2019-11-13T16:40:00+03:30
(۱۶:۴۰) ۱۳۹۸/۰۸/۲۲
شرق
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/5805410
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهرشاد ايماني| سخنان چند روز اخير حسن روحاني در شهرهاي مختلف واکنشهاي متفاوتي را بههمراه داشت که شايد بتوان گفت مواجهه انتقادي با صحبتهايش بيش از واکنشهاي مثبت بود. فارغ از تحليل محتواي اظهارات رئيسجمهور و درست يا نادرستبودنشبودن، از مخالفتهاي عديده با او چنين به نظر ميرسد که حسن روحاني بعد از گذشت بيش از شش سال از رياستجمهورياش ديگر سرمايه اجتماعي سال 92 را ندارد. از سوي ديگر با بالاگرفتن انتقادهاي اصلاحطلبان به عملکرد دولت، بخشهاي زيادي از جبهه اصلاحات رسما اعلام کردهاند که ديگر با نيروهاي غيراصلاحطلب ائتلاف نخواهند کرد. از پس اين مهم اين پرسش مطرح ميشود که در شرايطي که نيروهاي حمايتکننده روحاني يعني اصلاحطلبان از او دوري ميکنند و بخشهاي زيادي از اصولگرايان نيز نقدهاي تندوتيزي به دولت مطرح ميکنند؛ اکنون پايگاه سياسي حسن روحاني کجاست؟ ديگر آنکه برخي باور دارند که حسن روحاني خاصه در دور دوم رياستجمهورياش تا حدي سعي کرد به خوانش رسمي نزديک شود که همين عامل هم بحثهايي درباره نوع سياستورزي روحاني مطرح کرد. با مجموع اين موارد ميتوان در سه حوزه مناسبت حسن روحاني با حاکميت و سرمايه اجتماعي و پايگاه سياسي را در قالب پرسشهايي مطرح کرد که محمد سلامتي، محمدصادق جواديحصار، صادق زيباکلام و عبدالله ناصري به آنها پاسخ دادهاند.
محمد سلامتي: راه اعتدال ادامه مييابد
محمد سلامتي باور دارد که حسن روحاني به بخش عمدهاي از مطالبات مردم در حوزه سياست داخلي و سياست خارجي جامه عمل پوشاند، اما در زمينههاي اقتصادي ضعيف عمل کرد. او درباره چگونگي مواجهه سرمايه اجتماعي روحاني بعد از اين سالها به «شرق» گفت: «آقاي روحاني توانست در زمينه سياست داخلي تحولات مهمي را ايجاد کند و در زمينه سياست خارجي هم تيم ديپلماسي دولت به بهترين شکل ممکن عمل کرد، اما در حوزه اقتصادي نتوانست آنطورکه انتظار ميرفت عمل کند. من باور دارم که سرمايه اجتماعي او تغييري نکرده است؛ مشخصا آنکه اصلاحطلبان هنوز هم از او حمايت ميکنند، زيرا شرط انصاف نيست که او را رها کنند. از سوي ديگر منش آقاي روحاني، وجه اعتدالگونه دارد، علاوه بر اصلاحطلبان بخشهايي از اصولگرايان که با نگاهي منطقي به عرصه سياست مينگرند، از او حمايت ميکنند».
سلامتي در پاسخ به اين پرسش که آيا حسن روحاني ميتواند در آينده سياسي ايران تأثيرگذار باشد و طيف اعتدال در وجوه مختلف ادامه يابند يا حتي تکثير شوند، اظهار کرد: «اصولگرايان در ميان خود اختلافات عميقي با يکديگر دارند، اما آنچه مشخص است، برترييافتن اصولگرايان معتدل بر اصولگرايان تندرو در آينده است؛ به عبارت ديگر بخشهايي از اصولگرايان دريافتهاند که بايد با منطق در عرصه سياسي قدم برداشت؛ ازاينرو آقاي روحاني و راه او در آينده چه در مجلس يا نهادهاي ديگر ادامه پيدا ميکند. البته اين مهم به معني نفي انتقادهايي نيست که به دولتهاي يازدهم و دوازدهم وارد است و قطعا در حوزه اقتصادي مشاوران کمتجربه و نوع مواجهه دولت با مشکلات، محل نقدهاي جدي است؛ اما مجموعا راه اعتدال ادامه مييابد».
