برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

روایت کیهان 29 مرداد 1332 از روز کودتا

منبع
انتخاب
بروزرسانی
روایت کیهان 29 مرداد 1332 از روز کودتا
انتخاب/ متن پيش رو در انتخاب منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ۲۷ تانک اطراف منزل دکتر مصدق را گرفته بود. جمعيتي نيز به دنبال اين تانک‌ها در حرکت و مشغول تظاهر بودند. عده‌اي از افسران و سربازان نيز در جلو و اطراف اين تانک‌ها بودند. وقتي تانک‌ها به نزديکي منزل دکتر مصدق رسيدند از ساختمان روبه‌رو شليک مسلسل شروع شد و معلوم شد در آن‌جا نيز سنگربندي شده است. جنگ و گريز مدتي نيز در اين‌جا ادامه داشت و عده زيادي زخمي شدند/ بعد از خلع سلاح گارد منزل دکتر مصدق شروع به خارج کردن و بردن اثاثيه منزل ايشان شد. هرکس هرچه به دستش مي‌آمد مي‌برد و خلاصه بعد از چند دقيقه اين خانه به کل ويران و با خاک يکسان شد و ديگر کوچک‌ترين چيزي که در آن قابل استفاده باشد وجود نداشت.
روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۲۹ مرداد ۳۲ جزئيات کودتاي ۲۸ مرداد را شرح داده است.  مورخ مقارن ساعت ۹ صبح [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]عده‌اي ابتدا از طرف نقاط جنوبي شهر در ميدان سپه اجتماع کرده و با دادن شعار «زنده باد شاه، مرگ بر توده» دست به تظاهرات زدند. در اين موقع عده‌اي ديگر که اکثرا با چوبدستي‌هاي بزرگ مجهز بودند به جمعيت مزبور اضافه شده و از طرف خيابان فردوسي به استانبول و خيابان شاه‌آباد و ميدان بهارستان حرکت کردند. در بين راه شعار‌هاي «زنده باد شاه» را مرتبا تکرار مي‌کردند و به مخالفين خود حملات شديدي مي‌نمودند. چهار کاميون حامل سرباز و پاسبان نيز که در جلوي هريک مسلسلي قرار داشت از جلو و عقب تظاهرکنندگان حرکت مي‌کردند؛ و گاهي نيز شعار‌هاي تظاهرکنندگان را تاييد مي‌کردند. به دنبال تظاهرکنندگان عده‌اي نيز در حرکت بودند و مي‌خواستند ببينند بالاخره سرانجام اين تظاهرات به کجا خواهد کشيد. حمله به حزب ايران مقارن ساعت ۱۰ در حالي که تظاهرکنندگان چوبدست‌هاي خود را بلند کرده و فرياد «زنده باد شاه»، «مرگ بر توده و جمهوري‌خواهان» مي‌کشيدند نزديک به حزب ايران شدند و از ديوار بالا رفته و تابلوي حزب مزبور را پايين آورده و وارد حياط حزب شدند. در داخل حزب کليه ميز و صندلي‌ها و در و پنجره‌هاي حزب را شکسته و اوراقي را هم که در آن‌جا بود پاره کرده و معدوم ساختند. چند نفري هم که در داخل حزب بودند مضروب و مجروح ساختند. تظاهرکنندگان بعدا از حزب ايران خارج شده و شروع به تظاهر و دادن شعار کردند و به طرف ميدان بهارستان به حرکت درآمدند. حمله به حزب ملت ايران بر بنياد پان‌ايرانيست در ميدان بهارستان ابتدا متوجه حزب ملت ايران بر بنياد پان‌ايرانيسم گشته و حمله خود را متوجه آن حزب کردند. پان‌ايرانيست‌ها که قبلا خود را آماده دفاع کرده بودند به بالاي بام رفته و شروع به انداختن پاره آجر به طرف آن‌ها کردند. تظاهرکنندگان که اين وضع را ديدند فقط شروع به دادن شعار کردند و آن‌قدر اين وضع را ادامه دادند تا سنگ‌هايي که روي بام جمع شده بود تمام شد و بعدا چند تن از سردسته‌هاي تظاهرکنندگان از تير چراغ‌برق بالا رفته و تابلو و پرچم پان‌ايرانيست‌ها را از بالاي حزب آن‌ها پايين آوردند. عده‌اي از آن‌ها نيز از طرف کوچه وارد محوطه حزب شده و بقيه نيز به دنبال آن‌ها رفتند. در داخل حزب زد و