2019-10-16T13:49:17+03:30
(۱۳:۴۹) ۱۳۹۸/۰۷/۲۴
ابتکار
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/5735171
ابتکار/ متن پيش رو در ابتکار منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
فرشاد مومني، استاد دانشگاه گفت: در مناسبات رانتي به موضوع فقر به عنوان يک دانش تزئيني نگاه ميشود. درحالي که فقر مسئله توسعه در برابر اضمحلال است؛ فقر مسئلهاي ساختاري است و راهحل ساختاري ميخواهد.
به گزارش ايرنا، فقر و نابرابري و دغدغه معيشت و تامين نيازهاي اوليه مردم از اولويتهاي تمامي حکومتها و دولتها در هر جامعهاي و از جمله ايران است. فقر با کمبود کالا و خدمات مربوط به نيازهاي اوليه انسان سروکار دارد و به همين خاطر ميتواند سرچشمه بسياري از مسائل آسيبهاي اجتماعي باشد. بهعلاوه، يک جامعه فقير يا جامعهاي که از اکثريتي فقير برخوردار است، نميتواند روي تربيت نيروي انساني لازم از يک طرف، و اجراي صحيح برنامههاي توسعه از طرف ديگر حساب کند. از اين رو فقر و ريشهکني آن همواره از اهميت بالايي برخوردار بوده و مورد توجه قرار داشته است.
در همين راستا، به مناسبت روز جهاني مبارزه با فقر، نشستي با عنوان «بررسي 40 سال سياستگذاري در حوزه فقر» در «موسسه عالي پژوهش تامين اجتماعي» برگزار شد. جلسه با مقدمه «روزبه کردوني» رئيس موسسه آغاز شد. وي ضمن بيان مقدمهاي در باره فقر و ضرورت پرداختن به اين مسئله گفت: نظرسنجيها نشان ميدهد که امروزه معيشت دغدغهي اصلي مردم را شکل ميدهد. موضوع فقر در تمام دولتها روي ميز بوده و جزو اولويتهاي مسئولان است. ما در اين حوزه دچار يک سري ابهامها هستيم و باور ما اين است که به يک مطالعه ساختارمند، يک بررسي سيستماتيک در مورد فقر نيار داريم.
تجسد رقابت انديشهها در رقابت بين گروهها
در ادامه فرشاد مومني، اقتصاددان و استاد دانشگاه به تشريح موضوع فقر پرداخت و اظهار کرد: براي فهم مسائل و از جمله فقر بايد به دو موضوع کليدي تاريخساز توجه کنيم؛ يکي اينکه رقابت بين کشورها و بين گروهها، شکل تجسد يافته رقابت بين انديشهها است. بنابراين، براي فهم مشکل حال بايد از انديشهها شروع کنيم. هر جامعهاي که خواهان تغييرات اعتلابخش است بايد تکليف خود را با دو نياز انديشهاي راهبردي روشن کند که بنيانهاي انديشهاي شکلدهنده وضع موجود چيست؟ فهم خطوط کلي بنيانهاي انديشهاي شکلدهنده وضع مطلوب.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: ما، يعني ايران در جنبه دوم داراي مشکل هستيم. يعني ايرانيان در صورتبندي وضعيت مطلوب به مراتب ناکارآمدتر هستند. در دنيا از پيشگامان برنامهريزي توسعه هستيم، اما در برنامههاي توسعه، تلقي از توسعه مشخص نيست.
وي همچنين بيان کرد: بزرگترين ريشه استمرار و گسترش فقر در ايران اين است که ما در باره فقر به لحاظ مفهومي و نظري دچار مشکل هستيم و در غياب اين دو متر و معيارهاي سنجش فقر دچار کاستي جدي است.
