سرمقاله جوان/ چهل سال بحث؟
روزنامه جوان/ « چهل سال بحث؟ » عنوان سرمقاله مدير مسئول روزنامه جوان، عبدالله گنجي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: دکتر عبدالله گنجي عبارت روحاني در دانشگاه تهران که «۴۰ سال بحث ميکنيم و به نتيجه نميرسيم» اگر با سنجيدن همه جوانب و برداشتهاي محتمل از آن عنوان شده باشد، بسيار تأملبرانگيز است و ميتوان متناسب با تکثر برداشتها، تنوعي از پاسخها را به آن داد. اولين برداشت اين است که ايشان از عدد چهل سال يعني کل دوران انقلاب شکايت دارد، نه ۱۰ سال، ۲۰ سال يا مثلاً بعد از دوم خرداد ۷۶ يا بعد از رحلت حضرت امام. پس معناي اول حرف ايشان اين است که اصلاً چرا انقلاب کرديم، چون بحثها محصول کل عمر انقلاب اسلامي است و خدا رحمت کند حضرت امام را که رفراندومي را برگزار کرد -۱۲ فروردين ۵۸- که ميتوانست برگزار نکند، اما اگر نميکرد امروز مشکلات بيشتري داشتيم. دومين برداشت اين که اصل ۵۹ در حيطه مجلس است و ربطي به دولت ندارد، روحاني با طرح آن ميخواهد خود را مجري قانون اساسي اعلام کند که طبق اصل ۱۱۳ به جز اموري که مستقيماً به رهبري مربوط ميشود با ايشان است که البته حرف درستي است. روحاني در اين مدل فقط ميخواهد از جايگاه خود دفاع کند نه برگزاري رفراندوم، زيرا رفراندوم، اصل ۵۹ در صلاحيت قوه ديگري است. سومين برداشت اين است که هرچه به سمت انتخابات ميرويم نارضايتي از دولت در درون جريان حامي دولت رشد ميکند و روحاني رگ خواب و راه سرکار گذاشتن اصلاحطلبان را (مبني بر کليشههاي آنان) خوب ميداند و اينگونه پيشکش خوشايند توليد ميکند و اصلاحطلبان را دو، سه هفتهاي در رسانه و محافل مشغول ميکند. چهارمين برداشت که اميدوارم بدفهمي نگارنده باشد اينکه: در وسط معرکه جنگ تمام عيار اقتصادي و رواني، به امريکا پيام ميدهد که من و ملتم هرآنچه شما بخواهيد موافقيم، اما موانعي وجود دارد. با عرض پوزش اين همان سيره عبيدالله ابن عباس در سال چهلم هجري است که سپاه آماده امام حسن (ع) را رها کرد و به دامان معاويه رفت و آن سرنوشت براي امام مسلمين رقم خورد و همين جماعت بعداً امام را «مذلالمؤمنين» ناميدند و به جاي سرزنش خود رهبرشان را سرزنش ميکردند. پنجمين برداشت: روحاني از اول انقلاب پنج دوره در مجلس، چهار دوره در خبرگان و ۲۰ سال در سريترين مرکز امنيتي کشور بوده. چرا ۳۴ سال سال منتهي به ۱۳۹۲ از اين عبارات و مطالبات نداشتهاند؟ مگر آن ۳۴ سال بحث نداشتهايم؟ مگر ايشان بحث را ۴۰ سال نميداند؟ چرا حتي يکبار چنين مطلبي را حتي در يک مصاحبه نگفتهاند؟ علت اينکه چرا روحاني صريحاً مصداق را عنوان نميکند، چيست؟ شايد ميداند وسط جنگ نبايد چنين کند و ميکند، شايد اگر مصداق را بگويد خروارها مطلب از خودش عليه خودش منتشر ميشود و متهم به تناقض و تضاد و ابنالوقتي ميشود. ششمين برداشت اينکه هر موقع فشاري روي روحاني بوده، مثل دستگيري فريدون، دادگاه اول، دادگاه تجديدنظر، صدور حکم، رفتن زندان و... ايشان به ميدان آمده و نيشگوني گرفته و کلاً نبايد مسئله را عميق برداشت کرد. اما چاره کار چيست چاره اول اين است که روحاني اگر ميتواند دو سوم نمايندگان مجلس را قانع کند و اين مسير را طي کند. چرا موضوع را مشخص نميکند يا با مجلس وارد گفتگو نميشود؟ مگر مکانيسم قانون اساسي براي اجراي رفراندوم اصل ۵۹ روشن نيست؟ چرا طي نميکنيد؟ چاره دوم اينکه بدانيم سازهاي ناهمسو با نظام از درون حاکميت يا روشنفکران امروز (سياستورزان ديروز) سرجمع به صد نفر نميرسند، اما سروصداي آنان بلند است و روحاني معمولاً خود را با آنان تنظيم ميکند. نميتوان کشور ۸۳ ميليوني را براي ۸۰ نفر که ۳۰ نفرشان هم جلاي وطن کردهاند به سمت ذلت برد، اما اين ذلت را پشت مردم مخفي کرد. اين ۸۰ نفر هم اختلافشان ماهيتي/ هويتي است؛ آنان به نوع نظام ديگري رسيدهاند و بارها فرياد زدهاند و اصل ۵۹ مشکل آنان را حل نميکند. چاره سوم اينکه از مردم بخواهيد نظرشان درباره رابطه با امريکا در حال حاضر چيست و شجاعانه به مردم بگوييد امريکا از ما چه ميخواهد؟ اين نتيجه با يک سنجش مستقل قابل دسترسي است و لازم نيست تريبونهاي رسمي کشور را علاف نمايند. دولت روحاني در بدو ورود به قدرت در شهريور ۹۲ اين کار را انجام داد و به کسي هم نگفت. خب الان هم انجام دهيد. اصلاً کسي که رفراندوم طرح ميکند مگر نبايد در سنجشهاي اجتماعي حداقل در ۵۰ درصد مردم اعتبار داشته باشد تا نمايندگي اکثريت را بهعهده بگيرد. اين الان وجود دارد؟ خود اين موضوع قابل رفراندوم نيست؟ اصولاً کدام کشور در هنگامه نبرد همان نبرد را به رفراندوم ميسپارد؟ مصداقي يافت ميشود؟ اما ميتوان صحنه را طور ديگري ديد. يک ملت پويا، زنده و رو به جلو بايد مملو از اختلاف سليقه باشد. بحث براي يک ملت زنده نبايد معضل محسوب شود. همين الان تندترين مباحث در انگليس، امريکا و فرانسه برقرار نيست؟ چرا کسي از رفراندوم حرف نميزند؟ ترامپ که نيروي نظامي به خاورميانه ميبرد يا ميآورد رفراندوم ميکند؟ براي بمبهايي که بر سر مردم يمن ريخته ميشود نظر مردم امريکا گرفته شده است؟ دولت امريکا براي خروج از برجام نظر مردم امريکا را گرفت؟ اين سخنان، حرفهاي قشنگ و عوامانهاي است که تاريخ مذمت خواهد کرد، هرچند عدهاي امروز برايش کف بزنند. اما اگر روحاني و هرکس ديگري علاقهمند به کاهش منازعات است بايد اصول اساسي و غيرقابل اختلافي را مبنا قرار دهد و همگان را دور آن فرا بخواند. آن اصول را مبناي گفتگوهاي سياسي قرار دهد. اين اصول اختصاصي انقلاب اسلامي عبارتند از: ۱- جمهوري اسلامي (نوع نظام مستقر)؛ ۲- امام (ره)؛ ۳- ولايت فقيه؛ ۴- قانون اساسي و ۵- سياستهاي کلي نظام. پيشنهاد اين است که روحاني با نگاه جامع به اين پنج اصل بهعلاوه کارآمدي دولت بحث چهلسالهاش را رقيق نمايد. اگرچه تمامشونده نيست. زيرا در جامعهاي زنده آن هم با حکومتي کمتجربه اختلافات طبيعي خواهد بود. نسل ما بنيانگذار سبک جديد حکومت است و هر روز تجربهاي نو اضافه ميشود و اين امري کاملاً طبيعي است.