خورد شديدي بين دو دسته درگير شد. چند تن از جلوداران تظاهرکنندگان به شدت مجروح شدند و عده‌اي از پان‌ايرانيست‌ها نيز که موفق به خروج از حزب نشده بودند زخمي شدند از جمله آقاي فروهر که از رهبران اين حزب است سخت مجروح شد. تظاهرکنندگان بعد از شکستن در و پنجره و ميز و صندلي‌هاي اين حزب و خراب کردن ديوار آن مقداري کاغذ و چوب روي هم انبار کرده و آن‌ها را آتش زده و به اين طريق ساختمان حزب پان ايرانيست‌ها را مشتعل ساختند. حمله به روزنامه باختر امروز طولي نکشيد که تظاهرات آن‌ها مجددا به داخل ميدان بهارستان کشيده شد و به اداره روزنامه باختر امروز حمله کردند. در آن‌جا نيز هرچه بود شکستند و آتش زدند و به طرف خيابان اکباتان حرکت کردند. چند تير هوايي خالي شد در جلوي وزارت فرهنگ مجددا تظاهرات آن‌ها شدت يافت و به عنوان اين‌که کارمندان فرهنگ توده‌اي هستند قصد حمله به وزارت فرهنگ را کردند، ولي در اين‌جا مجددا مامورين انتظامي مداخله کرده و با خالي کردن چند تير هوايي مانع از انجام مقصود آن‌ها شدند. در جلوي وزارت فرهنگ تظاهرات چند دقيقه به طول انجاميد و جمعيت مجددا در حالي که چوب‌ها را به دور سر خود مي‌گرداندند به حرکت درآمدند. غارت روزنامه شورش تظاهرکنندگان سپس به طرف اداره روزنامه شورش در خيابان اکباتان رهسپار شدند و آن‌جا را طعمه حريق ساختند. عده‌اي از اهالي خيابان اکباتان بعدا مانع از دامنه‌ار شدند حريق گشته و آن را خاموش ساختند. غارت حزب نيروي سوم تظاهرکنندگان که عده‌اي از افراد نيروي هوايي به آن‌ها افزوده گشته بودند از خيابان اکباتان وارد خيابان سعدي شده و به طرف چهارراه مخبرالدوله مجددا تظاهرات آن‌ها شدت يافت و عده‌اي از افراد ارتش نيز با آن‌ها هم‌صدا شده بودند و بعد از طي خيابان سعدي شمالي وارد شاهرضا شدند و از آن‌جا به حزب زحمتکشان ملت ايران (نيروي سوم) رفتند و آن‌جا را هم خراب کردند و مجددا از طريق خيابان لاله‌زار بازگشتند و وارد ميدان سپه سدند. تظاهرات در مقابل بازار جمعيت بعدا به طرف گلوبندگ رفته و از آن‌جا به سمت بازار حرکت کردند. عابرين و مغازه‌داران اطراف به اين وضع و تظاهرات غيرعادي با حالت تعجب و نگراني شديد تماشا مي‌کردند. تظاهرکنندگان بدون اين‌که کوچک‌ترين مخالفت يا مقاومت سربازان و پاسباناني که در مسير خود برخورد مي‌کردند مواجه شوند به راه خود ادامه مي‌دادند و حتي گاه و بي‌گاه بعضي از آنان نيز در تظاهرات شرکت مي‌نمودند در مقابل بازار که عده تظاهرکنندگان خيلي بيش‌تر شده بود عده‌اي از مامورين کلانتري‌هاي اطراف براي متفرق کردن آن‌ها فرستاده شدند، ولي آن‌ها از مقابل بازار به سوي خيابان ناصرخسرو روان شده و به حال اجتماع به سمت توپخانه به حرکت درآمدند. تظاهرکنندگاني که به نفع شاه از خيابان ناصرخسرو به سمت شمال حرکت مي‌کردند در بعضي نقاط متوقف شده و ناطقين براي آن‌ها سخنراني مي‌کردند. در ميان ناطقين و مشوقين آن‌ها نيز گاه‌گاه اشخاصي که لباس افسري در تن داشتند و يا به لباس مبدل درآمده بودند ديده مي‌شدند. حمله به ستاد ارتش و شهرباني مقارن ظهر شايع شد که عده‌اي قصد دارند به شهرباني و ستاد ارتش حمله کنند از اين جهت فورا چند کاميون حامل سرباز در خيابان‌هاي سوم اسفند ثبت گمارده شدند و مانع از عبور و مرور در اين خانه گرديدند. ساعت ۱۲ عده‌اي مجددا در ميدان سپه اجتماع کرده و چند عکس بزرگ شاه را بالاي مجسمه شاه سابق نصب کردند. در اين وقت