برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

سرمقاله دنیای اقتصاد/ ارزش نوبل اقتصاد

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
سرمقاله دنیای اقتصاد/ ارزش نوبل اقتصاد
دنياي اقتصاد/ « ارزش نوبل اقتصاد » عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دکتر پويا جبل عاملي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: نوبل اقتصاد تبديل به يک رويداد مهم در اين حوزه از دانش شده است. هر چند اين انتقاد وجود دارد که جايزه سالانه براي نوبل اقتصاد، بيش از ظرفيت اين علم است، چرا که به اين تعداد کارها و مقالاتي که توانسته باشند اثرات انقلابي بر علم بگذارند وجود ندارد و شايد الگوبرداري از جوايزي چون فيلدز در رياضيات که هر چهارسال يک‌بار داده مي‌شود، براي علم اقتصاد مفيدتر باشد. با وجود اين، آکادمي علوم سلطنتي سوئد جايزه نوبل اقتصاد را به‌عنوان بالاترين نشان علمي اين رشته، به محفلي بدل کرده است تا عموم مردم با تصويري از تحقيقاتي که در اين حوزه انجام مي‌شود و اقتصاددانان معتبر آشنا شوند. روال بي‌طرفانه آکادمي در اهداي جوايز هم در اسلوب کاري برندگان و هم در نوع نگاه متفاوتشان به عملکرد اقتصاد مشهود است. به عبارت ديگر، حوزه‌هاي مختلف علم از اقتصاد کاربردي، نظريه بازي‌ها، اقتصاد کلان، خرد، اقتصاد توسعه، اقتصاد سياسي و...توانسته‌اند به جايزه نوبل دست‌ يابند و در عين حال نمايندگان مختلف مکاتب اقتصادي از کينزي تا کلاسيک جديد و خارج از جريان رايج اقتصادي نيز به اين جايگاه معتبر علمي رسيده‌اند. به اين شکل، نوبل اقتصاد به‌رغم انتقادات به ويتريني تمام عيار از علم اقتصاد بدل شده که در بسياري از دوره‌ها بر سياست‌گذاري‌هاي کلان هم اثر گذاشته است. به عبارت ديگر، اين درست است که نوبل اغلب به کساني مي‌رسد که توانسته‌اند در حوزه کاري خود موثر باشند و نتايج مشهود و عملي در سياست‌گذاري‌ها داشته باشند، اما خود جايزه نوبل نيز تريبوني به اقتصاددانان مي‌دهد تا در گستره بيشتري انديشه خود را حتي در مورد موضوعاتي غير از عنواني که به خاطر آن جايزه نوبل گرفته‌اند، گسترش دهند. به‌عنوان مثال اگر هايک جايزه نوبل را نگرفته بود، هيچ‌گاه به يکي از رهبران فکري اصلاحات اقتصادي دهه ۱۹۸۰ در دو سوي اقيانوس اطلس بدل نمي‌شد. اين ارزشي است که نوبل مي‌تواند بر کار اقتصاددانان بگذارد. نوبل امسال نيز به کساني تعلق گرفت که دغدغه اصلي آنها ريشه‌کني فقر است. مساله اوليه آدام اسميت پدر علم اقتصاد نيز همين کاهش فقر و افزايش رفاه شهروندان بود که رنگ تحقيقات و مشاهدات برندگان امسال نوبل اقتصاد است. آنان بر اين نظر هستند که اقتصاددانان به جاي نشستن در آکادمي‌هاي خود، آستين بالا زنند و در ميدان روند. آنان در نقاط مختلف جهان با فقرا مصاحبه مي‌کردند و در پي پاسخ به اين سوال بودند که آنان چگونه تصميم مي‌گيرند؟ مثلا چرا بايد فقيري که مي‌تواند پس انداز خود را براي آموزشي خرج کند که به وي توان کسب درآمد بيشتر را مي‌دهد، آن را خرج خريد تلويزيون مي‌کند؟ چگونه مي‌توان تصميم آنان را به گونه‌اي سامان داد تا از دام فقر رهايي يابند؟ لب کلام دو تن از اين برندگان يعني بانرجي و دوفلو آن است که يک سياست کلي براي رفع فقر وجود ندارد؛ اما با تغييراتي کوچک مي‌توان نتايجي بزرگ‌تر از سياست‌هاي معمول ضد فقر را شاهد بود. اينکه چه تغييراتي بايد انجام شود، از منظر آنان به آزمايش‌هاي ميداني و نتايج آن برمي‌گردد و يک نسخه از قبل پيچيده شده، قادر نيست به سياست‌گذار کمک کند. اينکه در يک منطقه براي کاهش فقر آموزش نياز است يا سرمايه يا تقويت نوآوري تنها وابسته به آزمايشي است که بايد روي گروه‌هاي فقير انجام داد. مي‌توان عنوان کرد که اين رويکرد، توانسته اثري ملموس بر نوع نگاه نهادها و سياست‌گذاران براي مبارزه با فقر ايجاد کند.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره