اخراج بولتون برای ایران چه معنایی دارد؟
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست دکتر مهدي نوربخش-استاد روابط خارجي دانشگاه هريسبرگ| جان بولتون به عنوان سومين رئيس شوراي امنيت ملي امريکا توسط ترامپ اخراج شد. اگرچه بولتون اصرار دارد که بگويد که او به فکر استعفا بوده، اما ترامپ اعلام کرد که با او اختلاف عقيده داشته و اورا اخراج کرده است. اولين رئيس شوراي امنيتملي ترامپ، مايکل فلين، براي دروغ گفتن به افبياي (FBI) و دادگاه مقصر دانسته شد. دومين رئيس اين شورا، اچ ار مکمستر، مخالف سياستهاي خارجي ترامپ و خروج آمريکا از برجام بود و خود استعفا کرد. جان بولتون بهخاطر عقايد توسعهطلبانه خود در سياست خارجي که با اکثر سياستهاي ترامپ همخواني نداشت؛ اخراج شد. ترامپ در سياست خارجي به دنبال يک معامله (Deal) و بولتون بهدنبال توسعهطلبي (Expansionism) و جنگ بوده است. در ابتدا ترامپ به او گفته بود که اميدوارم بهدنبال جنگ در دولت من نباشي. جان بولتون دوست نزديک شلدون ادلسون و بنيامين نتانياهو است. از طريق ادلسون و دوستي و حمايت مالي او از ترامپ، بولتون به عنوان يک تندروي سياسي (Hawk) وارد دولت ترامپ شد. بولتون يکي از طراحان سياست فشار حداکثري (Maximum Pressure) روي ايران است. بعد از اينکه بولتون متقاعد شد که ترامپ نميخواهد جنگي را با ايران شروع کند، به فشار حداکثري اقتصادي براي فروپاشي اقتصاد ايران رو آورد. در ماه مارس، مايک پومپئو و بولتون روي صرفنظر کردن (Waiver) از تحريمها براي صادرات نفت ايران به هشت کشور در آسيا مخالفتشان با يکديگر عيان شد. بولتون نهايتا در اين کارزار موفق شد. در ماه آوريل که سپاه پاسداران ايران به عنوان يک سازمان تروريستي توسط ترامپ اعلام شد، بولتون در مقابل بسياري از ارتشيان اين کشور نهايتا توانست ترامپ را قانع کند که به اين سياست نادرست رو آورد. اما در ژوئيه امسال، بولتون نتوانست ترامپ را متقاعد کند که کمپانيهاي خارجي را که به صنعت مسالمتآميز انرژي هستهاي ايران کمک ميکنند، مورد تحريم قرار دهد. در اين رابطه استيو منوچن، وزير خزانهداري دولت ترامپ، توانسته بود که او را قانع کند تا از اين کار صرفنظر کند. دليل او مخالفت جدي کشورهاي اروپايي با اين تحريم بود. بولتون در عين حال، نهايتا موفق شد تا ترامپ را براي تحريم وزير امور خارجه ايران، محمدجواد ظريف، قانع کند. بولتون هم در رابطه با کرهشمالي و هم ايران طرفدار جنگ بوده است. کنشهاي جنگطلبانه او در مورد کره شمالي، ترامپ را وادار کرده بود که اورا از صحنه طراحي سياست در مورد اين کشور دور نگه دارد. بولتون مشکل بزرگتري با نهادهاي مختلف امنيتي آمريکا هم داشته است. رئيس شوراي امنيتملي در اين کشور ميبايست بتواند بقيه نهادها را براي مشورت بهدور رييسجمهوري کشور جمع کند. درحالي که نه بولتون چنين توان و مشروعيتي را داشت و نه ترامپ حاضر بود که به شور و مشورت با نهادهاي امنيتي کشور تن دهد. هم بولتون و هم ترامپ ميخواستند خود در موضوعات سياستخارجي و امنيتملي اظهارنظر کنند که نهايتا دو شخصيتي که به کار جمعي عادت نکرده بودند و ميخواستند خود تصميمگيرنده نهايي در اين زمينهها باشند؛ در مقابل يکديگر قرار داد. اخراج سومين رئيس شوراي امنيت ملي ترامپ بهخوبي نشان ميدهد که دولت ترامپ استراتژي پيوسته، استوار و قابلاتکايي در سياستخارجي و امنيت آمريکا ندارد. ترامپ انسان عجولي است و همه کساني که براي او کار ميکنند، ميدانند که بايد با او همراه شوند. بولتون در چند روز گذشته اعلام کرده بود که با نشست طالبان در کمپ ديويد و ملاقات با ترامپ مخالف بوده است. در اين رابطه، همچنين اعلام کرده بود که مايک پنس، معاون رييسجمهوري، هم با او موافق بوده است. پنس در گذشته هرگز حاضر نشده بود که کسي از اختلافات او با ترامپ پرده بردارد. مجموعه همه اين اختلافنظرها، خصوصيات شخصيتي و خصوصا رضايت پنس به رفتن بولتون، ترامپ را قانع کرده تا او را اخراج کند. اگرچه منوچن و پامپيو اعلام کردهاند که فشار حداکثري در مورد ايران ادامه پيدا ميکند، اما آنها و همه ميدانند که اين سياست در مورد ايران با شکست روبهرو شده است. رفتن بولتون فرصتهاي کم اما بهتري را براي کشور ما ايجاد ميکند تا از اين فضاي جديد براي حل مشکلات بينالمللي خود خصوصا با آمريکا استفاده کنند. بولتون نماينده "توسعهطلبي" (Hawkish Action and Policy) در مقابل "تمايلات براي معامله" (Deal Making) در سياستخارجي اين کشور بود. کاملا آشکار است که نتانياهو و همفکران بولتون در صحنه سياست آمريکا ميخواهند که تنشها بين تهران و واشنگتن افزايش يابد و اقتصاد ايران آرامآرام به مرزهاي غيرقابلکنترل و فروپاشي نزديک شود.