بر کثرت جمعيت و شدت تظاهرات افزوده شده و مامورين ناچار به تيراندازي شدند مدتي تير‌هاي هوايي شليک مي‌شد تا اين‌که جمعيت پا به فرار گذاشته و به کوچه‌هاي اطراف پناهنده شدند. شليک تير در خيابان‌هاي ثبت و سوم اسفند از طرف مامورين انتظامي شروع شد و دقيقه‌اي صداي رگبار مسلسل و سلاح‌هاي دستي قطع نمي‌شد، ولي وضع طوري بود که هيچ‌کس نمي‌توانست بفهمد در اين مدت کسي هدف گلوله قرار گرفته است يا نه. مامورين مصمم بودند که به هر طريق شده در اين دو خيابان مانع از تظاهرات بشوند. قبل از اين‌که تظاهرات در خيابان ثبت و سوم اسفند شروع شود چند تن از دسته مخالفين وارد ستاد ارتش شده و قصد داشتند که مجسمه شاه را پايين بياورند، ولي بي‌درنگ از طرف مامورين دستگير شدند. در برابر شهرباني مقارن ساعت ۱۲ و ۳۰ دقيقه جمعيت زيادي از طرفداران شاه از جلوي شهرباني در حالي که عکس‌هاي شاه را در دست داشتند با فرياد‌هاي «زنده باد» عبور کرده و خود را به وزارت خارجه رساندند. بلافاصله عده‌اي به وزارت خارجه هجوم آورده و فرياد «مرده باد» و «زنده باد» آن‌ها در فضاي خيابان ثبت طنين‌انداز شد. در همان حال جمع زيادي به باشگاه افسران هجوم بردند. اين عده قصد داشتند باشگاه افسران و ستاد ارتش و وزارت امور خارجه را تصرف کنند. قبلا از طرف ستاد ارتش تعداد زيادي سرباز مسلح در اطراف باشگاه افسران و ستاد ارتش گمارده شده بودند و در محل پاس مي‌دادند. همين که جمعيت جلوي باشگاه رسيد سربازان شروع به تيراندازي کردند. نکته جالب توجه اين‌که در بين مردم عده زيادي سرباز در حالي که تفنگ و مسلسل در دست داشتند تظاهر مي‌کردند. متعاقب تيراندازي سربازان محافظ باشگاه، سربازاني که با تظاهرکنندگان بودند شروع به تيراندازي کردند. قريب ۱۵ دقيقه اين وضع ادامه داشت و در اين مدت چند نفر هدف گلوله قرار گرفتند. موقعي که خون در خيابان جاري شد و بر شدت تيراندازي افزوده گرديد، کم‌کم تظاهرکنندگان عقب‌نشيني کردند. در حالي که نعش چند نفر در وسط خيابان افتاده بود جمعيت عقب نشست و سربازان عکس‌هاي شاه و نعش‌ها را برداشتند و موقتا نظم برقرار گرديد و افراد مضروب به بيمارستان منتقل شدند. در همين حال قواي شهرباني مسلسل‌هاي دستي را به کار انداختند و مرتبا شليک مي‌کردند از طرفي عده‌اي با مسلسل در اطراف ستاد ارتش و باشگاه افسران شروع به مانور کردند و تانک‌ها مرتبا اطراف ستاد دور مي‌زد. به هر حال تا ساعت يک بعدازظهر وضع به اين ترتيب ادامه داشت. از ساعت ۱۲ و ۳۰ مجددا شليک تير در ميدان سپه، خيابان فردوسي و ثبت اسناد و سوم اسفند شروع شد و مدت زيادي ادامه داشت. چند تن از عابرين نيز هدف گلوله قرار گرفتند. حفاظت از خانه دکتر مصدق مقارن ساعت ۱۲ تظاهرکنندگان قصد حمله به خانه آقاي دکتر مصدق را داشتند و از اين رو دو تانک و زره‌پوش در اطراف منزل ايشان به حرکت درآمدند و مانع از عبور و مرور اشخاص شدند. از ساعت يک به کلي عبور و مرور دسته‌جمعي از خيابان‌هاي پهلوي و کاخ و سه‌راه شاه ممنوع شد. بازار تعطيل و مضطرب از ديروز صبح [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۳۲]که تظاهرات در شهر شروع شد، بازار وضع مضطربي به خود گرفته بود و همه در آستانه مغازه خود بدون آن‌که به کسب و کار مشغول باشند در انتظار حوادثي بودند و گاه‌گاه که سر و صدايي از نزديکي‌ها شنيده مي‌شد بازرگانان و کسبه نزديک به محل هياهو براي جلوگيري از اتلاف مال و سرمايه