جواديحصار: روحاني بعد از رياستجمهورياش گوشه چشمي به پستهاي کليدي خواهد داشت
محمدصادق جواديحصار، تحليلگر سياسي، باور دارد که سرمايه اجتماعي حسن روحاني منحصر به شخص او نبود. او در پاسخ به اين پرسش که اين سرمايه اجتماعي اکنون در چه وضعيتي به سر ميبرد، به «شرق» گفت: «سرمايه اجتماعي آقاي روحاني برگرفته از دوستداران آقاي هاشمي بود و در يک مقطع خاص او توانست از سرمايه اجتماعي آقاي هاشمي استفاده کند؛ مقطعي که مرحوم هاشمي هم مظلوم واقع شد و هم از امکان حضور در انتخابات محروم شد. اصلاحطلبان هم از سوي ديگر بهدليل يک ضرورت سياسي با يک نيروي اصولگراي معتدل ائتلاف کردند. اين دلايل دستبهدست هم داد تا همه تصور کنند که سرمايه اجتماعي آقاي روحاني از نامزد اصلاحطلبي مانند آقاي عارف بالاتر است؛ درصورتيکه چنين نبود، زيرا روحاني بهواسطه خودش سرمايه اجتماعي خاصي جز اندک رأيي در پايگاه سنتي اصولگرايياش نداشت. بعد از انتخابات سال 92 حزب اعتدال و توسعه که پايگاه اصلي آقاي روحاني محسوب ميشد، به سمت تحول حرکت کرد و به ساماندهي نيروهاي خود پرداخت و تا حدي توانست جذب نيرو کند. اين حزب تمايل داشت سال 96 ميداندار انتخابات باشد، اما بازهم نتوانست، زيرا مردم هنوز هم به افراد حاضر در حزب اعتدال و توسعه رأي نميدادند؛ بنابراين بار ديگر سرمايه اجتماعي جبهه اصلاحات باعث پيروزي آقاي روحاني شد و در يک فضاي دوقطبي ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان روحاني پيروزي را از آنِ خود کرد، زيرا در سال 96 حتي اصولگرايان ميانهرو هم از آقاي رئيسي حمايت ميکردند. البته هر رئيسجمهوري در سالهايي که بر کرسي رياست تکيه زده است، طرفداراني پيدا ميکند که آقاي روحاني هم از اين قاعده مستثنا نيست. او در دوره اول رياستجمهورياش وعدههايي داد که به بخش مهمي از آنها جامه عمل پوشاند، اما در دوره دوم نتوانست شعارهايش را عملياتي کند و بههميندليل بخشي از سرمايه اجتماعياش را که مربوط به طبقه متوسط ميشد، از دست داد. البته بايد توجه کرد که دلايل متفاوتي مانند فشارهاي داخلي و خارجي، تحريمها و به تبع آن اوضاع نامناسب اقتصادي و... هم در ناکامي روحاني در تحقق وعدههايش بيتأثير نبودند».
جواديحصار درباره نوع مناسبت روحاني با ساير دستگاهها هم اظهار کرد: «او هيچوقت جداي از حاکميت نبوده و تمام اهداف و خواستههايش هم منطبق با خوانش رسمي است. او در جايي با برخي نيروها به مشکل برميخورد که تزاحم منافع دولت با جريانهاي ديگر ايجاد شود که در اين صورت گاه دور و گاه به خوانش رسمي نزديک ميشود».
او در پاسخ به اين پرسش که اکنون پايگاه و جناح سياسي روحاني چه طيفي محسوب ميشود، گفت: «من فکر ميکنم که آقاي روحاني نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا و حتي آن زماني که پايگاهش اصولگرايي محسوب ميشد، يک نيروي مطرح اصولگرا نبود؛ زيرا هميشه قرابت فکري با مرحوم هاشمي داشته است.
او همواره چهره مستقلي داشته است و من که او را از گذشته ميشناسم، ميدانم که رگههاي روشنفکري هم دارد زيرا از گذشته از آراي دکتر شريعتي حمايت ميکرد و سعي ميکرد خود را يک چهره علمي و آکادميک معرفي کند. آقاي روحاني بعد از دوران رياستجمهورياش هم گوشه چشمي به پستهاي کليدي خواهد داشت و سعي ميکند بهعنوان يک چهره معتدل در نهادهايي که فعاليت خواهد کرد، اثرگذار باشد».
صادق زيباکلام: آينده سياسي روحاني نه مثل احمدينژاد ميشود، نه مثل خاتمي
صادق زيباکلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران هم درباره سرمايه اجتماعي فعلي روحاني به «شرق» گفت: «پاسخ شما را با ذکر حال خودم عرض ميکنم. من کسي بودم که از اواخر سال 95 تا انتخابات رياستجمهوري سال96 در برابر همه آنهايي که مسئله تحريم انتخابات را مطرح ميکردند، ميگفتم که هيچ راهي جز صندوق انتخابات و رأيگيري براي بهبود اوضاع وجود ندارد. يا ياد دارم که به بسياري از شهرها سفر ميکردم و با مردم و نخبگان سياسي سخن ميگفتم که رأيدادن به آقاي روحاني از جهات مختلف مناسب است و براي اين سخنم دليل ميآوردم. من از آقاي روحاني ميپرسم که چه جوابي بايد به تمام آنهايي که به دليل سخنان من به او رأي دادند، بدهند؟ اکنون من بايد چه بگويم؟ من و امثال من توانستيم بخش قابلتوجهي از آراي خاکستري را که تا لحظات پاياني انتخابات قصد رأيدادن نداشتند، پاي صندوقها بياوريم. من که در خيابان راه ميروم، مردم ميگويند که آقاي زيباکلام شما ما را فريب دادي و من هيچ پاسخي ندارم که بدهم. در حقيقت بزرگترين لطمهاي که از سال96 تا کنون وارد شد، آسيب به اعتماد عمومي به مشارکت در انتخابات بود و از همين نقطه سرمايه اجتماعي آقاي روحاني کاهش يافت. اين مهم تا جايي است که چندي پيش آقاي خاتمي به واقعيتي تلخ اشاره کرد و گفت تَکرار ميکنمهاي من هم ديگر اثر ندارد. البته هنوز هم باور دارم که تنها راه اصلاح از صندوقهاي رأي ميگذرد و در مناظرههايي که با نيروهاي اپوزيسيون ميکنم، ميگويم شما که ميگوييد صندوق رأي هيچ برونداد مثبتي ندارد، بگوييد که مردم چه بايد بکنند؟ اگر بگويند که بايد نظام سياسي تغيير کند، آنجاست که ميگويم در اين صورت ترديد نکنيد که با تغيير نظام، کشور ايران حداقل به 50 سال قبل بازميگردد».
