سرمقاله ایران/ صندوق، درمان دردهای امروز ما
ايران/ « صندوق، درمان دردهاي امروز ما » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علي ربيعي(دستيار ارتباطات اجتماعي رئيس جمهوري و سخنگوي دولت) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: آذرماه، ماه قانون اساسي است و حقوق شهروندي. زخمي که در آبان بر پيکره ملي ما وارد شد جز به نوشداروي حقوق اساسي ملت و جاري شدن حقوق شهروندي در حيات هرروزه شهروندان ترميم نخواهد شد. سال گذشته ما چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب را برگزار کرديم. امسال اما با يک چهلمين سالگرد متفاوت مواجه هستيم: چهلمين سالگرد تأسيس حاکميت قانون. «عارفان در دمي دو عيد کنند».يک عيد براي به گور سپرده شدن نظم کهن و ناسازگار با حق تعيين سرنوشت و آزادي واستقلال وحقوق شهروندي. عيد ديگر براي آمدن نظم نوين. سال پيش ما چهلمين سالگرد بهگور سپردن نظام ديکتاتوري را پشت سر گذاشتيم و امسال بايد به استقبال چهلمين سالگرد آمدن آزادي و قانون و حقوق شهروندي برويم. بايد سعي کنيم با الهام از الگوي درخشان «همه باهم» که منجر به تولد قانون اساسي و مجلس شوراي اسلامي شد، يک بار ديگر همه باهم شويم و همه سلايق و گرايشهاي ملت را در همه مراحل انتخاباتي لحاظ کنيم. هرچه زخمها و مصائبي که در آبان دچار آن شديم عميق باشد بايد جمهوريتمان را عمق تازهاي ببخشيم و پلي از حقوق شهروندي بزنيم برفراز همه دردهايي که ناخواسته در آبان ايجاد شد و شکافهايي که تحريمگران و ايادي رسانهاي تحريمها ظالمانه سعي در حفاري آن دارند. سخن گفتن از عيد آن هم در معناي مضاعف آن، اين روزها دشوار مينمايد. درهمان اوان زخم آبان، از جنگ و جدال روايتي سخن گفتم که ميتواند در پيامد نسنجيده خود اين زخم را تازه نگه دارد و شکافها وگسل را هم تعميق کند. متأسفانه هرچه از زخمهاي التيام نيافته آبان عبور ميکنيم ميبينم که چگونه آنان که در کسب مجلس و 1400 بهانه يافتهاند، نه در دل غمي دارند و نه رنج و درد مردم. سرمستانه نه تنها به نقد بلکه با تحريف و توهين در پي کسب قدرت شادمانه پاي ميکوبند. بايد مصيبت قربانيان و بازماندگان و داغداران را به رسميت شناخت وغم آنها را يک غم همگاني و ملي دانست. بيسبب نيست که رهبري بخشي از قربانيان را شهيد دانستند و بخشي ديگر را که از سر هيجانات جواني در يک آشوب جمعي ذوب شده بودند مخاطب خود قرار دادند و برضرورت دلجويي ملي تأکيد کردند. رسانههاي مروج جنگ و تحريم ميخواهند آن خونها را خرج عبور از اصل انتخابات و جرياني در داخل آن خونها را خرج کسب قدرت کنند. بايد از اين روايت خونين عبور کرد که زخمي تازه ميزند برزخمهاي در حال بهبودي. چهرههاي اپوزيسيون نما در رسانههاي طراحي شده توسط لابيهاي اسرائيلي جنگ وتحريم يکي پس از ديگري ظاهر شده و گفتمان مرگ وخون را به بيانهاي گوناگون ترويج ميکنند. بايد گفتمان زندگي را درکار آورد که آن کيد صهيونيستي به کنار رود. بايد از زندگي سخن گفت و انتخابات مجلس را چنان در معرض ظرفيتسازي نوين قرار داد که ظرفي وسيع شود براي تجلي اراده ملي همه ايرانيان با همه رنگهاي ملي اين سرزمين. ما ميتوانيم برتحريمها که مشخصاً