خود محل کسب خود را مي‌بستند، ولي همچنان در پشت در مغازه‌ها و حجره خود براي حفاظت و حراست باقي مي‌ماندند. مقارن ساعت يازده تظاهرات افزايش يافت و با ورود مامورين انتظامي، چون احتمال زد و خورد‌هايي مي‌رفتن تقريبا بازار به کلي تعطيل شد. سکوت راديو معمولا راديو تهران در ساعت ۱۲ و ۳۰ خلاصه اخبار کشور و جهان را پخش مي‌کند، ولي ديروز ظهر [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۳۲]بر خلاف معمول راديو تهران فقط به پخش خلاصه اخبار خارجه مبادرت کرد. حمله به روزنامه‌هاي کشور و حاجي‌بابا ساعت ۱۰ هنگامي که تظاهرکنندگان از خيابان سعدي مي‌گذشتند وارد بازار مهران شده و به روزنامه‌ «حاجي بابا» حمله برده و آن‌جا را با خاک يکسان کردند و لي در اين جريان تلفاتي وارد نيامد فقط هنگام حمله به حزب زحمتکشان نيروي سوم چند تن از مستحفظين به شدت مجروح شدند. تظاهرکنندگان ضمنا ديروز [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]روزنامه کشور را هم مورد حمله قرار داده و آن‌جا را ويران و اثاث آن را هم بردند. محل اداره روزنامه شهباز آتش زده شد در حدود ساعت يک و سه ربع بعد از ظهر عده‌اي از تظاهرکنندگان به محل روزنامه شهباز، ارگان جمعي ضداستعمار که در خيابان فردوسي مقابل بانک ملي ايران واقع است، حمله کرده و پس از شکستن در و پنجره آن و بيرون ريختن و پاره کردن اوراق محل آن اداره را نيز طعمه حريق ساختند. حمله‌کنندگان پس از انجام عمل خود با فرياد‌هاي موفقيت‌آميز از شعله‌هاي آتش دور شدند. محاصره شهرباني و ستاد ارتش ساعت دو بعدازظهر شهرباني و ستاد ارتش از طرف شش تانک و چند کاميون حامل سرباز محاصره شد و تظاهرکنندگان نيز اطراف آن‌ها را گرفته و قصد اشغال ستاد ارتش و شهرباني را داشتند، ولي بعد از چند دقيقه اين محاصره شکسته شد و چهار تانک و چند کاميون حامل سرباز و سه چهار اتوبوس به طرف ميدان سپه حرکت کردند و در آن‌جا توقف کرده و تظاهرات شديدي مجددا آغاز شد. فرماندهي نيرو‌هاي مزبور با سرهنگ صمصام بود. در پست و تلگراف بعد از چند دقيقه نيروي مزبرو وارد پست و تلگراف شده و عکس‌هاي شاه را بالاي در آن وزارتخانه نصب کردند. بعدا جمعيت در معين تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به اداره انتشارات و تبليغات رفته و آن‌جا را نيز متصرف شدند. جمعيت به داخل اداره تبليغات رفته تمام اوراق و مطبوعات را بيرون ريخته و عکس شاه را در بالاي اين اداره نصب کردند. جمعيت بعدا سوار تانک‌ها شده و به طرف بي‌سيم رفتند تا آن‌جا را هم اشغال کنند. سربازان و عده زيادي از تظاهرکنندگان در خيابان بوذرجمهري شروع به دادن مانور کردند و مرتبا به نفع شاه و عليه دولت تظاهر مي‌کردند. ديروز [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]هنگام تيراندازي رئيس گارد منزل دکتر مصدق زخمي شد. ساعت دو بعدازظهر به طور کلي تيراندازي قطع شد، وضع آرام‌تر گرديد، ولي تمام مغازه‌ها تعطيل بودند و مردم عادي هم جرات رفت و آمد نداشتند. ادامه تظاهرات مقارن ساعت يک و نيم بعدازظهر چندين کاميون حامل سربازان مسلح و عده‌اي پاسبان و همچنين تعداد زيادي اتومبيل‌هاي زره‌پوش مجهز به تمام وسايل به علاوه چند کاميون و اتومبيل بارکش که همگي چندين عکس شاه و شاه سابق را در جلو و عقب خود حمل مي‌کردند و کساني که در کاميون‌هاي مزبور سوار شده بودند فرياد «زنده باد شاه»، «ما ملت ايرانيم، ما شاه مي‌خواهيم» و