سرمقاله ایران/ پیروزی با 6+14 گل
ايران/ « پيروزي با 6+14 گل » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علي ربيعي(سخنگوي دولت و دستيار ارتباطات اجتماعي رئيس جمهوري) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: روز پنجشنبه در استاديوم آزادي شاهد 6+14 گل بوديم؛ 14 گل را بازيکنان تيم ملي ايران در دروازه تيم کامبوج به ثمر نشاندند اما اين بازي که با حضور زنان و دختران ايراني در جايگاه تماشاچيان آزادي اما به وسعت همه ايران همراه بود، 6 گل ديگر هم داشت. 3 گل را دختران ايران با مراعات آداب و احترام به هنجارها و موازين فرهنگي و اخلاقي زدند. همنشيني مهربانانه دختران با ظواهر و پوششهاي متفاوت قابهاي ماندگاري خلق کرد. زنان و دختران ايراني با حضور آرام، منظم، شاد، پرهيجان، امن و برابر و متين خودشان دو گل ديگر هم به دو دروازه زدند. دروازه اول تحريک کنندگان خارجي که با القاي نااميدي و بدبيني و گاه تحريک اعمال خلاف هنجارهاي جمعي سعي داشتند اين حضور را آخرين حضور بنامند. اما منش و روش تماشاچيان بازي روز پنجشنبه موجب باخت اين جريان بدخواه در خارج از کشور شد. گل دوم به جماعتي در داخل که با تقبيح تصميم دولت منتظر بهانه گيري بودند. تجربه نشان داده در تاريخ تحولات اجتماعي، همواره افراطيگري ما را يک گام به پيش و چند گام به پس رانده است. در استاديومهاي ما گاهي آلودگيهاي هيجاني کلامي وجود دارد اما زنان ايراني با حضورشان سببساز چنان فرهنگ والايي شدند که هيچ بهانهاي به دست بهانه جويان نيافتد. نحوه سلوک دختران و زنان ايراني نشان داد که به عرف جامعه معتقدند و اجازه بهانه جويي به تنگ نظراني نميدهند که در قالب دلسوزيهاي صادقانه برخي اقشار اجتماعي آنها ميخواهند جامعه را در بن بست هنجاري قرار دهند و مسير تنش را هموار کنند. گل چهارم را نيروي انتظامي زد که من از نزديک شاهد بودم چگونه از چند سو مورد فشار روحي و فيزيکي بود اما با صبر و همراهي صادقانه تلاش کرد بازي بدون هيچ حاشيه و مسألهاي برگزار شود و خاتمه يابد. مديريت خوب نيروي انتظامي يکي از گلهاي ارزشمند بازي پنجشنبه بود. گل پنجم را جامعه مدني زد که با ايجاد بسترهاي گفت وگوي اجتماعي و مفاهمه عمومي بسترهاي رواني و جمعي تحقق يک مطالبه بحق زنان ايران را به ثمر نشاند و عليرغم تحرکات عدهاي با استفاده از تجمع و بيانيه، اين بازي را تبديل به برد همگاني کرده و از برد-باخت اجتماعي جلوگيري کرد. گل ششم را البته دولت زد؛ دولت با پيگيريهايش و گفتوگوهاي زياد اقناع ساز با ايجاد بسترهاي فيزيکي و اطمينان بخش در ورزشگاه، با ايجاد آرامش اجتماعي. البته که فکر ميکنم اين گل را به پاي دولت ننويسند بهتر است، چرا که عدهاي نميپسندند هيچ حرکت سازندهاي در کشور به نام دولت تمام شود؛ شايد هم ما از پذيرش اين گل انصراف دهيم بهتر باشد تا خللي ايجاد نکنند! 