و صريحاً بهمنظور تحريک ملت به شورشگري طراحي شدهاند غلبه کنيم و توانمند شويم به شرط آنکه واقعاً همه توان خود را به ميدان آوريم و فضايي براي شکوفايي وتحقق استعدادهاي همه شهروندان با همه سلايق وعلايق فکري وسياسي وزيستي خود فراهم نماييم. مجريان تحريمهاي ضد ايراني مدام ظرفيتهاي کشف ناشده تحريم را به رخ ميکشند و هربار خبر از تحريمي تازه ميدهند. آيا ما نيز بهظرفيتهاي مقاومت اجتماعي و دموکراتيک خود آگاهي داريم و ميدانيم که اگر نيروي زندگي خواهي و مسالمتجويي و صلحطلبي يک ملت تجميع شود چه انرژي عظيمي آزاد خواهد شد؟ ميگويم «تجميع» نيروهاي اجتماعي، اما درستتر آن است که بهجاي جمع و تجميع نيروها، از ضرب و همافزايي دموکراتيک و عاطفي نيروها سخن بگوييم که فرآورده نهايي آن بسي بيش از حاصل جمع تک تک نيروها و جريانهاي سياسي و اجتماعي جامعه است. ما بايد بهرغم همه فراز و نشيبها کماکان توازن شايسته ميان چرخه سانتريفيوژها و چرخيدن زندگي شهروندان استوار را استوار سازيم. هرجا اين توازن طلايي برهم بخورد جامعه ما دچار آشوب و ناامني خواهد شد. انتخابات در مفهوم آزاد و قانون اساسي بنياد خود ميتواند تبديل به جشنواره عبور از رنجها و زخمها باشد و بخصوص زخم آبان را بهخاطرهاي حزن آلود اما قابل تحمل تبديل کند. چهل سال قبل در چنين روزهايي رفراندوم قانون اساسي باشکوه تمام خود برگزار شد و راه را بر تولد نخستين انتخابات آزاد تاريخ پارلماني اين کشور گشود. هنوز پدران قانون اساسي زنده بودند که مجلس اول به دور از هر نوع نگاه تنگ نظرانه و در زير نظارت مردمي برگزارشد. ما بايد فهم خودمان از قانون اساسي را به فهم آن بزرگان و پدران قانون اساسي چندان نزديک کنيم که حضور آزادانه نامزدهاي همه احزاب و همه جناحها و همه سلايق ملي و مذهبي و وفاداران قانون اساسي و ايران در انتخابات و در کرسيهاي مجلس را نه فقط تحمل کنيم بلکه تنها راه نجات کشور در مقابل تحريمها وتهديدهاي نوين بدانيم.آيا راه ديگري به جز بسيج حداکثري همه شهروندان ايران با همه گرايشهاي سياسي و سبکهاي زيستي وجود دارد که بتواند از پس تحريمها و فشارهاي حداکثري و چالشهاي جديد اقتصادي و جمعيتي و زيستمحيطي و... برآيد؟ آيا ميتوان بدون بازگشت به نقطه تأسيس قانون اساسي و مجلس و بدون احياي اراده معطوف به تأسيس نهادهاي مردمسالاري، مردم را براي حل مشکلات خود بسيج نمود؟ تحريمها را گاهي و يا کمي تا قسمتي ميتوان دور زد اما جامعه را نميتوان دور زد وراه حلي اقتصادي و يا سياسي منهاي جامعه و مردم ابداع کرد. خيلي صريح بايد گفت که پس از آبان ديگر نميتوان انتخابات را به شيوه سابق برگزار وتکرار کرد بايد با الهام از الگوي مجلس نخست و با نگاه به ايران قرن نوين 1400، تکاملي نوين در شيوه اجرايي کردن اصل انقلابي «ملت-دولت آن هم به رأي ملت» بهعمل آورد و دوباره همان ايران شد که نسل جديد رؤياي جهاني شدن آن را در سرمي پروراند. تحريمگران ميخواهند ايران را تبديل به جزيرهاي محصور وجدا از جهان کنند. ايران اما از بدو ظهور خود درپهنه تاريخ جهاني بوده و امروز جهانيت خود را از خلال حضور و نمايش دموکراسي بزرگ اعاده خواهد کرد و تحريمگران را به عقب خواهد راند.