نظاير اين‌ها را مي‌کشيدند. ابتدا در خيابان‌هاي فردوسي و ميدان توپخانه چندين بار به تظاهرات بزرگي دست زدند و سپس به سوي خيابان‌هاي ديگر شهر روان گرديدند. نکته قابل توجه اين بود که در اين موقع تقريبا کليه تظاهرات توسط قواي انتظامي انجام مي‌شد، ولي جمع کثيري هم همراه اين عده در حرکت بودند و اغلب از عابرين و صاحبان منازل اطراف هم که بر اثر هياهو و سر و صداي تظاهرکنندگان سرا از در و پنجره بيرون کرده بودند به فرياد‌هاي سربازان و تظاهرکنندگان با سر و دست پاسخ مي‌گفتند. اطراف منزل دکتر مصدق تا حدود ظهر با اين‌که در غالب نقاط شهر تشنج و آشوب زيادي برپا شده بود، ولي در اطراف منزل آقاي دکتر مصدق به علت وجود قواي محافظ انتظامي کافي که به دقت مراقب اوضاع بودند و راه تمام خيابان‌هايي را که به منزل آقاي دکتر مصدق ختم مي‌شد مسدود نموده بودند حادثه‌اي روي نداد، ولي مقارن نيم ساعت بعدازظهر ناگهان کساني که در آن حدود بودند مشاهده کردند که در وضع تغييراتي داده شد و مقداري به قواي انتظامي آن‌جا افزوده شد. به علاوه در سر هريک از خيابان‌ها دو تانک مجهز به حالت آماده‌باش قرار گرفتند. اين وضع نشان مي‌داد که به زودي حوادثي به وقوع خواهد پيوست. ساعت ۳ بعدازظهر عده‌اي از مردم تظاهرکننده از خيابان نادري و شاه به سوي منزل آقاي دکتر مصدق حرکت کردند. در عقب اين عده چند کاميون نيز از افراد نظامي و پاسبان ديده مي‌شد. سربازان محافظ آقاي دکتر مصدق در ابتداي چهاراره شاه (سه‌راه شاه سابق) به صفوف مرتبي ايستاده بودند ابتدا براي جلوگيري از جمعيت چندين تير هوايي شليک گرديد، ولي بي‌اعتنايي تظاهرکنندگان به صداي گلوله و جلو آمدن آن‌ها سبب شد که به سربازان دستور شليک به روي آن‌ها داده شود. در اين هنگام ناگهان به سوي جمعيتي که فريادکنان پيش مي‌آمدند چندين تير شليک گرديد که گلوله به عده‌اي اصابت کرد. تيراندازي براي مدت چند دقيقه ادامه يافت و در اين موقع بيش‌تر جمعيت به خيابان رازي (آقا شيخ هادي) منحرف شدند و سربازان محافظ منزل آقاي دکتر مصدق هم مقداري عقب نشستند. با اين‌که جريان در آن موقع ظاهرا خاتمه يافت، ولي متفرق نشدن کامل جمعيت و تظاهراتي که در ساير خيابان هر لحظه رو به تزايد مي‌گذاشت احتمال تکرار حوادث و زد و خورد ديگري مي‌داد. رئيس شهرباني کيست؟ صبح ديروز [چهارشنبه ۲۸ مرداد ۳۲]آقاي سرتيپ مدبر، رئيس سابق شهرباني کل کشور کماکان در محل کار خود حاضر و مشغول گرديد. پس از آن‌که خبر بروز حوادث در شهر شيوع يافت از شهرباني خارج شد. ساعت يک بعدازظهر که طرفداران شاه تقريبا در شهر پيروزي حاثل کرده و مراکز مختلف را اشغال مي‌کردند آقاي سرتيپ دفتري نيز به همراهي چند جيپ سرباز گارد مسلح گمرک به شهرباني کل کشور آمده و آن‌جا را اشغال کرد. سرتيپ دفتري به رياست شهرباني کل کشور منصوب گرديد. اشغال ايستگاه راديو مقارن ساعت ۲ بعدازظهر مردم به طرف بي‌سيم پهلوي حرکت کردند و ايستگاه راديو را متصرف شدند. آقاي هوشنگ اعتضادي يکي از کساني که قبل از ديگران به ايستگاه راديو رسيد جريان اشغال آن موسسه را چنين شرح مي‌دهد: «بعد از اشغال اداه انتشارات و تبليغات به اتفاق چند نفر ديگر سوار جيپي شديم و به طرف استاسيون رفتيم. در آن‌جا عده‌اي سرباز بودند که از ورود ما جلوگيري کردند. به آن‌ها دستور داده شده بود که از تيراندازي به طرف مردم خودداري کنند، ولي مانع از ورود اشخاص نيز به داخل ايستگاه