19 هيچ هم خوب است! صلح در دسترس است در هفته گذشته شاهد دو رخداد مهم در عرصه منطقهاي بوديم. کوشش جهاني براي بازگرداندن امريکا به ميز توافق هستهاي در کنار تلاش منطقهاي براي صلح سازي ميتواند زخم خروج يکجانبه ترامپ از برجام را در يک سطح بالاتر تلافي کند. توافق هستهاي از همان ابتدا ميتوانست با يک توافق ديگر ميان بازيگران منطقهاي تکميل و تحکيم شود و به اين ترتيب سرشتي بازگشت ناپذير کسب کند. به عبارت ديگر همان تکنيکهاي مذاکراتي و الگوهاي حل و فصل اختلافات که در فرآيند توافق هستهاي به کار رفته بود ميتوانست به نحوي خلاق در يک حوزه متفاوت به کار گرفته شود و زمينهساز توافقي ديگر ميان بازيگران منطقهاي شود. در حقيقت توافق هستهاي نه در ژنو و لوزان و نيويورک و وين که در لابيهاي اسرائيلي جنگ و تحريم در معرض تهاجم قرار گرفت و برخي بازيگران منطقهاي نيز بازي آن را خوردند. اسرائيل برجام را يک تهديد بزرگ براي خود ميديد و احساس ميکرد پس از برجام ديگر نمي تواند انرژي هستهاي ايران را در معرض امنيتي سازي و تسليحاتي نمايي قرار دهد و در صورت توفيق آن توافق از يک رانت بزرگ سياسي که براي دور زدن حقوق فلسطينيها به کف آورده بود محروم خواهد شد. در همه آن هشت زمستان محاق ديپلماسي، اسرائيل براي فرار از فشار جهاني درخصوص حقوق فلسطينيها به جان پناهي که از امنيتيسازي انرژي هستهاي کشورمان معماري کرده بود پناه ميبرد و لذا نميتوانست برجام را که به طرزي غيرمنتظره آن حربه را ازکودککشهاي صهيونيست واستانده بود تحمل کند. تصادفي نبود که روحاني در نقطه اوج شکلگيري برجام گفت همه خوشحالند به جز رژيم صهيونيستي وجنگ طلبان در امريکا و باز هم تصادفي نيست که نتانياهو ويدئوي «تبريک خروج از برجام» را نشر داد و در اين اواخر اسرائيليها در گفتوگو با ترامپ خروج او از برجام و تحريمهاي ضد ايراني را خدمتي برتر از رسميت بخشي امريکاييها به اشغال جولان و انتقال پايتخت اشغالگري به قدس شريف دانستند. صلح و توافق منطقهاي آن حلقه مفقودهاي است که اکنون بايد سخت به آن چنگ زد و به تعبير دقيق روحاني درنشست خبري نيويورک «در دسترس» ملتهاي منطقه قرار داد. از اين منظر صلح سازي در يمن و تحکيم دوستي و مراودات مودت آميز درکران تا کران خليج فارس و تلاش براي توسعه فرآيند مذاکرات آستانه براي حل و فصل مناقشات در دوسوي فرات و تثبيت حاکميت سرزميني دولت سوريه در وجب به وجب آن کشور از اوجب واجبات لحظه حاضر به شمار ميرود. ترامپ در توئيت اخير خود مينويسد زمان خروج امريکا از «جنگهاي احمقانه بيپايان» فرا رسيده است. او در همان توئيت مدعي است که جنگهاي منطقه تاريخي چند صد ساله دارند و بنابراين دليلي ندارد که امريکا خود را وارد چنين باتلاقي کند. اشاره او در درجه اول معطوف به جنگ ميان کردها و ترکهاست. بايد اين بازي را به هم زد. تاريخ نشان ميدهد که همزيستي ميان کردها و ترکها در هزاره تمدني اسلام يک واقعيت اصيل بوده است و جنگها و منازعات قومي پديده جديدي است که در زهدان هويتهاي مرگبار ناسيوناليستي و مداخلات استعماري متولد شده اند. ايران با تکيه بر سرشت اعتدالي ومياني خود ميتواند ميانجي صلح در حوزه فرات باشد. رئيس جمهور در اجلاسهاي سه جانبه موسوم به «مذاکرات آستانه» و در جريان سفر سازمان