سرمقاله اعتماد/ چشمانداز کوتاهمدت
اعتماد/ « چشمانداز کوتاهمدت » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته قاسم محبعلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: با گذشت دو روز از آغاز عمليات ارتش ترکيه در شمال سوريه سوال اصلي اينجاست که ارتش اين کشور تا چه حد ميتواند به اهداف خود در اين عمليات دست پيدا کند. واقعيت آن است که فرض اوليه بر اين است که آنها در کوتاهمدت بتوانند به اهداف نظامي خود در اين عمليات دست پيدا کنند. در حال حاضر نيز به نظر ميرسد دو طرف روسيه و امريکا در اين زمينه با ترکيه نيز به توافقاتي دست پيدا کردهاند، از همين رو به نظر ميرسد در کوتاهمدت ترکيه بتواند به منطقه امن موردنظر خود که 30 کيلومتر عمق دارد، دست پيدا کند، اما اينکه در ميانمدت و بلندمدت نيز اين عمليات موفقيتآميز باشد کماکان اين موضوع در ابهام جدي قرار دارد. در سوي ديگر اگرچه کردهاي سوريه طي سالهاي اخير تجهيزات قابلتوجهي را به دست آوردند و قابليتهاي زيادي در زمينه جنگ کسب کردند، اما مشکل کردها اين است که جنگ اصلي روي زمين رخ نميدهد، بلکه ابتدا جنگ به شکل هوايي است و ارتش ترکيه از طريق هوا ابتدا مواضع کردهاي سوريه را مورد هدف قرار ميدهد و سپس باتوجه به تجهيزات سنگين و عمقي که ارتش ترکيه دراختيار دارد پيشروي زميني داشته باشد. کردها عملا در صحنه اين نبرد کاملا محصور هستند و عمق استراتژيکي را دراختيار ندارند که بتوانند با بازسازي خود در برابر ارتش ترکيه ايستادگي کنند. آنها يا بايد کمک خارجي قابلتوجهي از قدرتي ديگر مانند ارتش سوريه يا کردهاي خارج از مرزهاي سوريه به دست آورند تا بتوانند در برابر ارتش ترکيه مقاومت کنند، در غير اين صورت، مشکل است که بتوانند با ارتش سازمانيافته ترکيه مقابله کنند. از طرف ديگر در شوراي امنيت سازمان ملل اگرچه همه طرفين به ظاهر و در حرف مخالف اقدام ترکيه در شمال سوريه بودند اما در عمل نتوانستند حتي به يک جمعبندي در حد يک بيانيه در اين زمينه برسند. دليل اصلي آن هم اين بود که به نظر ميرسد امريکا و روسيه به يک توافق پشت پردهاي در اين زمينه دست پيدا کردند که اين برخلاف سه کشور اروپايي شوراي امنيت بود که علاقهمند بودند اقدام ترکيه را محکوم کنند. اما نه طرف امريکايي علاقهاي براي اقدامي عليه ترکيه داشت و نه طرف روسي تمايلي براي محکوم کردن آنکارا و نشان دادند چندان مخالف رويکرد ترکيه نيستند. امريکاييها به دنبال آن هستند که اين اقدام ترکيه شايد بتواند اتفاقي را رقم بزند که موضوع استيضاح ترامپ در داخل امريکا را تحتالشعاع قرار دهد و روسيه به نظر ميرسد تمايل دارد کردها در اين منطقه تضعيف و درنهايت مجبور به توافق با مسکو شوند، بنابراين به اين نتيجه رسيدهاند به دليل اينکه ميدانند عمليات ترکيه در زمان کمي صورت خواهد گرفت، جلوي آن را نگيرند و از اين مسير به نفع منافع خود استفاده کنند. در حال حاضر نکته اصلي اينجاست که اين احتمال وجود دارد، در فضاي به وجود آمده پس از حمله ترکيه به مواضع کردهاي سوريه، داعش بار ديگر بتواند در اين منطقه خود را بازيابي کند، زيرا وقتي که کردها تضعيف شوند شرايط به سمت بازسازي داعش وجود دارد. از طرفي ديگر شايد اگر اين عمليات تنها معطوف به عمق 30 کيلومتري خاک سوريه باشد و امريکاييها در کنار کردها در منطقه شرق فرات باقي بمانند و کردها نيز با امريکا ادامه همکاري داشته باشند شايد اجازه قدرت گرفتن داعش بار ديگر داده نشود، اما يک سوءظني که وجود دارد اين است، شايد ترکها از ابزار داعش براي فشار و تضعيف کردها استفاده کنند. اما در سوي ديگر موضوعي که وجود دارد، احتمال همکاري دوباره ميان کردها و امريکا پس از عمليات ترکيه است. کردها به دليل اينکه انتخابهاي زيادي ندارند مجبور هستند با يک قدرت خارجي به دليل وضعيتي که دارند معامله کنند. حالا اين قدرت خارجي ميتواند امريکا، روسيه، ايران يا حتي دولت سوريه باشد. هر قدرتي که بتواند از موقعيت آنها محافظت کند بهترين گزينه براي آنهاست. کردها به خوبي فهميدهاند که از ديرباز يا ابزاري براي شوروي بودند و در دوره شاه پهلوي نيز ايران از ابزار آنها استفاده کرد، در جنگ ايران و عراق و جنگ امريکا عليه صدام تبديل به عامل فشاري عليه صدام شدند. اکنون نيز امريکاييها از کردها به عنوان ابزاري براي مقابله با داعش استفاده کردند، بنابراين به نظر نميرسد کردها باتوجه به شرايطي که اکنون با آن مواجه هستند شانسي براي انتخاب داشته باشند. آنها حتي اگر با دولت سوريه نيز به توافق برسند تضميني وجود ندارد که با تغيير شرايط آنها نيز قرباني وضع موجود شوند. از همين رو اکنون نيز به نحوي مجبور هستند متوسل به امريکا شوند تا ادامه حيات داشته باشند. در حال حاضر تلاش ايران نيز آن هست که در درجه اول تفاهمي بين کردها و دولت سوريه ايجاد کند و اين فرصت را براي دولت سوريه فراهم کند تا در کنار کردها قرار گيرد و سرزمينهاي تحت حاکميت دولت سوريه نيز از يک طرف افزايش پيدا کند و در سوي ديگر نيز ترکيه را ترغيب کند که عمليات را عليه مواضع کردها هرچه سريعتر متوقف کند. درخصوص تاکيد ايران بر توافق آدانا نيز بايد گفت که اين موضوع يک توافق تاريخي است که با شرايط کنوني همخواني ندارد، زيرا نه سوريه شرايط گذشته را دارد و نه ديگر اين توافق جذابيتي براي ترکيه دارد.