رییس شورای روابط خارجی آمریکا: ترامپ مذاکره نمی کند، دستور می دهد
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ريچارد هاس-واشنگتن پست| منتقدان سياست خارجي دونالد ترامپ، رئيس جمهوري ايلات متحده، عمدتا بر حملات او به متحدان آمريکا، تمجيدهاي او از رژيم هاي استبدادي يا عادت او در رد توافق هاي بين المللي تمرکز دارند؛ اما سياست خارجي ترامپ يک جنبه مهم ديگر هم دارد: نبود ديپلماسي. ديپلماسي از دير باز دو شکل اصلي داشته است: مشاوره و مذاکره. مشاوره همان تبادل نظر بين دولت هاست و اغلب هدف از آن تاثيرگذاري بر طرز فکر و رفتار ديگري يا کاهش احتمال اقدامات اتفاقي يا محاسبه نشده ايست که مي توانند خطرناک باشند. مذاکرات هم به منظور دستيابي به توافقي صورت مي گيرند که هر دو طرف به عمل به آن متعهد مي شوند. در دولت ترامپ ايالات متحده به هر دو شکل ديپلماسي بي توجهي نشان داده است. دولت آمريکا تا اندازه زيادي از نمايش بين چين و هنگ کنگ دور مانده است. ترامپ با انتشار يک سري توئيت هاي رمزگونه ابراز اطمينان کرد که دو طرف مشکلات بين خود را حل خواهند کرد و نيازي به «توصيه» ندارند. او با چنين اظهارنظري عملا اين واقعيت را که چين به بريتانيا تعهد داده به ماهيت خاص هنگ کنگ احترام بگذارد، ناديده گرفت. مساله ديگري که در اين ميان ناديه گرفته شد، حل بن بست کنوني از طريق هر گونه راه حلي صلح آميزي بود که از حقوق اساسي مردم هنگ کنگ حمايت کند. يک بحران فزاينده هم بين هند و پاکستان در جريان است که به طور نسبي از پيشنهاد ترامپ براي ميانجي گري در مناقشه ديرينه دو کشور بر سر کشمير ناشي شده است؛ مساله اي که هيچ دولتي در هند آن را نخواهد پذيرفت. اين مساله که پيشنهاد در دفتر بيضي (دفتر رياست جمهوري آمريکا) و در حضور نخست وزير پاکستان مطرح شد، شرايط را بدتر کرد. واکنش هند به اين پيشنهاد اين بود که ايالات کشمير با اکثريت جمعيت مسلمان را از خودمختاري نسبي آن محروم کرد. اگر دولت ترامپ به جاي مطرح کردن پيشنهاد غيرمنتظره ميانجي گري به صورت متداول به دولت هند مشاوره مي داد، احتمالا مي توانست باعث تغيير در سياست اين کشور شود يا دست کم بر واکنش پاکستان تاثير بگذارد. اکنون اين مخاطره وجود دارد که اين دو کشور مسلح به سلاح هسته اي بدون دخالت ديپلماتيک ايالات متحده مجددا در مسير مواجهه نظامي و درگيري قرار بگيرند. بعد از اين ها نوبت به اختلافات فزاينده بين ژاپن و کره جنوبي بر سر مسائل تاريخي ناشي از اقدامات خشونت آميز ژاپن در سال هاي 1910 تا 1945 مي رسد. اين دو متحد ايالات متحده که به حال خود رها شده اند، درگير جنگ لفظي و تحريم ها هستند. رايزني هاي ايالات متحده ممکن است به اين دو کمک کند تا اختلافات خود را کنار بگذارند چرا که همکاري اين دو کشور در مقابله با کره شمالي و چين ضروري است. احتمالا طرفداران رئيس جمهوري ترامپ از خواندن اينها لذتي نمي برند و پاسخ خواهند داد: پس مساله کره شمالي چه؟ يا خاورميانه؟ يا چين و تجارت؟ واقعيت اين است که رويکردهاي ترامپ در رابطه با هيچ يک از اين مسائل را نمي توان از نظر کيفي ديپلماسي توصيف کرد. ديپلماسي همواره به ميزاني داد و ستد نياز دارد. اما تنها چيزي که از رويکرد ترامپ برداشت مي شود، درخواست هاي پايان ناپذير و انتظار تسليم طرف مقابل است. يک نمونه از اين رويکرد ترامپ، تقاضاي خلع سلاح کامل هسته اي از کره شمالي است. اما هرگز اين احتمال وجود ندارد که کيم جونگ اون از همه سلاح هاي هسته اي خود دست بکشد چرا که معتقد است اين سلاح ها هستند که امنيت او و کشورش را تضمين مي کنند. کيم شاهد اتفاقاتي که براي اوکراين پس از دست کشيدن از سلاح هسته اي که اتحاد جماهير شوروي به آن رسيده بود افتاده، بوده و سرنوشت صدام حسين و معمر قذافي را نيز از ياد نبرده است. ديپلماسي مستلزم نوعي توافق اوليه است که در آن کره شمالي برخي از تاسيسات خود را برچيند و با محدوديت هايي بر زرادخانه خود موافقت کند و در مقابل، برخي از تحريم ها عليه اين کشور تسهيل شود. داد در برابر ستد. رويکرد دولت ترامپ مناقشه بين اسرائيل و فلسطين نيز آنقدر يک سويه است که نمي توان آن را ديپلماسي خواند. دولت ترامپ کمک هاي مالي به فلسطيني ها را قطع و سفارت ايالات متحده را به قدس اشغالي منتقل کرده و اشغال ارتفاعات جولان توسط اسرائيل را به رسميت شناخته است. هيچ حمايتي از کشور فلسطيني يا محدود کردن شهرک سازي هاي اسرائيلي وجود ندارد. اين مخاطره وجود دارد که اين تمايلات به دفاع و حمايت از سرائيل نهايتا آن را از يهودي و دموکراتيک بودن ساقط کند. در رابطه با ايران، احتمال دستيابي به توافقي وجود دارد که طبق آن و در ازاي تسهيل برخي تحريم ها، يک سري محدوديت ها بر اقدامات ايران در حوزه هسته اي اعمال شود. اما تمايلات دولت ترامپ به تغيير نظام در ايران و تحريم هاي شديدالحن عليه اين کشور حتي امکان گفت و گو بر سر چنين توافقي را به کلي از بين برده است. در رابطه با چين هم لازم است که ايالات متحده درصدد دستيابي به يک پيمان تجاري با اين کشور برآيد که دسترسي به بازار چين و محافظت از مالکيت معنوي را توامان در برگيرد. اما تلاش ها براي توافقي که چين را ملزم به تغيير مدل اقتصادي خود و متوقف کردن يارانه شرکت ها و بخش هاي مهم کند، جواب نخواهد داد. مذاکره با طالبان را مي توان ديپلماسي دانست. اما مشکل اين مذاکرات هم اين است که دولت آمريکا به خارج کردن نيروهاي خود از افغانستان بيشتر اهميت مي دهد تا صلح. از اين رو، يک موفقيت بالقوه ديپلماتيک ممکن است به يک شکست استراتژيک بينجامد. دولت ترامپ در اغلب موارد از ديپلماسي گريخته و به تحريم ها و تعرفه ها روي آورده است؛ اما دستاوردهاي چنين رويکردهايي محدود است و احتمال آسيب به مصرف کنندگان و تجارت هاي آمريکايي وجود دارد. بدون ديپلماسي، منافع ايالات متحده در جهان تامين نخواهد شد و فشارها براي استفاده از نيروي نظامي افزايش مي يابد. ترجمه طلا تسليمي