اين استاد دانشگاه عنوان کرد: خيلي از بزرگان توسعه، ماجراي فقر را روي ديگر سکه توسعه ميدانند. اگر تکليف خود را با توسعه روشن نکنيم نميتوانيم براي حل مسئله فقر کاري بکنيم. نکته ديگر اينکه، بايد اين را بپذيريم که درهمتنيدگي جدي و تمامعياري بين مناسبات بازتوليدکننده نابرابريهاي ناموجه و مناسبات گسترشدهنده و تعميقکننده فقر وجود دارد. پيشنهاد من اين است که اگر ميخواهيم با مسئله فقر مبارزه کنيم، بايد بناي اصلي را بر نابرابريهاي ناموجه قرار دهيم. ميتوان در زمان خودش با جزئيات توضيح داد که ساختار نهادي ريشهدار ايران به طرزي شگفتانگيز توانايي خارقالعادهاي در بازتوليد،گسترش و تعميق نابرابريهاي ناموجه دارد و بهخاطر آن درهمتنيدگي که بين آن دوتا وجود دارد با گسترش و تعميق فقر هم همراه ميشود.
مومني در ادامه افزود: اساس ماجراي مناسبات رانتي اين است که نظم اجتماعي متکي به اعتماد متقابل و همکاري را به حاشيه ميراند و نظم اجتماعي را به الگوي رفتاري مبتني بر ستيز و حذف متمايل ميکند، و اين بحث مطرح ميشود که در همه ساحتهاي زندگي جمعي بحران کميابي را شدت ميبخشد و تا زماني که بحران کميابي تشديد ميشود امکان حلوفصل مسئلهي فقر هم وجود نخواهد داشت.
وي در ادامه گفت: هم ساخت جغرافيايي ايران و هم ساخت سياسي و اقتصادي آن در طول تاريخ نقش نيروي محرکه بازتوليد نابرابريهاي ناموجه را داشته است. اينکه اعتناي ما به نابرابري نزديک به صفر است، ميتواند جزو شگفتيهاي اين علم (اقتصاد) باشد. ما به همين مناسبات خو گرفتهايم و کاري با آن نداريم.
ناباروري رکن اصلي نابرابري در ايران است
او عنوان کرد: کل ادبياتي که در زمينه فقر وجود دارد، بر اين فرض بنيادي استوار است که در مورد جامعهاي صحبت ميکند که وجه غالب ساختار نهادي آن تشويق کننده توليد است. بنابراين نابرابريهاي مربوط به توليد را در کانون توجه خود قرار داده است. درحالي که رکن اساس نابرابري در ايران خصلت نابارور بودنش است.
مومني گفت: يعني خصلت رانتي برخورداريها شدتدهنده به نابرابريها است. يک بعد اين قضيه مسئله ناباروري است، و بعد ديگر آن که مسئله امنيت ملي ما را هم شامل ميشود، اين است که اين مناسبات نابرابرساز بزرگترين نيرو محرکه شدتبخشي به وابستگيهاي ذلتآور به دنياي خارج هم هست.
وي اضافه کرد: به اعتبار اين دو خصلت، بخش توليد در ايران مفلوکترين بخش است. در مناسبات رانتي به مسئله فقر به عنوان يک دانش تزئيني نگاه ميشود. درحالي که مسئله فقر مسئله توسعه در برابر اضمحلال است. نکته ديگر اين است که مسئله فقر، مسئلهاي ساختاري است و راهحل ساختاري ميخواهد و نکته اصلي و گوهر حرفهاي من اين است که ما بايد به مسئله فقر از سطح توسعه نگاه بکنيم.
مسئله فقر تنها يک مسئله درآمدي نيست
او در پايان گفت: اگر از دريچه توسعه به فقر نگاه کنيم، خواهيم ديد که مسئله فقر تنها يک مسئله درآمدي نيست. من دو ادعاي بزرگ را مطرح ميکنم. موضوع اساسي اين است که در ساختار اقتصاد سياسي ايران همواره به مسئله فقر به عنوان يک مسئله اخلاقي- انساني نگاه کردهاند که صرفا هم از طريق توزيع مجدد ميتوان براي آن فکري کرد. از 1970به بعد ناکارآمدي اين نگاه را برملا کردهاند. نکته بعدي اين است که در ايران و در سطح توسعه بايد از دريچه دو مولفه فقر را رهگيري کرد: يکي ساختار نهاد و يکي هم موضوع فناوري است. برآيند اين دو، شکلگيري بحران کميابي است. بحث بر سر اين است که اگر ساختار نهادي مشوق خلاقيت، نوآوري باشد ما به يک سمت کشيده ميشويم و اگر مشوق رانت و دلالي باشد به سمت ديگري. براي شناخت فقر در ايران بايد روي اين دو موضوع کار کرد
بازار