مللي اخير خود نشان داد که درک و فهم عميقي از دغدغههاي برحق امنيتي ترکيه در مرزهاي جنوبي خود دارد اما به همين ميزان با مداخله نظامي ترکيه در عرصه مذکور مخالف است. مداخله نظامي ميتواند دستاورد «مذاکرات آستانه» را تحت تأثير مخرب خود قرار دهد. چاره کار در بازگشت ترکيه به پيمان آدانا و آغاز مذاکره با دولت سوريه است، از سوي ديگر بازيگران قومي که اکنون تحت حمايت پنتاگون مسلح به سلاحهاي پيشرفته شدهاند بايد سلاحهاي خود را تحويل دولت مرکزي سوريه داده و در فرآيند تدوين قانون اساسي جديد آن کشور جايگاه شايسته خود را کسب کنند. در ميان رويدادهاي اخير، حمله ارتش ترکيه به شمال سوريه اضطراب فراواني را درباره احتمال وقوع يک فاجعه انساني ديگر در منطقهاي که بيش از اين تاب تحمل جنگ، آوارگي و بي خانماني را ندارد، برانگيخته است. نگراني ترکيه از استقرار شبه نظاميان کُرد در شمال سوريه را ميتوان درک کرد اما اين موضوع سبب نمي شود که به دولت دوست و برادرمان توصيه به خويشتنداري، احترام به تماميت سرزميني سوريه و وفاداري به روح گفت و گوهاي آستانه نکنيم. منطقه ما در بيش از يک دهه گذشته آموخته است که مبارزه با تروريسم و به طور کلي تر، حل و فصل اختلافات منطقهاي با ابزارهاي نظامي ممکن نيست و از آن ناممکنتر، پرداختن به اين مشکلات با تکيه بر يکجانبه گرايي است. به همين دليل است که ايران از دولت ترکيه ميخواهد هرچه سريعتر به اين عمليات نظامي يکجانبه که سايه بحران انساني ديگري را بر فراز سوريه گسترانده، خاتمه دهد. جمهوري اسلامي ايران آمادگي خود را براي ميانجيگري که توأمان ضامن برچيدن تهديد از ترکيه و در عين حال حفظ تماميت سرزميني سوريه بر اساس قوانين بينالملل باشد، اعلام ميکند. تا آن زمان، ما به تلاشها براي برقراري آتشبس و دعوت از همه طرفها به ميز مذاکره ادامه خواهيم داد. ماجراجويي عليه نفتکش ايراني در دوراني که منطقه ما بيش از هر زمان ديگري به آرامش و صلح براي ترميم زخم برادرکشيهاي طولاني احتياج دارد، هستند افراد، گروهها و دولتهايي که بقاي آنها وابسته به تجاوز به ديگران، منتفع شدن از جنگ است که کوچکترين روزنههاي آشتي و صلح را برنميتابند و از چنگ زدن به هر فرصتي براي تشديد ويراني دريغ نميورزند. آخرين اين اقدامات شرارت بار، حمله به نفتکش ايراني در درياي سرخ بود که به نظر ميرسد عواملي مشکوک در پس آن، يکبار ديگر همت خود را براي يک تنش ديگر به کار گرفتهاند. با آگاهي از اين مسأله، جمهوري اسلامي ايران با پرهيز از شتابزدگي، به دقت در حال بررسي ماجرا و کشف واقعيتهاي آن است. بدون ترديد، پاسخ متناسب براي طراحان اين حمله بزدلانه اتخاذ خواهد شد اما تا روشن شدن همه ابعاد اين توطئه، منتظر خواهيم ماند. سؤال اينجاست که آيا آنهايي که بدون هيچ مدرک معتبري ايران را عجولانه متهم به اخلال در کشتيراني آزاد در خليج فارس و دست داشتن در حمله به تأسيسات آرامکو کردند، امروز حاضرند که يکبار ديگر از اصول آزادي کشتيراني در آبهاي بينالمللي دفاع کنند و اينگونه حملات به کشتي ايراني را محکوم کنند؟