سهميه که بخش زيادي از دانشجويان آن را عادلانه نميدانند، به راه افتاده و البته واکنش وزير علوم نيز به اين رنجش تأملبرانگيز است و آن را به بزرگنمايي تعبير کرده است. وزير علوم، تحقيقات و فناوري درباره استفاده فرزندان اعضاي هيئت علمي از سهميه گفت: سال گذشته هزارو 500 نفر دانشجو از اين امتياز استفاده کردند که اغلب از استاني به استان ديگر جابهجا شده و ۶۰۰ نفر نيز از اين هزارو 500 نفر تغيير رشته داشتهاند. او درباره سهميه فرزندان اعضاي هيئت علمي در کنکور و اينکه به چه علت به فرزندان آنها سهميه داده ميشود، گفت: متأسفانه اين مسئله در جامعه کمي بزرگنمايي شده است. برخي در کشور اغلب به دنبال اين هستند که در موارد مختلف ايرادها و اشکالاتي پيدا کنند. اين مسئله طبق مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و چندين سال است که اجرا ميشود. اين سهميه در واقع دستکم کمک به فرزندان اعضاي هيئت علمي است که در دانشگاه قبول ميشوند. غلامي در ادامه بيان کرد: مصوبه مدنظر به اين صورت است که فرزندان اعضاي هيئت علمي دانشگاهها در هر دانشگاهي که قبول شدهاند، ميتوانند به محل خدمت پدر و مادر خود که اعضاي هيئت علمي آن دانشگاه هستند، بيايند. ما اين اقدام را براي دانشجويان عادي هم در نظر گرفتيم؛ بهويژه براي خانمها توصيه اکيد من بوده است که پس از قبولي در دانشگاه اگر تقاضاي جابهجايي داشتند، به آنها کمک شود. جابهجايي دانشجويان در هر دو صورت، هم فرزندان اعضاي هيئت علمي و هم افراد عادي وجود دارد؛ پس چرا درباره افراد عادي گلايهاي وجود ندارد؟ او درباره تغيير رشته فرزندان اعضاي هيئت علمي که يکي ديگر از امتيازات فرزندان اعضاي هيئت علمي دانشگاهها است، گفت: در ميان افرادي که از اين امتياز استفاده ميکنند، تعداد کمي تغيير رشته داشتهاند. اما نگاهي که به صورت عمومي به اين اتفاق وجود دارد، چندان همسو با نظر وزير علوم نيست. هرچند تعداد افرادي که تغيير رشته دادهاند، کم اعلام شده؛ اما همين تعداد کم روي چه حسابي تغيير رشته دادهاند و چه تفاوتي ميان آنها و دانشآموزان عادي وجود دارد که آنها ميتوانند جهش رشته داشته باشند و يک دانشآموز معمولي از اين ماجرا بيبهره است. کسري شيرعليمحمدي، دانشجوي پزشکي دانشگاه شيراز در اين باره به «شرق» ميگويد: اين ماجرا تقريبا يک راز مگوست و کسي دربارهاش صحبت نميکند، طرح مال امروز و ديروز نيست و سابقهاي حداقل 20ساله دارد. البته شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز مصوبهاي درباره اين ماجرا صادر کرده که با وجود اعتراضات و رأيهاي ديوان عدالت اداري مبني بر باطلکردن اين مصوبه دوباره به تصويب رسيده است. کليت ماجرا هم از اين قرار است که فرزندان اعضاي هيئت علمي دانشگاهها در صورت کسب نمرهاي برابر ۹۰ درصد نمره آخرين فرد قبولشده ميتوانند به دانشگاه محل تدريس پدر يا مادر خود انتقال پيدا کنند و اگر ۹۲.۵ درصد امتياز آخرين فرد قبولي يک رشته را هم کسب کرده باشند، امکان تغيير رشته براي آنها وجود خواهد داشت. او ميگويد: اما مسئله فقط اين نيست و ما ميدانيم دانشگاهها و هيئت امناي دانشگاهي براي رفاه حال خانواده اساتيد هيئت علمي کارهايي ميکنند که عملا اجحاف در حق دانشجويان ديگر است. در حالي که اساتيدي که هيئت علمي هستند، حقوق خوبي دارند و عموما زندگيشان در سطح مناسبي است و نيازي به اين بذل و بخششها ندارند. شما تصور کنيد يک دانشجو در نقطه صفر مرزي ايران که کشاورززاده است و ميتواند در بهترين دانشگاهها قبول شود، نيازمند توجه بيشتري است يا فرزند يک استاد هيئت علمي که به صورت طبيعي از بهترين امکانات در زندگي روزمره خود بهرهمند است! البته ماجراي سهميه استادزادهها به اين اعتراضات ختم نميشود و حداقل دو مرتبه شکايت رسمي درباره اين اتفاق در ديوان عدالت اداري مطرح شده است. اما مصوبات هم تنها به مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي ختم نميشود. مثلا مطابق مصوبهاي در دانشگاه شريف که در سال 86 تصويب شده، اگر فرزندان اعضاي هيئت علمي در پرديسها يا دوره شبانه قبول شوند، حدود 30 تا 50 درصد تخفيف خواهند داشت. هيئتامناي دانشگاه تهران يک بار در سال ۸۵ مصوبهاي براي تخفيف شهريه به فرزندان و همسران اعضاي هيئت علمي داشت که سال ۹۱ ديوان عدالت اداري آن را باطل کرد، اما مطابق خبرهاي منتشرشده، دانشگاه تهران بار ديگر چنين قانوني را تصويب کرد و به مرحله اجرائي درآورد که بار ديگر ديوان آن را باطل اعلام کرده است. يکي از اساتيد دانشگاه شهيد بهشتي که ترجيح ميدهد نامش در گزارش آورده نشود، در اين باره به «شرق» ميگويد: اينکه گفته ميشود ما به راحتي دانشگاه يا حتي رشته فرزندان خود را تغيير ميدهيم صحبتي ناعادلانه به نظر ميرسد. فرزندان ما بايد 85 تا 90 درصد آخرين امتياز رشته تحصيلي خود را کسب کنند تا به تغيير دانشگاه اقدام کنند. فرزند خود من دانشگاه الزهرا رشته حقوق قبول شده بود و ما توانستيم چون او 90 درصد از امتياز آخرين نفر قبولشده در دانشگاه علامه طباطبايي را کسب کرده بود او را به دانشگاه علامه منتقل کنيم. وي افزود: براي اساتيدي که هيچ کمک خاصي از دولت و ديگر نهادها دريافت نميکنند و تمام عمر خود را صرف تدريس کرده و حتي از ديدن فرزندان خود محروم بودهاند، اينکه تنها کمکي براي جابهجايي فرزندان خود داشته باشند، به معناي سهميه نيست. در سالهاي گذشته ديوان عدالت اداري بر اساس شکايت سازمان بازرسي کل کشور بخشنامه ارائه تسهيلات و امتياز به فرزندان اعضاي هيئت علمي شرکتکننده در کنکور را ملغا اعلام کرد، ولي بلافاصله هيئت دولت امتياز انتقال و تغيير رشته در کنکورهاي سراسري براي فرزندان اعضاي هيئت علمي دانشگاهها را به تصويب رساند؛ هرچند اين بخشنامه تاکنون چندين بار ملغا اعلام شد و بعد از آن توسط ديوان عدالت اداري نيز ملغا اعلام شد و سپس توسط وزير علوم در هيئت دولت مطرح و تصويب شد.