گردند. مدتي با نظامي‌ها صحبت کرديم، ولي آن‌ها مانع از حرکت ما بودند. بالاخره بر کثرت جمعيت افزوده گشت، ۲ تانک نيز از دور رسيد در اين موقع ما وارد محوطه شديم و در‌ها را باز کرديم. يکي از تانک‌ها نيز به داخل باغ ايستگاه راديو آمد. بلافاصله به طرف اتاقي که در آن دستگاه فرستنده قرار داشت رفتيم. در ابتداي امر هيچ‌کس در ايستگاه نبود و معلوم نشد چگونه برق ايستگاه فرستنده قطع شده است. بعد از چند دقيقه دو سه نفر از کارمندان اداره راديو آمدند و با هزاران زحمت دستگاه فرستنده را به کار انداختند. قبل از آن‌که اين امر عملي شود مجددا سوار جيپي که حامل بلندگو بود شده و به شهر آمديم و به مردم خبر داديم که ايستگاه راديو را به تصرف درآورديم. به دنبال اين خبر گروه ديگري به طرف ايستگاه راديو آمدند، به طوري که ساعت ۳ و ۳۰ بعدازظهر محوطه ايستگاه راديو پر از جمعيت و کنترل نظم خيلي مشکل بود در اين وقت ديگر دستگاه فرستنده به کار افتاده بود. راديو بعد از اشغال چه پخش کرد؟ ساعت ۳ بعدازظهر راديو تهران سکوت را شکست. آقاي ميراشرافي، مدير روزنامه آتش که گوينده راديو بود، چنين اعلام کرد: «هم‌ميهنان عزيز! تهران به وسيله قواي مردم تسخير شده است. يک ساعت است که راديو تهران کار مي‌کند و احساسات مردم اجازه نمي‌دهد از استوديو با شما صحبت کنند. همه مي‌خواهند آن‌چه در دل دارند بيرون بريزند. مردم پايتخت همه در انتظار بازگشت شاهنشاه هستند. مملکت را حفظ کنيد مردم! به همت زنان و مردان شاه‌دوست و پشتيباني ارتش شاه‌دوست تهران تصرف شد و حکومت مصدق السلطنه ساقط گرديد.» بعد آقايان پيراسته و احمد فرامرزي نطق‌هايي ايراد کرده و ضمن اعلام نخست‌وزيري سرلشکر زاهدي و قرائت فرمان نخست‌وزيري ايشان به زمامداري دکتر مصدق حمله کردند. در اين موقع گوينده راديو اعلام کرد: «ستاد ارتش به دست مردم افتاده و افسران و سربازان دوشادوش مردم هستند. شاهنشاه به وسيله تلگراف از جريان مطلع شده‌اند. مردم نگذاريد مصدق و طرفداران او از دست شما فرار کنند. شعار شما زنده و پاينده شاه باشد.» بعد گوينده راديو اطلاع داد: «آقاي سرلشکر زاهدي نخست‌وزير براي ابلاغ پيام اعليحضرت به مردم به استوديو آمده‌اند و اکنون در برابر ميکروفون راديو تهران با مردم صحبت مي‌کنند.» سرلشکر زاهدي در ميان مردمي که در اتاق استوديوي راديو اجتماع کرده بودند چنين گفت: «به نام خداوند قادر متعال، ملت رشيد و هموطنان عزيزم بر حسب امر اعليحضرت همايون شاهنشاهي سمت نخست‌وزيري را پذيرفته‌ام و در قبول اين خدمت بعد از اميد به خداوند به نيروي شما متکي هستم. دولت‌هاي گذشته خيلي به شما عده دادند، ولي اميدوارم اين خدمتگزار بر خلاف آن‌ها به وعده‌هاي خود وفا نمايم. برنامه اينجانب به طور اجمال از اين قرار است: ۱- حکومت قانون؛ ۲- بالا بردن سطح زندگي مردم؛ ۳- موتوريزه کردن کشاورزي؛ ۴- پايين آوردن هزينه زندگي؛ ۵- بالا بردن مزد کارگران؛ ۶- بهداشت عمومي و مجاني براي همه؛ ۷- تقويت بنيه مالي کشاورزان؛ ۸- تعميم و حفظ امنيت عمومي؛ ۹- تامين آزادي‌هاي فردي و اجتماعي. اين بود خلاصه‌اي از برنامه اينجانب و بعد برنامه خود را به تفصيل بيان خواهم داشت. درود بي‌پايان من به شما مردم ايران. هموطنان! نخست‌وزير قانوني به امر اعليحضرت تا مجلس روي کار نيايد اينجانب هستم.» زاهدي در ميان هلهله و شادي کساني که در حياط ايستگاه راديو تهران اجتماع کرده بودند، ايستگاه راديو تهران را