زيباکلام در پاسخ به اين پرسش که آيا روحاني در دولت دوم خود تغيير کرد يا خير، اظهار کرد: «آقاي روحاني بهجاي آنکه سعي کند خواست طيف وسيع رأيدهندگان را تأمين کند، تلاش کرد که مبادا رقيب از او مکدر شود. من از آقاي روحاني هيچ تصور غيرواقعياي ندارم؛ نه او را گاندي ميبينيم، نه ماندلا، نه مهندس بازرگان و نه دکتر مصدق و اين را هم ميدانم که حوزه اختياراتش از حيث قانوني و سياسي چيست اما واقعيت اين است که او با همين اختيارات هم براي مطالبات مردم اقدام ويژهاي انجام نداد. او دغدغههايي مانند رفع حصر، آزادي مطبوعات و گشايشهاي سياسي را بهعنوان شعارهاي خود مطرح کرد اما اين شعارها محقق نشد؛ يا از مقطعي به بعد به مردم نشان نداد که مخالف رويکردهاي تند در حوزه سياست خارجي است. او ميتوانست حداقل به مردم نشان دهد که خواستار اصلاح مشکلات است و ما مردم ميگفتيم که ايراد ندارد، از دستش کاري برنميآيد؛ اما اکنون جوانها ميپرسند که آيا اصلا آقاي روحاني به تحقق شعارهايي که داد، باور داشت يا خير؟».
اين استاد دانشگاه درباره پايگاه حزبي روحاني هم گفت: «تصور ميکنم آقاي روحاني ديگر نه پايگاه چنداني در ميان اصلاحطلبان دارد و نه در ميان اصولگرايان و او بعد از دوران رياستجمهورياش نه مثل احمدينژاد ميشود و نه مثل خاتمي؛ زيرا به جرئت ميگويم که با تمام نقدهاي مهمي که به احمدينژاد داريم اما اگر او همين امروز نامزد رياستجمهوري شود، حداقل بين 10 تا 15 ميليون رأي ميآورد و آقاي خاتمي هم هنوز در ميان دانشجويان و روشنفکران از جايگاه ويژهاي برخوردار است».
عبدالله ناصري: روحاني ميخواست شبيه هاشمي باشد اما نشد
عبدالله ناصري، فعال سياسي اصلاحطلب هم درباره سرمايه اجتماعي باقيمانده حسن روحاني اظهار کرد: «سرمايه اجتماعي آقاي روحاني بهشدت کاهش يافته است و اين امر پنهاني نيست و ميتوان بهروشني در سطح جامعه آن را مشاهده کرد. علت اين مهم هم پشتکردن رئيسجمهور به وعدههايي بود که در سال 96 داد. دولت دوم روحاني بهمراتب از دولت اولش ضعيفتر است و همه علل اين ضعف باعث شد که طبقه متوسط و کنشگران اجتماعي و سياسي که سبد رأي او را تشکيل ميدادند، نااميد شوند». او همچنين درباره تغيير رويکرد روحاني گفت: «اتفاقا من باور دارم که آقاي روحاني حتي نتوانست به کانونهاي اصلي قدرت نزديک شود. يعني دستکم وقتي سرمايه اجتماعياش از دست رفت، نتوانست تعاملي سازنده با حاکميت برقرار کند تا از اين طريق بتواند بخشي از مشکلات را حل کند». ناصري در پايان در پاسخ به اين پرسش که آيا حسن روحاني ميتواند در آينده سياسي ايران اثربخش باشد يا نه، تصريح کرد: «آقاي روحاني ميخواست شبيه به آقاي هاشميرفسنجاني باشد و با ميانهروي در موقعيتهاي خاص تأثيرگذار باشد اما در عمل دچار يک بيعملي شد و هويت سياسي خود را مخدوش کرد؛ بنابراين سخت است که بتواند بازهم در عرصه سياسي تأثير خاصي بگذارد».
بازار