سرمقاله اعتماد/ ترس از نتیجه معکوس
اعتماد/ « ترس از نتيجه معکوس » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته شعيب بهمن است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده امريکا اخيرا مذاکرات فيمابين دولت خود با گروه طالبان افغانستان را شکست خورده و پايان يافته اعلام کرد. يکي از سوالهايي که در اين ميان مطرح ميشود اين است که موضع دولت افغانستان نسبت به اين موضوع چيست؟ بايد گفت که موضع دولت افغانستان نسبت به اين موضوع چندان شفاف نيست. به اين دليل که اساسا از روند مذاکرات ميان امريکا و طالبان کنار گذاشته شده بود و آنگونه که اعلام شد در پايان مذاکرات در جريان مفاد مورد توافق قرار گرفته است. از اين حيث ميتوان گفت که وقوع توافقي ميان امريکا و طالبان چندان خوشايند دولت مرکزي کابل نبوده است. اما به نظر ميرسد، دولت مرکزي افغانستان هم قادر به پيشبرد توافق با طالبان نيست که اين موضوع دلايل مختلفي داشت. از جمله آن ميتوان به شکافهاي دروني دولت افغانستان و عدم تمايل طالبان براي مذاکره با دولت اشاره کرد. با اين وجود دولت افغانستان اميد اندکي داشت که مذاکره با طالبان بتواند، ثبات نسبي را در داخل کشور برقرار کند. در نتيجه ميتوان گفت که دولت مرکزي نسبت به تحول اخير احساسي دوگانه دارد و در يک دوگانه خشنودي و نارضايتي قرار گرفته: با از بين رفتن مذاکرات به نوعي خشنود است چراکه خارج از روند مذاکرات قرار داشت اما از طرفي ديگر نگران آن است که در آستانه انتخابات رياست جمهوري افغانستان شرايط وخيمتر از گذشته شود. با توجه به اينکه اکنون بحث برگزاري انتخابات رياستجمهوري در افغانستان مطرح است، فضا ميتواند به سمتي پيش برود که اين موضوع به اختلافات قومي و مذهبي در داخل دامن بزند. تاثير شکست مذاکرات را روي انتخابات آتي نميتوان ناديده گرفت چراکه دولت اشرف غني در طول چند سالي که در راس امور قرار داشت عملا نه تنها نتوانست صلح و ثبات را در سراسر افغانستان گسترش دهد بلکه در دوره رياست جمهوري او بخشهاي بيشتري از قلمرو او به اختيار نيروهاي طالبان درآمد. در نتيجه دولت فعلي افغانستان کارنامه چندان درخشاني در افکار عمومي ندارد البته اين موضوع هم صرفا به دولت مرکزي و عملکرد آن مربوط نميشود. با اين حال در آستانه انتخابات، گروههاي رقيب از اين مساله به خوبي استفاده خواهند کرد. ضمن اينکه دولت اشرف غني سعي ميکرد، مناسبات نزديکي را با امريکا برقرار کند بياطلاع ماندن دولت از مذاکراتي که با امريکاييها انجام ميدادند، ضربه قابل توجهي به دولت اشرف غني وارد کرد. از همين رو شکست مذاکرات ميتواند هم به موضوعي براي بحث بين کانديداهاي مختلف در انتخابات رياست جمهوري مبدل شود و هم ميتواند موقعيت طالبان را از يک نيرويي که ممکن بود وارد صلح با دولت مرکزي شود، تبديل به نيرويي کند که به صورت تمام قد در برابر روند انتخابات و دولت مرکزي بايستد و کل بازي را در داخل افغانستان بر هم بزند. نامزدهاي حاضر در انتخابات نيز تغيير و تحولات را جدي ميبينند و از اين وضعيت قطعا به نفع خود استفاده خواهند کرد. اگر بخواهيم در خصوص موضع شخص ترامپ به عنوان رييسجمهور ايالات متحده، موضوع را بررسي کنيم نه تنها در بحث مذاکره با طالبان بلکه از جانب تمام تغييراتي که در سياست خارجي ايالات متحده به وجود آمده از خروج از برجام گرفته تا جنگ تجاري که با چينيها به راه انداخته، همگي در راستاي اين بوده که از سياست خارجي به عنوان يک برگ برنده در افکار عمومي مردم امريکا استفاده کرده و از آن بتواند در انتخابات آتي رياست جمهوري در داخل امريکا بهرهبرداري کند. واقعيت آن است که افراد نزديک به ترامپ و تيم سياست خارجي کاخ سفيد حاضر به پذيرش توافق و معامله با گروه طالبان نبودند. همان طور که مايک پمپئو، وزير خارجه ايالات متحده به صراحت اعلام کرد، حاضر نيست که زير چنين توافقنامهاي با طالبان را امضا کند چراکه عملا امضاي اين پيمان ميتوانست امريکا را به نقطه صفر بازگرداند و اين پرسش را ايجاد ميکرد که امريکا در طول 18 سال گذشته با تهاجم نظامي به افغانستان دنبال چه چيزي بوده است. امريکا در اين سالها هزينه زيادي را براي جنگ با افغانستان پرداخته که اين هزينهها هم تجهيزاتي و تسليحاتي و هم هزينه انساني بوده است. در اين سالها امريکاييها به بهانه مبارزه با تروريسم و طالبان، هزينه سنگيني را به مردم افغانستان تحميل کردند و پس از اين همه جنگ و خونريزي و اين همه کشت و کشتار بار ديگر امريکاييها به نقطه صفر بازميگردند و با طالبان وارد معامله ميشوند. در نتيجه فضا در داخل امريکا به حدي براي ترامپ بر سر توافق با طالبان سنگين شد که اگر بخواهد چنين پيماني را با طالبان منعقد کند ممکن است آن چيزي که تصور ميکرد، ميتواند برگ برنده ترامپ براي انتخابات آتي رياست جمهوري شود، تبديل به بهانهاي براي شکست او شود. به همين دليل بود که در دقيقه 90 با بهانههاي واهي زير اين توافق زد تا روند را تغيير دهد. ترامپ اگر تصور ميکرد که چنين پيماني ميتواند در ميان مردم و نخبگان سياسي امريکا از حمايت برخوردار بود و به حدي تاثير داشت که براي او به يک برگ برنده در انتخابات تبديل شود قطعا اين توافق را ميپذيرفت اما شرايط به نحوي رقم خورد که نتيجه معکوس از آن گرفت و در نهايت از پذيرش اين توافق امتناع کرد.