ترک کرد. سپس والاحضرت شاهپور حميدرضا نطقي در تشکر به اين مضمون ايراد کرد: «از احساسات پاک و وطن‌پرستانه شما تشکر مي‌کنم. امروز شما تماميت و استقلال مملکت را حفظ کرديد. خدا حافظ و نگاهدار شما باشد. زنده باد اعليحضرت محمدرضا شاه پهلوي.» گوينده راديو شرحي به اين مضمون قرائت کرد و گفت: به وسيله سرهنگ اميرتيمور از منزل دکتر مصدق رسيده است: «آقاي دکتر مصدق با وجودي که خود را نخست‌وزير قانوني مي‌دانند، چون قواي انتظامي و مردم از ايشان تمکين نمي‌کنند مانند يک فرد بلادفاع در منزل خود هستند. مهندس رضوي، دکتر شايگان، مهندس حسيبي و ۱۲ نفر اعضاي ديگر.» بعد افرادي از شهرستان‌ها خطاب به مردم ولايات پيام‌هايي فرستادند و از آن‌ها خواستند که از سرلشکر زاهدي حمايت کنند. در تمام مدت راديو اخباري راجع به وضع شهر، اشغال منزل آقاي دکتر مصدق، آتش زدن ادارات جرايد، قتل بعضي از اعضاي جبهه ملي منتشر مي‌ساخت. قسمت اعظم اين اخبار از اين جهت داده مي‌شد که کنترلي بر دستگاه نبود و هرکس هر شايعه‌اي را که شنيده بود در پشت ميکروفون به عنوان خبر مهمي منتشر مي‌ساخت. يک ربع به ساعت شش، راديو براي مدت يک ساعت و ربع خاموش شد و اعلام گرديد که امروز استثنائا برنامه سوم راديو ساعت هفت شروع مي‌گردد. منع عبور و مرور ساعت هفت بعدازظهر راديو اعلاميه فرمانداري نظامي را درباره منع عبور و مرور اشخاص از ساعت ۸ تا ۵ صبح منتشر ساخت. در اطراف منزل دکتر مصدق چه گذشت به طوري که اشاره شد شليک تير در خيابان‌هاي اطراف منزل دکتر مصدق از ساعت ۱۲ شروع شد. هر چند دقيقه يک بار که جمعيت قصد يورش به طرف خيابان کاخ را مي‌کرد چند تير به طرف هوا و گاهي نيز به طرف مردم خالي مي‌شد و جمعيت موقتا متفرق مي‌گرديد. اين وضع تقريبا تا مقارن ساعت ۴ و ۳۰ بعدازظهر ادامه داشت. در اين وقت چند تانک ديگر نيز به کمک تظاهرکنندگان رسيد و جمعيت از سه‌راه شاه خود را به اول خيابان کاخ رساندند. در سر خيابان کاخ که خيابان شاه را قطع مي‌کند ساختمان نوسازي قرار دارد و در طبقه چهارم اين ساختمان از طرف گارد منزل دکتر مصدق سنگربندي شده بود و سرهنگ ممتاز خود فرماندهي حفاظت خيابان کاخ را از اين محل به عهده داشت. در اولين يورش جمعيت شليک تير شروع شد و عده‌اي نقش بر زمين شدند. جمعيت پا به فرار گذارد. تانک‌هايي که آماده حمله به خانه دکتر مصدق بودند با شليک رگبار‌هاي مسلسل خود به طرف ساختمان مزبور به تيراندازي اول جواب دادند و با شليک‌هاي پي‌در‌پي قسمتي از سنگر بالا را خراب کردند. اين جريان مدت زيادي ادامه داشت. در اين مدت عده زيادي سرباز و شخصي و يکي دو نفر از کساني که روي تانک‌ها قرار گرفته بودند هدف گلوله شدند. سيل خون در اين محل جاري شده بود و لحظه‌اي صداي شليک تير خاموش نمي‌شد. تا مقارن ساعت شش دو گلوله سنگين از تانک‌ها خالي شد و قسمتي از بالاي ساختمان ويران گرديد. خانه‌هاي اطراف از شدت اين زد و خورد و شليک رگبار‌هاي مسلسل به لرزش درآمده بود. تا اين‌که بالاخره صداي شليک از اين ساختمان قطع شد و تانک‌ها به طرف منزل آقاي دکتر مصدق به حرکت درآمدند. ۲۷ تانک تيراندازي کردند در اين موقع ۲۷ تانک اطراف منزل دکتر مصدق را گرفته بود. جمعيتي نيز به دنبال اين تانک‌ها در حرکت و مشغول تظاهر بودند. عده‌اي از افسران و سربازان نيز در جلو و اطراف اين تانک‌ها بودند. وقتي تانک‌ها به نزديکي منزل دکتر مصدق رسيدند از ساختمان روبه‌رو شليک