سرمقاله فرهیختگان/ درسهـای تاریخی این روزهـا
فرهيختگان/ « درسهـاي تاريخي اين روزهـا » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم محمد رضايتي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: عضو شوراي سردبيري/ اصلاح قيمت بنزين و سهميهبندي آن فارغ از تبعات سياسي و اجتماعياش داراي درسهاي تاريخي بسياري است که به چند نمونه از آن اشاره ميشود. دولت دوازدهم با چنان شتابزدگياي سراغ اجراي ايده اصلاح قيمت بنزين و سهميهبندي رفت که اگر کسي سابقه اظهارات مسئولان ارشد دولتي از شخص رئيسجمهور تا شيوخ وزرا را در اين باره نميدانست، گمان ميکرد اين اصلاحات اقتصادي يکي از برنامههاي اصلي دولت بوده، اما چه کنيم که هنوز فراموش نکردهايم حسن روحاني و بيژن زنگنه هر ايدهاي که برچسبي از دولت قبل به آن خورده بود را با همهجور عنواني -از اينکه اين ايدهها پوپوليستي و غيرکارشناسي و فسادزا است- متهم کرده بودند. شايد همين حافظه تاريخي ملت و البته اشکالات نحوه اجرا باعث شد که در عرض دو روز دولت در شرايط سختي قرار بگيرد. در اين شرايط سخنان صبح روز شنبه مقام معظم رهبري، دولت را از يک شرايط ويژه خارج کرد و اگر اين حمايت آشکار که هزينههاي آن براي رهبري مشخص است، نبود حتما شرايط براي دولت سختتر از پيش ميشد.سوي ديگر ميدان اصلاحات بنزيني، نحوه کنشگري جريان انقلابي، هم در سطح حضور ميداني و هم در سطح حضور رسانهاي است. اغلب تصويري که جريان انقلابي از عملکرد دولت دوازدهم دارند، يک دولت بيايده در عرصه اجرايي و مديريتي است. اگر پيشفرضهاي اين جريان در نسبت با دولت روحاني را هم در نظر نگيريم، اما دولتي که براي اداره کشور هيچ راهکار مشخصي جز توسعه روابط خارجي نداشته و در همان عرصه هم عايدياي تقريبا هيچ از برجام داشته، عملا جريان انقلابي را در موضع منتقد دولت قرار داده است. در چنين شرايطي اما اين جريان در حداقل شکل خود، سطح تنش عليه دولت را افزايش نميدهد و در شکل حداکثر با حضور خود به مقابله با آشوبگران ميپردازد؛ بدنهاي که بهصورت بالقوه استعداد تشديد اعتراضها عليه دولت را داشت، حالا در قالب حامي دولت جمهوري اسلامي ظاهر شده که اين مسبوق به سابق نيز هست. نمونه آن نيز در سالهاي پاياني دولت اصلاحات بود؛ در شرايطي که حاميان راديکال رئيس دولت اصلاحات طرحهاي عبور و مرور از وي را مطرح کرده و در اجتماعات دانشگاهي شديدترين حملات را نثار او ميکردند، اين جريان انقلابي بود که بهرغم انتقادهايش از دولت وقت حمايت ميکرد. اتفاقي که در تجمعات عصر دوشنبه و يکشنبه در دانشگاه تهران رخ داد، يادآور اين درس تاريخي بود که جريان انقلابي همواره حامي ساختارهاي قانوني کشور بوده و خواهد بود. در سوي ديگر ميدان اما عملکرد جرياني بود که هم به لحاظ سياسي نزديک به دولت و هم از بدنه دولت محسوب ميشود و از اين جهات بايد پاي کار تمامقد اين تصميم بنزيني ميبود، اما در عمل درحال فاصلهگذاري و مرزبندي با دولت است. بهعنوان نمونه ديروز خبرگزاريهاي دولتي ايسنا و ايرنا در اقدامي سوالبرانگيز بهجاي پشتيباني رسانهاي از ايده دولت، پاي کار پروندهاي رفتند که در خارج از پازل دولت تعريف ميشد و تضعيفکننده نهادهاي قانون اساسي بود. ايسنا در گزارشي که مشابه آن را در ماجراي ديماه 96 نيز تکرار کرده بود به حمايت از جرياني برخاست که در تجمع خود رسما عليه اصول قانون اساسي شعار ميداد. فارغ از هرگونه قضاوت پيرامون دستگيريهاي مورد اشاره اين دو خبرگزاري، اين اقدام آنجايي سوالبرانگيز است که ساير دستگاههاي دولتي در اين ماجرا نقش دارند. اين علامت سوال آنجايي پررنگتر ميشود که در حوادث ديماه 96 و صدور احکام قضايي براي برخي دانشجويان اين رسانهها بهصورت متناوب اخبار مرتبط را منتشر ميکردند، اما درعينحال در ماجراي عفو بيسابقه محکومان قضايي شامل 14 دانشجو، هيچ پوشش خبري حتي با ضريب کم را در دستورکار قرار ندادند.درس ديگر اعتراضات آبان 98 البته نه در داخل ايران، بلکه از واکنشهاي خارج از کشور به موضوع بنزين داده شد. چهار روز پس از آغاز ناآراميهاي اخير در تهران و برخي شهرهاي ايران، سخنگوي وزارت خارجه فرانسه با ابراز تاسف از جان باختن چند نفر در حوادث روزهاي اخير گفته است: «پاريس بار ديگر بر تعهد خود براي احترام به آزادي بيان و حق تظاهرات مسالمتآميز تاکيد دارد.» اينکه کشورهايي مانند آمريکا و سران آن از اقدامات ساختارشکن در داخل ايران حمايت کنند چندان تعجببرانگيز نيست؛ آنها هميشه اين رويه را در قبال جمهوري اسلامي داشتهاند. افکار عمومي بهخاطر دارند در فتنه 88، شخص اوباما و دولتش به حمايت تمامقد از آشوبگران پرداختند و از اين جهت اظهارات پمپئو تازه و جديد نيست؛ اما قطعا اين طنز تلخ روزگار است کشوري که يک سال در سرکوب شهروندان خود شهره عام و خاص شده، ژست تعهد و احترام به آزادي بيان به خود بگيرد. فرانسه در حالي خواستار رعايت حقوق در برخورد با تظاهرکنندگان و آزاديهاي مدني شده که يک سال است شديدترين برخوردها را با جنبش موسوم به جليقهزردها داشته است.حوادث در تاريخ تکرار ميشوند و درسهاي مشابهي به نسل بشر ميدهند.