مسلسل شروع شد و معلوم شد در آن‌جا نيز سنگربندي شده است. جنگ و گريز مدتي نيز در اين‌جا ادامه داشت و عده زيادي زخمي شدند. مسلسل‌هاي تانک‌ها نيز مرتبا کار مي‌کرد و ثانيه‌اي صداي آن‌ها قطع نمي‌شد. در اين‌جا تقريبا جنگ بين افراد ارتش بود. هر دو طرف شديدا مقاوت مي‌کردند. سيل خون اين جنگ آن‌قدر ادامه يافت تا ظاهرا فشنگ‌هاي گارد منزل دکتر مصدق که در آن طرف قرار داشتند تمام شد و از طرف تانک‌ها يک بار ديگر شليک شد. بعد از آن‌که صداي مسلسل‌ها از آن طرف قطع شد يکي از تانک‌هاي سنگين به طرف در منزل آقاي دکتر مصدق رفت و در را شکسته و وارد حياظ شد. شليک از منزل آقاي دکتر مصدق همچنان ادامه داشت و تانک‌ها نيز با شليک تير به دسته مقابل جواب مي‌دادند. قطع صداي شليک تير مقارن ساعت ۷ و ۳۰ صداي تيراندازي از طرف منزل دکتر مصدق قطع شد و يک تانک ديگر وارد محوطه باغ شد. در اين موقع تانک‌ها شروع به شليک هوايي کردند و جمعيت به مقدار زيادي عقب نشست، ولي دوباره برگشتند. کاميون‌هاي حامل سرباز و تانک‌ها نيز نزديک خانه دکتر مصدق گشته و وارد حياط شدند. جمعيت نيز بعد از يکي دو دقيقه به دنبال آن‌ها وارد ساختمان شد. در آن‌جا کسي را نيافتند و سرباز‌ها ابتدا تسليم شدند و معلوم شد که فرمانده آن‌ها نيز با پارابلوم در آخرين لحظه خودکشي کرده است. سرهنگ ممتاز نيز هدف گلوله قرار گرفته و به قتل رسيده بود. بعد از خلع سلاح گارد منزل دکتر مصدق شروع به خارج کردن و بردن اثاثيه منزل ايشان شد. هرکس هرچه به دستش مي‌آمد مي‌برد و خلاصه بعد از چند دقيقه اين خانه به کل ويران و با خاک يکسان شد و ديگر کوچک‌ترين چيزي که در آن قابل استفاده باشد وجود نداشت. هنگامي که تانک‌ها وارد خانه مزبور شدند فقط شخص بلندقدي در آن‌جا ديده شد که آن هم قصد خارج شدن از خانه را داشت به طرف وي شليک شد و از پا درآمد. جنازه شخصي پيدا شد در يکي از زيرزمين‌ها نيز شخصي که پيژامه بر تن داشت هدف گلوله قرار گرفته و به قتل رسيده بود. گلوله مغز وي را متلاشي کرده بود. حمله بعدا متوجه خانه‌هاي اطراف منزل آقاي دکتر مصدق يعني خانه فرزندان ايشان شد. در آن‌جا نيز هيچ‌کس وجود نداشت و اثاثيه آن‌ها در يک چشم به هم زدن از ميان رفت و خانه‌ها نيز با خاک يکسان گرديد. از طرف خيابان پهلوي به اداره اصل ۴ ترومن که محل آن متعلق به آقاي دکتر مصدق است حمله گرديد و محل مزبور غارت شد. مقارن ساعت ۸ تقريبان صداي شليک تير قطع شد و جمعيت به تدريج شروع به بازگشت کردند. امروز [پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۳۲]اطلاع يافتيم که هنوز منزل آقاي دکتر مصدق مي‌سوزد و دود از آن بلند است. وضع خيابان‌هاي تهران وضع خيابان‌هاي تهران تا ساعت ۸ بعدازظهر غيرعادي بود. مردم در کاميون‌ها، اتوبوس‌ها و روي تانک‌ها به اتفاق سربازان ابراز سرور و شادماني مي‌کردند و فرياد‌هاي «زنده باد شاه» برمي‌کشيدند و سرودي مي‌خواندند که بيت اول آن اين بود: «ز جنبش شاه ما توده فراري شده» تظاهرکنندگان مرتبا عليه حزب توده و آقاي دکتر مصدق شعار مي‌دادند. تظاهرکنندگان به تدريج به مراکز دسته‌هاي چپ و جرايد طرفدار دکتر مصدق حمله‌ور شدند و هرچه در آن‌ها اثاثيه بود بيرون ريختند و آتش زدند. در گوشه و کنار مردم با قيافه‌هايي که آثار ناراحتي از آن‌ها هويدا بود دسته دسته ايستاده و درباره اوضاع مملکت بحث مي‌کردند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد